نقد الوهیت حضرت عیسی مسیح علیه السلام

11:37 - 1400/08/15

تناقضات حاصل شده از اعتقاد به خدا بودن حضرت عیسی نشانه تحریف کتاب مقدس می باشد زیرا باید توجه کنیم، خدایی حضرت عیسی نه موافق عقل است نه موافق با خود آموزه های دین مسیح؛ به عبارت دیگر این کلام هم از نظر درون دینی هم برون دینی دچار اشکالاتی است.

نقد الوهیت  حضرت عیسی مسیح

حضرت عیسی مسیح(علیه السلام) عبد خدا و از پیامبران اولوالعزم و مخلوق خدا است. این اعتقاد مسیحیان که می گویند عیسی(علیه السلام) دارای دو ذات یا دو بعد واجب الوجود و ممکن الوجودی می باشد به دلایلی متعددی باطل و غیر معقول است. که به آن ها اشاره می شود:

اشکالات خدا بودن حضرت عیسی
این مساله از دو جهت؛ درون دینی و برون دینی قابل بررسی می باشد:

برون دینی
در بحث برون دینی به دو جهت عقل و قرآن می پردازیم.

1. منافات عقلی الوهیت حضرت عیسی
اولین مشکلی که در برخورد با الوهیت مواجه می شویم منافات آن با عقلانیت است حتی خود اندیشمندان مسیحی هم منافات آن با عقلانیت را انکار نمی کنند و می گویند این مساله ای است فرای عقل بشری و به مثابه یک راز است.[1] ولی آیا حقیقتا می توان به چنین مساله ای ایمان آورد؟! و آیا اصلا می توان خدایی را بپرستیم که عقلمان آن را نفی می کند؟

عموما گزاره ها در رویارویی با خرد انسانی، سه گونه اند:
1. گزاره های سازگار با خرد: گزاره هایی هستند که خرد آدمی آن را پذیرفته و به درستی آنها اقرار دارد؛ مانند جزء کوچکتر از کل است.
2. گزاره های ناسازگار با خرد: گزاره هایی هستند که خرد آنها را نپذیرفته و رد می کند؛ مانند: اجتماع نقیضین.
3. گزاره های فراتر از خرد: گزاره هایی هستند که دست خرد از رسیدن به آنها کوتاه است. یعنی گزاره هایی که در واقع وجود دارند ولی اگر علمِ مافوقی (همچون وحی) ما را به آن رهنمون نسازد، هیچ زمان به آن دست پیدا نمی کنیم. مانند: برخی از احکام شرعی.[2]

این مساله که عیسی، خدا باشد از گزاره های دسته دوم است و با عقل آدمی سرِ ناسازگاری دارد. حتی خود مسیحیت هم این مساله را منکر نمی باشند، بلکه برای توجیه آن، انسان را مجبور به ایمان آوردن می کنند و می گویند: ایمان بیاور تا بفهمی،[3] ولی حقیقت آن است که وجود محدود و ممکن الوجود با وجود نامحدود و واجب الوجودی که قائم به ذات خویش بوده و همه کس و همه چیز نیازمند او هستند، سنخیتی در الوهیت ندارد.

دیدگاه درون دینی و اشکالات الوهیت حضرت عیسی
با تامل در کتاب مقدس؛ روشن می شود که کتاب مقدس در چندین جا الوهیت حضرت عیسی را نفی می کند، ازجمله:

1. از پطرس، وصی عیسی در اعمال رسولان نقل شده است.
«ای قوم اسرائیل، این را بشنوید: چنان که خود آگاهید، عیسای ناصری مردی بود که خدا با معجزات و عجایب و آیاتی که به دست او در میان شما ظاهر ساخت، بر حقانیتش گواهی داد.»[4]
همانطور که از این مطلب بدست می آید، عیسی (علیه السلام) به مدد خداوند معجزه انجام می دهد.

2. همچنین در جای دیگر از کتاب مقدس هست که مسیح نمی تواند کاری را از پیش خودش انجام دهد و این منافات با خدا بودن دارد. «یوحنا در انجیلش می گوید: براستی به شما می گویم که پسر هیچ‌کاری را نمی تواند از پیش خودش انجام دهد.»[5]

3. در انجیل تاکید شده است که خدا به معنای حقیقی اش، بیش از یکی نیست و خود عیسی، خدا را «خدای واحدِ حقیقی» می خواند. و خود را فرستاده خداوند می شمارد.[6]

4. در جایی دیگر حضرت عیسی بیان می کند: «تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من است.»[7]

دیدگاه قرآن در الوهیت حضرت عیسی علیه السلام
قرآن در مورد خدا بودن عیسى مسیح می ‏فرماید: «وَ إِذْ قالَ اللّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ؛[8] و زمانى که خداوند به عیسى مسیح گفت: آیا تو مردم را گفتى که من و مادرم را دو خداوند دیگر سواى خداى عالم اختیار کنید؟ عیسى گفت: خدایا تو از شبیه و مثل منزهى و هرگز مرا نرسد که چنین سخنى گویم چنانچه من این را مى گفتم تو می ‏دانستى که تو از اسرار من آگاهى و من از اسرار تو آگاه نیستم همانا تویى که به همه اسرار غیب آگاهى.»

 قرآن جایی دیگر در رد استدلال مسیحیان؛ اینکه می گویند برای خداوندیِ مسیح همین بس که از بشری زاده نشده و اگر مخلوق بود می بایست از بشر زاده می شد. می فرماید:« إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛[9] همانا، مَثَلِ عیسى نزد خدا همچون مَثَلِ [خلقت‏] آدم است [که‏] او را از خاک آفرید سپس به او گفت: «باش» پس وجود یافت.»

باید گفت که در این صورت باید آدم، خدای مسیحیان باشد و سزاوارتر است که خدا باشد؛ چرا که او نه پدر داشت و نه مادر ولی مسیح مادر داشت و حواء را هم باید به عنوان پنجمین خدا بپذیرند چرا که او نیز پدر و مادر نداشت و این از خلقت مسیح هم عجیب تر است.

در نتیجه اعتقاد به خدا بودن حضرت عیسی علیه السلام ادعای ایشان نبوده است و با نگاه برون دینی و علاوه بر آن  با نگاه درون دینی این مطلب قابل دفاع نیست و مردود است.

پی نوشت
[1] ايمان و چالش‌هاي معاصر، ص 5.
[2] مختصر المعاني، ص‌ 12.
[3] ايمان و چالش‌هاي معاصر، ص 8.
[4] اعمال رسولان، باب2، آیه 22.
[5] انجیل یوحنا، باب5، آیه 19.
[6] انجیل یوحنا، باب 17، آیه 3.
[7] انجیل یوحنا، باب7، آیه 16.
[8] سوره مائده، آیه 116.
[9] سوره آل عمران، آیه 59.

انسان ممکن الوجود نمی تواند واجب الوجود و خدا تلقی شود. حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ که به عنوان انسان در انجیل ها معرفی شده نمی تواند مقام الوهیت داشته باشد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 5 =
*****