خشونت و خونریزی در اسلام مورد نهی و مذمت قرار گرفته است. نسبت خشونت به اسلام و پیامبر(ص) در ماجرای ام قرفه، دروغی تاریخی است که معاندان اسلام برای تخریب دین از آن بهره بردهاند.
برخی با استناد به بعضی از گزارههای تاریخی که در آنها از کشته شدن وحشیانه برخی انسانهای بی گناه به دست پیامبر(ص) خبر داده، آن حضرت را جنایتکار و اسلام را مکتبی خونریز و ضد صلح جهانی معرفی میکنند. برای نمونه به ماجرای «أُم قُرفِه» که زنی پاکدامن بوده اشاره میکنند که در حمله سپاه اسلام به قبیله او توسط فرمانده سپاه «زید بن حارثه» دستگیر و به طرز فجیعی کشته میشود و دختر او را نیز به اسارت و کنیزی برده و مورد تجاوز قرار میدهند.[1]
در پاسخ به این شبهه میگوییم:
1. منابع تاریخی داستان ام قرفه را مختلف بیان کرده و تفاوتهای چشمگیری در بین نقلهای تاریخی و کتب مورخین دیده میشود. برخی این حادثه را در سال ششم هجری به فرماندهی «زید بن حارثه» ثبت نموده؛ برخی دیگر زمان وقوع آن را سال هفتم هجری به فرماندهی ابوبکر میدانند؛ عدهای نیز وقوع آن را در دوران خلیفه اول گزارش دادهاند.[1] چنانکه «علی بن عمر دار قطنی» (متوفی 385) که در دوره کوتاهی همعصر طبری نیز بوده و از محدثان بزرگ اهل سنت میباشد این جنگ را متعلق به زمان خلافت ابیبکر و جنگهای «رده» میداند که در این جنگ، ابیبکر به سوی بنیفزاره رفت و با آنها جنگید و ام قرفه را کشت.[2]
همچنین بیهقی نقل میکند که ام قرفه بعد از اسلام آوردنش کافر شد و ابوبکر او را توبه داد و او توبه نکرد، پس ابوبکر او را کشت.[3]
بنابراین از آنجایی که روایات در مورد جنگ با بنیفزاره متفاوت و مبهم و متناقض است، نمیتوان با قاطعیت این خبر تاریخی را چنانکه طبری و واقدی بیان کردهاند پذیرفت؛ زیرا این جریان تاریخی هم ضعف سندی دارد[4] و هم دارای تناقضات فراوانی در محتوا میباشد، به نظر میرسد نقل بیهقی و ابن دار القطبی در این ماجرا صحیحتر باشد؛ زیرا راویانی که در اسناد این خبر آمده از وثاقت بیشتری برخوردار است.
2. شبههکننده با زیرکی تمام برای القاء بدبینی به جامعه مخاطبین خود مبنی بر خشونت در اسلام، تنها قسمتی از داستان را نقل و مابقی آن را حذف میکند و طوری حادثه را بیان می کند که آن پیرزن مظلوم بوده و پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) به او ظلم کرده است در حالی که چنین نبوده و این قبیله ام قرفه بوده که به کاروان تجاری اسلام حمله و مسلمانان را کشتند، چنانکه طبری نقل میکند: «در سال 6 قمری پیغمبر اکرم(ص) «زید بن حارثه» را با کاروانی تجاری به «وادیالقری» فرستاد که مورد حمله قبیله «بنیفزاره» قرار گرفت و همه یاران او کشته شدند و تنها زید توانست فرار کند و همه اموال را نیز دزدیدند، زید به سختی و با زخمهای بدنش به خدمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد، او نذر کرد که تا به جنگ بنیفزاره برود، چون زخم وی بهبود یافت، پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) او را با سپاهی به سوی بنیفزاره فرستاد و در وادیالقری با آنان روبرو شد. این بار زید پیروز شد و همه دشمنان کشته شدند و زید، ام قرفه و دختر او را اسیر کرد و دستور داد تا ام قرفه را بکشند و او را به دو شتر بستند و دو نیم کردند و دخترش را با «عبدالله بن مسعده» نزد پیامبر فرستاد».[5]
3. بر خلاف ادعایی که شده مبنی بر مظلومیت و پاکدامنی و بی طرفانه بودن ام قرفه، برخی منابع تاریخی نشان میدهد او از دشمنان سر سخت اسلام و پیامبر (ص) بوده که برای کشته شدن آن حضرت به تدارک سپاهی 30 نفره از فرزندان و نوه های خود اقدام نمود.[6]
از این رو آغاز کننده جنگ قبیله «ام قرفه» بوده که به کاروان تجاری مسلمانان حمله نموده و در این هجوم، همه کاروانیان به غیر از «زید بن حارثه» که از دست آنها گریخت، کشته شدند، در نتیجه سپاه اسلام برای تنبیه و جلوگیری از حملههای بعدی قبیله بنی فزاره به آنها حمله کرده، عدهای را کشته و عده ای از جمله امقرفه را که محرک و بزرگ آنها بوده دستگیر و در میان راه به قتل رساندند. بنابر این، کشتن آنها اصلا ظالمانه نبوده و کاملا عاقلانه و عادلانه بوده است.
4. بر فرض صحت چنین گزارشی باید گفت، کشته شدن «ام قرفه» و نیز نحوه کشته شدنش به دستور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نبوده تا اشکال خشونت و خونریز بودن بر پیامبر(ص) و اسلام وارد شود بلکه به فرمان زید بن حارثه بوده که خود اقدام به چنین خطای فاحش و جنایتی وحشتناک کرده است. علاوه بر اینکه با نگاهی کلی در سیره نبوی و زندگی و دستورات ائمه معصومین(ع) و تاکید آیات قرآن، به این نکته میرسیم که اسیر، حق و حقوقی دارد که به آن سفارش شده است و سیره ائمه معصومین(ع) و نبی اکرم(ص) بر این بوده است و این گزارش برخلاف سیره نبوی است.[7]
از جمع بندی این مطالب نتیجه می شود که قصه ام قرفه و کشته شدن او به طرز وحشیانه و رفتن دختر او به کنیزی مورد تردید و شک بوده و منابع تاریخی در آن اختلاف دارند. بر فرض صحت این قصه، از خود داستان استفاده می شود که طایفه آن زن به کاروان تجاری اسلام حمله و همه را قتل و عام کردند از این رو سپاه اسلام برای تنبیه و جلوگیری از حوادث بعدی به آنها حمله و برخی را کشتند. در این میان نیز ام قرفه که خود محرک جنگ و طراح ترور پیامبر(ص) بوده دستگیر و به فرمان زید بن حارثه کشته و دخترش به اسارت برده شد. بر فرض صحت گزارش واقدی و طبری، فرمان قتل «ام قرفه» ارتباطی به پیامبر(ص) و اسلام ندارد تا از این طریق اسلام به عنوان مکتبی خونریز و خشن معرفی شود بلکه تصمیم «زید» بوده که مرتکب چنین خطای فاحش و جنایتی وحشتناک شده است.
پینوشت
1. ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 617؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 70؛ صالحی شامی، سبل الهدی، ج 6، ص 131.
2. دار قطنی، السنن، جلد 8، ص 14.
3. بیهقی، السنن الکبری، ج 8، ص 355.
4. مقاله: نقد و بررسی خبر تاریخی "اُم قِرفَه" در سال 6 ه.ق؛ پژوهشکده باقر العلوم، 10 دی 1388.
5. تاریخ طبری، ج 2، ص 643.
6. زرکلی، الاعلام، ص 131.
7. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 29، ص 127، باب 62.
برخی با استناد به پارهای از گزارههای تاریخی ضعیف تلاش میکنند تا دین اسلام و پیامبر(ص) را خونریز و مظهر خشونت معرفی کنند. یکی از این خبرها نابودی قبیله «بنی فزاره» و کشته شدن زنی به نام ام قرفه در سال ششم هجری به دست سپاه اسلام بوده است. این خبر از جهت سندی و محتوایی دارای اشکالات و تعارضات فراوانی است که نمی توان به چنین اخباری استناد جست. علاوه بر اینکه این حادثه بنابر نقل درست در زمان خلیفه اول و جنگهای ردّه رخ داده است و ارتباطی به عصر پیامبر(ص) ندارد تا اشکال شبهه کننده وارد باشد.