این بازی در واقع شبیهسازی کوچکی از دنیای واقعی بوده و صد البته چون طراحان آن غولهای سرمایهداری هستند، طبیعتا هدف آن نیز رقابت بر سر ثروت و پول میباشد، و خدای این جهان قلّکی نورانی و پر از پول بوده که به مانند یک هدف دست نیافتنی ولی محرک، همیشه در بالای محل اقامت بازیکنان حضور دارد. بازیکنان نیز باید اخلاقیات را کنار گذاشته و برای رسیدن به ثروت بر روی مروّت و انسانیت خود پا بگذارند.
مدتیست مینی سریال کرهای بازی مرکب (Squid Game) با شهرتی غیرمنتظره در ایران و سراسر جهان طرفداران بسیاری پیدا کرده است. این مینی سریال ۹ قسمتی که از شبکه جهانی نتفلیکس پخش شده، در مورد یک بازی مخفی ایجاد شده توسط گروهی از ثروتمندان است که افراد درمانده و مقروض با شرکت در آن به جایزه هنگفتی دست پیدا میکنند. این بازی ۶ مرحله داشته و در هر مرحله شرکت کنندگان بازنده کشته میشوند تا در نهایت یک شخص برنده شود.
در مورد خاستگاه این مینیسریال حدس و گمانهای بسیاری زده شده و حتی عدهای به درستی این اثر را کپیبرداری از آثار دیگر میدانند. چنین ایدهای قطعا بکر نبوده و میتوان چنین درونمایههایی را در آثاری مانند سری فیلمهای Hunger Games که مخاطب نوجوان دارد و یا فیلم بحثبرانگیز Salò, or the 120 Days of Sodom ساخته پازولینی پیدا کرد. اما رمز موفقیت و محبوبیت این مینیسریال علاوه بر درام هیجان انگیز، استفاده از نمادها و استعارههای ملموس و قابل فهم توسط عامه مردم بوده که مخاطب جهانی میتواند به راحتی این استعارهها را بر زندگی و محیط پیرامون خود تطبیق دهد.
این بازی در واقع شبیهسازی کوچکی از دنیای واقعی بوده و صد البته چون طراحان آن غولهای سرمایهداری هستند، طبیعتا هدف آن نیز رقابت بر سر ثروت و پول میباشد، و خدای این جهان قلّکی نورانی و پر از پول بوده که به مانند یک هدف دست نیافتنی ولی محرک، همیشه در بالای محل اقامت بازیکنان حضور دارد. بازیکنان نیز باید اخلاقیات را کنار گذاشته و برای رسیدن به ثروت بر روی مروّت و انسانیت خود پا بگذارند.
هر بازی نیز نمادی از یک چالش زندگی مادیست؛ بازی "چراغ سبز، چراغ قرمز" طمع و زیادهخواهی بازیکنان را به چالش میکشد. بازی "تافی شکری" تلفیقیست از اهمیت هوش، دقت، فرصت طلبی و تقلب برای موفقیت در زندگی. "طنابکشی" ضرورت همپیمان شدن با قویتر و اهمیت تاکتیک و کار گروهی را برای بقا گوشزد میکند. "تیلهبازی" را میتوان نمادی از ازدواج دانست که در بینش کاپیتالیستی چنین پیوند مقدسی صرفا برای سواستفاده کاربرد داشته و همیشه یک طرف قضیه قربانی میشود. "پل شیشهای" نیز نمادی از قربانیکردن افراد و درس گرفتن از اشتباهات آنهاست و در نهایت "بازی مرکب" ضرورت مقابله مستقیم و از میان برداشتن رقیب را در این جهانبینی بیان میکند.
البته بیرون از جهان بازی، کل سریال نیز استعاره دیگری از جهان امروز تحت سلطه نظام سرمایهداری میباشد. مرفهین بیدرد بهخاطر صرف سرگرمی مستضعفین را به مانند مهرههای بازی به جان یکدیگر انداخته و از شرط بندی بر سر جان آنها و تماشای زجر کشیدنشان لذت میبرند. شخصیت برنده بازی هم در انتها متوجه میشود که پول جای خانواده را نمیگیرد و تصمیم او برای شرکت در این بازی کثیف اشتباه بوده است. طنز ماجرا اینجاست که این ژست ضد کاپیتالیستی توسط یکی از غولهای سرمایهداری دنیا (شرکت نتفلیکس) ترویج میشود.
یکی دیگر از نکات ظریف و هوشمندانه "بازی مرکب" در اواخر سریال و بعد از ورود "افراد مهم" یا همان ثروتمندان مخاطب بازی اتفاق میافتد؛ جایی که با تدوین و فیلمبرداری درست، مخاطب اثر (که نسبت به این بازی غیراخلاقی و نتیجه آن علاقهمند شده و حتی در مورد شخص برنده به حدس و گمانهزنی میپردازد) به تماشاچیان منفور بازی تشبیه شده و از این حس سرگرم شدن با بازی عذاب وجدانی دروغین پیدا میکند.
با وجود اینکه ظاهرا در انتهای سریال اخلاقیات بر مادیات پیروز میشود، با کاوش در لایهای عمیقتر و در پاسخ به پرسش غایت انسان در جهان، وجود گرایی (اگزیستانسیالیسم) برنده نهایی این بازی میباشد، چرا که در انتها مشخص میشود هدف همه برای شرکت در بازی پول نبوده و بازیکنان با خودشناسی و تحول شخصیتی در طی بازی، خانواده، هیجان و تلاش برای بقا، نفرت شخصی، رسیدن به خدا و… را به عنوان هدف نهایی دنبال میکنند.
مدتیست مینی سریال کرهای بازی مرکب (Squid Game) با شهرتی غیرمنتظره در ایران و سراسر جهان طرفداران بسیاری پیدا کرده است. این مینی سریال ۹ قسمتی که از شبکه جهانی نتفلیکس پخش شده، در مورد یک بازی مخفی ایجاد شده توسط گروهی از ثروتمندان است که افراد درمانده و مقروض با شرکت در آن به جایزه هنگفتی دست پیدا میکنند. این بازی ۶ مرحله داشته و در هر مرحله شرکت کنندگان بازنده کشته میشوند تا در نهایت یک شخص برنده شود.