سیاه نمایی وضع موجود در کشور با اهرم فیلم و رسانه ابزاری برای برخی کارگردانان شده است تا بدین وسیله نظر داوران جشنوارههای خارجی را جلب کنند.
حوزه فیلم و رسانه در کشورهای مختلف یکی از ابزارها برای ایجاد سرمایه و تعالی کشور است به عنوان مثال کشوری مانند ترکیه با ابزار سینما درصدد جذب گردشگر در این کشور برمی آیند. اما در سینمای ایران برخی افراد رسالت خود را سیاهنمایی از اوضاع کشور به ویژه در حوزه فرهنگ و اجتماع و ایجاد یأس و ناامیدی نسبت به آینده کشور میدانند. جالب است این افراد در برابر منتقدان اینطور استدلال میکنند: سیاهنمایی موجود در فیلم بخشی از واقعیت جامعه است. در حالی که اولا اگر سیاهی فیلم از نوع سیاهی طبیعی بود قطعا اقشار مختلف جامعه میپذیرفتند اما ما در این نوع فیلمها شاهد یک نوع سیاهنمایی استراتژیک هستیم.
ثانیا اگر سیاهنمایی در فیلم بخشی از واقعیت جامعه است چرا این کارگردانان مُصر بر این هستند تا واقعیتهای تلخ جامعه را آنهم طرز فاجعه باری به تصویر بکشند؟ مگر کشورما و جامعه ما دارای بسیاری از واقعیتهای خوب مانند ایثار، ازخودگذشتگی، شهادت طلبی و... نیست که این افراد به تصویر بکشند؟
متاسفانه تولیدات این افراد در عرصه سینما ابزاری است برای سینمای هالیوود یا کشورهای غربی که در چندسال اخیر نگاه ویژهتری به آثار ایران در پیش گرفتهاند و برخی کارگردانان هم ترجیح میدهند با نگرش سیاه نظر داوران و جشنوارههای خارجی را جلب کنند.