
1.بی حجابی یک معلول و عارضه اجتماعی است.البته عارضه ای طبیعی! یعنی روال طبیعی جامعه ما به سوی بی حجابی است و اگر کسی هم باحجاب بماند خلاف جهت روال طبیعی جامعه ما شنا کرده است. این به خاطر این است که ما از مومن و غیر مومن، حزب اللهی و غیر حزب اللهی و... همگی چیزی را انتخاب کرده ایم که بی حجابی از لوازم ضروری آن است.منظورم این است که نمی شود آن چیز را پذیرفت و لوازمش را نپذیرفت.همین توجه نکردن ها و ساده اندیشی هاست که گشت های ارشاد را به راه انداخته است.به نظر من گشت ارشاد یعنی پارادوکس حاکمیت. یعنی از سویی مردم با پذیرش برخی امور که حاکمیت اشاعه می دهد آرام آرام و به صورت نرم به سمت بی حجابی رانده می شوند و از سویی با قدرت سخت حاکمیت، جلوی آنها گرفته می شود. اینجاست که بحران اجتماعی رخ می دهد.
بهتر بگویم بی حجابی یک معلول و محصول تمدنی است.تمدنی که ما قبولش کرده ایم و برای گسترشش هم هزینه می کنیم. تمدنی که آن را غایت الغایات سعادت خود و بشر پنداشته ایم و برای رسیدن به آن کورس گذاشته ایم.بی حجابی و بی حیایی روز افزون ما نسبت مستقیم دارد با معماری ما، با صنعت ما، با بروکراسی ما، با ارتباطات جمعی ما،با حمل و نقل عمومی ما و... همه ی اینها به نوعی ما را به سمت عریانی سوق می دهند و جمهوری اسلامی هم برای گسترش و اداره و مدیریت اینها و در نتیجه عریان تر شدن و بی حیایی ما سالانه میلیاردها دلار هزینه می کند.
2- برای روشن تر شدن بحث چند مثال را مطرح می کنم:
مثال اول از معماری و شهر سازی ماست. در واقع دو گونه معماري وجود دارد: معماري برون گرا و معماري درون گرا. در شهرسازي هم دو نگرش مطرح شده است: يکی، شهرسازي برون گرا و ديگری، شهرسازي درون گرا. هر نوع معماری سبک خاصی از رفتارها و تعاملات اجتماعی و سبک زندگی را اقتضا می کند. معماری درون گرا را با معماری سنتی می شناسیم و معماری برون گرا را با معماری مدرن یا لیبرال.
مثلاً در خانه هاي قديمي دو كوبه درب وجود دارد: كوبه زير و كوبه بم؛ يكي برای مردها و ديگری برای زن ها، تا اهل خانه بدانند كسي كه در مي زند مرد است يا زن! در اين معماری، مراعات روابط عفيفانه بين زن و مرد، آسان است و اگر كسي بخواهد عفيف نباشد بايد خيلي زحمت بكشد و ريسك كند و آبروي خود را به خطر بيندازد!
در معماری درونگرا،مدخل خانه با یک راهرو و یک پیچ نود درجه از صحن اصلی خانه جدا شده است. به همین علت از درب خانه ،صحن و اندرونی دیده نمی شوند.میهمان حتی اگر سرزده وارد خانه شود تا به صحن اصلی برسد باید مسافتی را طی کند و در این مدت اهل خانه می توانند خود را به حجاب بیارایند. در این خانه پذیرایی از مطبخ و اندرونی جداست و بانوی خانه بدون دغدغه می تواند به امورات جاری خود مشغول شود.در معماری درونگرا خانه محل امن و آرامش و آسایش است.هیچ خانه ای بر داخل خانه دیگر مشرف نیست.
اما در معماري برون گرا ساختمان را باز (Open) می سازند
بی حجابی میوه غیر مستقیم تمدن جدید غرب استو حیاط خانه از بیرون پیداست. پنجره ها به گونه اي است كه از بيرون، می توان به آن، اشراف داشت و در درون هم، آشپزخانه، باز (Open) است و در سالن پذيرايي خانه، محرم و نامحرم رفت و آمد مي كنند. در اين حال، زن خانه که مي خواهد عفت خود را حفظ كند تحت فشار قرار دارد؛ لذا مدتي چادر سر مي كند اما به تدريج برای او عادي مي شود كه برادرِ شوهر، نامحرم نيست! دوستِ شوهر هم نامحرم نيست! و مهم نيست كه آستين و يقه او را هم ببينند! خلاصه اين که كم كم اين گونه روابط، آسان مي شود و فرهنگ خانوادگی به سمت بی حجابی و بی حیایی تغيير می کند. معمارى، ظرف زندگى ماست. پس اگر ظرف و مظروف باهم متحد هستند انسان و خانه اش نيز باهم متحد مي شوند. زيستن در خانه اى كه همه چيزش بر صراط مدرن بنا شده، انسانى را در خود مى پروراند كه واجد سبك زندگى مدرن مى شود، چه بخواهد چه نخواهد.
پنجره هاي مدرن(آنگونه كه لوكوربوزيه در مانيفست معماري مدرن مطرح كرد و در ويلا ساواي خود طراحي و اجرا نمود) پنجره هاي عريض و كشيده اي است كه شايد بيرون را بتوان بهتر ديد، اما درون خانه را هم راحت تر از قبل مي شود تماشا كرد، آن سان كه گويا پنجره همسايه پرده سينماست؛ غافل از آنكه پنجره خانه براي ديدن بيرون است نه تماشاي درون.
در معماري برون گرای فوق مدرن که البته هنوز پایش به کشور ما کمتر باز شده است ،خانه ها براي اهل خانه حريمي ايجاد نمي كنند و ديگر خانه ها به آن مشرف هستند و همه چيز عريان است. توالت ها به گونه اي طراحي شده كه گاهي جداره اي وجود ندارد و گاهي جداره ها شيشه اي اند و گاهي هم كه شرم مي كنند، شيشه ها اندكي دودي مي شود و در حين قضاي حاجت از داخل بيرون را مي بيني اما كسي تو را نمي بيند. حمام ها نيز شيشه اي اند و يا يك وان بزرگ در كنار جداره شيشه اي نما كه به همه جا مشرف است، و يا حتي جكوزي های امروزی كه درون بالكن قرار گرفته اند. حالا وقتي كه توالت و حمام اُپن باشد، چرا آشپزخانه اُپن نباشد. خانواده هم آنقدر پايگاه محكمي ندارد كه بخواهند اتاق
خواب والدين را در حريمي بسازند كه از كنجكاوي بچه ها به دور باشد و ... .به واقع در درون خانه با سبک معماری مدرن ، اباحه گري موج می زند.
شهرسازی
در شهرسازي هم همين گونه است.تمدن جدید صنایعی ایجاد کرده که به نیروی کار زیادی نیاز دارند و شهر های جدید در کنار صنایع ایجاد می شوند. با تخریب طبیعت به انحاء مختلف شهرهای بزرگ گسترش می یابند و آپارتمانهای قوطی کبریتی سیمانی و آهنی با طبیعت خشن شان که سوهان روحند سر به فلک می کشند.مشغله و حمل و نقل و مهاجرت و ... ارتباطات انسانی حتی با اقوام درجه یک را به کمترین حد می رساند.پس با ساخت پارک باید محیط مصنوعی ای را ایجاد کنند تا عوارض روانی زندگی آپارتمانی کاهش یابد.هر گوشه ای پاركی زده می شود و محل تفريح عمومي و دسته-جمعي خانواده ها و غیر خانواده هایی می شود که محرم و نامحرم ساعاتی را در کنار یکدیگر به استراحت و گردش و ورزش و... می پردازند. طبيعي است كه در اين شهرها، فرهنگ عفاف دستخوش تغيير مي شود.
حمل و نقل و ارتباطات
همین را می شود در بحث حمل و نقل عمومی نیز مشاهده کرد. وقتی جوان امروزی در هجوم درون و بیرون مترو روزانه با صدها نامحرم چشم در چشم یا تنه به تنه می شود؛
وقتی در اتوبوسهای شهری مسافران حوصله سر رفته، وقت خود را با دید زدن محرمان و نامحرمان پرمی کنند؛ وقتی در شبکه های اجتماعی مجازی دختران و پسران به راحتی با هم همکلام می شوند و شوخی های آنچنانی و این چنانی می کنند، اولین اتفاقی که در زندگی مردمان می افتد حیازدایی است و از این دست مثالها در زندگی روزمره مان می توانیم به کرات ببینیم.
منبع: حجاب آرامش