مامون که از به قدرت رسیدن شیعیان احساس ترس می‌نمود، امام رضا(علیه السلام) را با زور و تهدید به مرو فراخواند و ولی عهدی را به ایشان تحمیل کرد. آمریکا و جانیان امروزی هم با ترس از به قدرت رسیدن شیعیان هزاران توطئه را طراحی و میلیاردها دلار بر علیه شیعیان هزینه و در آخر حتی حرم امام رضا(علیه السلام) را هم تحریم می‌نمایند...
امام رضا(علیه السلام) با بصیرت و صبر مثال زدنی باعث بی آبرویی دستگاه ظلم و جور عباسیان شد. حفظ جان شیعیان و علویان سبب شد که امام رضا(علیه السلام) به ناچار ولی عهدی مامون را پذیرفت وعلاوه برآن حضور امام در صحنه سیاست، شبهه عده‌ای که امامان معصوم را مانند فقیهان و عالمانی می‌دانستند که به هیچ عنوان حاضر به دخالت در سیاست نیستند را عملا منتفی می‌نمود. اشاره امام نسبت به پذیرش ولایت عهدی را میتوان از جواب سوال "ابن عرفه" یافت، سوال: یابن رسول الله با چه انگیزه ای وارد بر ولایت عهدی شدی؟ با همان انگیزه ای که جدم علی ع وادار به حضور در شوری شد. [1]
قابل توجه است که امام(علیه السلام) با بصیرت مثال زدنی خود بارها عباسیان و مامون را در اجرای سیاست کثیفشان رسوا نمود که یکی از این موارد در مسیر مرو در شهر نیشابور بود که جماعت بسیاری برای استقبال از ایشان اجتماع نموده بودند امام حدیث معروف سلسله الذهب را که به طور سلسله وار از جدشان به حضرت جبرئیل امین می‌رسد را با این مضامین قرائت نمودند: کلمه «لا اله الاّ الله» (توحید) دژ من است، پس هرکس آن را بگوید، داخل دژ من شده است و هرکس به دژ من وارد شود، از عذاب من در امان است. امام در قسمت آخر حدیث «سلسلة الذّهب» پس از اندکی تأمّل، به آنها (حضّار و نویسندگان) فرمود: این موضوع شروطی دارد: «و انا من شروطها»؛ پذیرش امامت از جمله شروط آن است.
باید دانست که از مهمترین شروط وارد شدن به دژ مستحکم الهی برای ایمنی از عذاب همین امر بود با این وجود مردم به حقیقت روی آوردند و حکومت عباسیان بیش از پیش رسوا شد. چرا که امام در طول اقامت خود در مرو، بحث ولایت عهدی مامون را نپذیرفت و برعلیه حاکمان جور تبلیغ می‌نمود تا به آنجا که توسط مامون تهدید به قتل شد.
آری شیعیان با مشکلات بزرگی روبرو بودند که بسیاری از مشکلات با رهبری امام(علیه‌السلام) برطرف گردید از جمله آن مشکلات عبارت بود از حکومت بنی امیه و عباسیان که فاصله بسیار زیادی با اسلام ناب داشتند و عموم عامه مردم اعمال ظالمانه حاکمان جور را متحمل بودند و اسلام را آنگونه که توسط آنان عرضه می‌گشت می‌شناختند و پیامد این امر، انحراف روز افزون جامعه بود که مقابله با آن آسان نبود و این امام بود که با بصیرت افزایی و علم الهی خود چراغ هدایت برای جوامع بود و مسخر کننده قلوب ضعفا.از طرفی مشکلی از قبیل وجود عده‌ای از افراد سودجو که به عنوان عالم فعالیت می‌نمودند و صاحب نظریه "جبر" بودند که از این طریق کوچکترین انتقادی را مخالف با قضا و قدر الهی می‌دانستند و به بدترین شکل ممکن عالمان دیگر را تکفیر می‌نمودند تا به مقاصد دنیوی خود برسند آنها حتی قیام و انقلاب بر ضد سلاطین جور و ستم را از گناهان کبیره می‌دانستند و تحریم نموده بودند.
تهدید و تحریم مواردی بودند که امام در طول حیات مبارک خود با آن مواجه بودند تا به آنجا که با خبر از نیات شوم مامون، خانواده خود را با وجود سفر طولانی به همراه خود نبردند چرا که با علم به پلیدی حکومت عباسیان و مامون شهادت خودشان را حتمی می‌دانستند.
ازاین نکات میتوان استفاده کرد که تهدید و تحریم فقط اختصاص به حیات آن حضرت نداشت. چرا که امروزه هم حرم ایشان مورد تحریم حکومت ظالم و فاسدی چون آمریکاست به راستی که حرم این امام رئوف چه خطراتی را برای آنان در پیش دارد؟ [2]یا تهدید مورد هدف قرار دادن نقاط تمدن و فرهنگ که حرم امام رضا ع هم میتوانست جزو آن باشد چی؟آیا غیر از این است که حاکمان آمریکا و بنی امیه و عباسیان با این اشتراک در ایدئولوژی مبنی بر احساس به قدرت رسیدن شیعیان و تلاش بر تضعیف این جریان در صدد تضمین بقای حکومت فاسد خود هستند؟؟
در تایید این مطالب میتوان به صحبت می آیالون رئیس اسبق اطلاعات داخلی اسرائیل (شین بت) اشاره داشت که: «با حمله نظامی نمی توانیم قدرت هسته ای ایران را نابودکنیم؛ ائتلاف دولت های سنی علیه ایران را رقم میزنیم! دشمن اصلی شیعه است!»[3]
اساسا مطرح نمودن چنین مسائلی ذهن مرا به صحبت فرانسیس فوکویاما سوق میدهد مبنی بر اینکه شيعه پرنده ايست كه افق پروازش خيلي بالاتر از تيرهاي ماست، پرنده ايست كه دو بال دارد. يك بال سبز و يك بال سرخ". اين مطالب را وي در اوج پيروزی هاي ما در سال 1365 مي گويد و ادامه مي¬دهد: "بال سبز اين پرنده همان مهدويت و عدالت خواهي اوست. چون شيعه در انتظار عدالت به سر ميبرد. اميدوار است و انسان اميدوار هم شكست ناپذير است. نميتوان كسي را تسخير كني كه مدعي است فردي خواهد آمد كه در اوج ظلم و جور، دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد".
براساس نظريه فوكوياما بال سبز شيعه همان فلسفه انتظار و عدالت خواهي است. او ميگويد: "بال سرخ شيعه، شهادت طلبي است كه ريشه در كربلا دارد و شيعه را فناناپذير كرده است.
پی نوشت:
1. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 140
2. خبر آنلاین[yun.ir/qws582]
3. آپارات.[yun.ir/29ed52]