اندیشه خداناباوری نه بر پایه عقل و منطق بنا شده است و نه شواهد معتبر و اطمینانآوری از علم به نفع آن میتوان ارائه کرد.
خداناباوری که به تازگی در کشور ما ظهور و بروز پیدا کرده، جریانی است که دین را عامل خشونت و عقبافتادگی انسانها میداند و مبارزه با دین را وظیفهای برای خود تلقی میکند.
عمده افرادی که به این سمت و سو کشیده شدهاند تأمل و تفکر کافی نداشته و بیشتر تحت تاثیر جو و محیط، خود را به عنوان خداناباور و آتئیست معرفی میکنند.
تحقیقات روانشناسان و جامعهشناسان بینالمللی نیز نشان داده است که درصد بالایی از گرایش به خداناباوری، زاییدهی علل روانشناختی و جامعهشناختی است.[۱]
به هر حال شیطان در هر زمانی تلاش میکند از طریقی فرزندانِ آدم را از راهِ عبودیت «الله» جدا کند. شیطان سوگند یاد کرده است تمام انسانها را به گمراهی بکشاند: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين؛[۲] گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد.»
مومنین و باورمندان به خدا باید در هر زمان نسبت به حیلهها و ترفندهای شیطان آگاهی کافی داشته باشند، تا بتوانند هم خود و هم اطرافیان و مومنین دیگر را از گزند شبهات و تردیدهای شیطان رهایی بخشند.
خداوند زاییده ذهنهای ترسو!
یکی از شبهاتی که در فضای مجازی با جملات و رنگ و لعابهای فکری و فلسفی تکرار میشود موهوم بودن خداوند و ایجاد شک نسبت به وجودِ حضرت حق است.
ادعا این است که ادیان الهی با القای ترس در انسانها، همواره ذهن او را ضعیف و ترسو نگه میدارند. بنابراین دینداران هرگز جرأت و شجاعت تفکر نسبت به خدا و حقیقت وجود او را ندارند. در حالی که خداناباوران توانستهاند این ترس را کنار گذاشته و با عقل و منطق بیخدایی جهان را به اثبات رسانند.
خداناباوری زاییده علل روانی و محیطی
نخست عرض کنم که برخلاف داد و بیدادهای پوچ و ادا و اطوارهای روشنفکری این جماعتِ بیخدا، خداناباوری چندان ارتباطی با عقل و منطق ندارد.
پژوهشهای پژوهشگران و تحقیقات محققان در کشورهای گوناگون نشان داده است عواملی همچون تربیت خانوادگی، مشکلات دوران کودکی، تلاش برای نشان دادن خود و میل به لذتگرایی نقش بیشتری در گرایش به خداناباوری بازی میکنند تا عقل و منطق.[۳]
باور به خدا در میان اهالی فکر و اندیشه
وقتی از فکر و منطق صحبت میشود ذهن به طرف فیلسوفان و منطقدانان برمیگردد. بنا بر آنچه این جماعت ضد دین در توهمات خود بافتهاند، هرکس اهل منطق و عقل باشد، دین را کنار گذاشته و خداناباور شده است!
اندکی دقت در تاریخ نشان میدهد فیلسوفان بسیاری در طول تاریخ، اعتقادات دینی قوی داشتهاند. ابوعلی سینا، فارابی، شیخ اشراق، ملاصدرا، میرداماد، شیخ بهایی، خواجه نصیرالدین طوسی و... فیلسوفانی هستند که هنوز هم در معتبرترین دانشگاههای فلسفی دنیا پیرامون نظرات آنها بحث و گفت و گو صورت میگیرد.
تمام این اهالی فکر و اندیشه، جزو باورمندان خداوند بوده و براهین قوی بر اثبات خدا ارائه کردهاند.[۴]
باور به خدا در میان اهالی علم
جالب است که بسیاری از بزرگان و سردمداران علوم تجربی مدرن نیز خداباور هستند. از جمله معروفترین آنها میتوان گالیله، اسحاق نیوتن، لایبنیتس از بنیانگذاران هندسه تحلیلی و آلبرت انیشتین اشاره کرد.[۵]
امید به زندگی در اندیشههای دینی
یکی از مشکلاتی که اندیشههای خداناباوری با آن روبرو هستند عدم توانایی ترسیم هدف برای زندگی است. ترسیم جهانی خردمند و دارای اهداف و باور به زندگی جاودانه، عامل مهمی در نشاط و شادابی دینداران به شمار میرود.
عدم اعتقاد به آفریننده حکیم که جهان را بر اساس هدف آفریده است باعث میشود که انسانِ بیخدا زندگی و وجود خود را امری پوچ و بیاساس تلقی میکنند. همین امر سبب ایجاد آسیبهای روحی و روانی جدی و یاس و ناامیدی در این گونه افراد میشود.
بیخدایی عامل افسردگی
«نیچه» از جمله خداناباورانی بود که اعتقاد به بیخدایی و پوچیِ زندگی، سرانجام او را راهی تیمارستان کرد. صادق هدایت نویسنده مشهور ایرانی نیز سرانجام به خاطر ناتوانایی در پیدا کردن هدف زندگی، خودکشی میکند.
اینها تنها نمونههای مشهوری از موارد افسردگی و مشکلات روحی در میان بیخدایان است.
نتیجه
بنابر آنچه در این چند بند بیان کردیم، روشن گردید که خداناباوری پیوندی با عقل و منطق ندارد. بلکه اگر انسان با عقل سلیم و فطرت سالم در این مسئله دقت کند و ذهن خود را از تبلیغات مسموم فضای مجازی دور نگه دارد، حقانیت وجود خدا و اثبات او برایش آشکار میشود.
پینوشت
[۱] https://btid.org/fa/news/183752.
[۲] سوره ص، آیه۸۲.
[۳] مجله فلسفه دین، دوره۱۶، شماره۱، بهار۱۳۹۸ صفحه۳.
[۴] برای آشنایی با براهین اثبات خدا میتوانید مراجعه کنید به کتاب «تبیین براهین اثبات خدا» نوشته آیت الله جوادی آملی.
[۵] https://btid.org/fa/news/139518.
بر خلاف آنچه جریانات خداناباوری و آتئیستی در صفحات مجازی انتشار میدهند، باور به خدا موضوعی با پشتوانههای محکم عقلانی و منطقی است. خداناباوری بیشتر از آنکه در پی تلاشهایی عقلانی ایجاد شده باشد حاصل تبلیغات مسموم و جار و جنجالهای فضای مجازی است. دانشمندان و فلاسفه بزرگِ تاریخ که همواره با عقل و منطق سر و کار داشتهاند ادله محکمی برای اثبات خدا اقامه کردهاند.