نمایشنامه خدا بر هر چیز تواناست

12:31 - 1400/08/17

عمو میگه:*سلام بچه های با وفا و با صفا، امیدوارم حالتون مثل ننه جون خوب خوب باشه. سلام ننه خوبی؟

(ننه در صحنه حضور دارد و ناله کنان می‌گوید:) -سلام ننه، مُردم ! دیگه نمی‌تونم! جون به لب شدم

*خدا بد نده ننه چی شده؟

-یک هفته است دارم از بیست تا مریض پرستاری می‌کنم.

*مگه از بیمارستان مریض آوردید؟

-عمو شما اول بگو ببینم: روغن ناخن مورچه  دارید؟ روغن شاخ عقرب چی؟

*ننه از این چیزا نداریم، ولی اگر بدونم چی شده، شاید بتونم کمکی بکنم.

 -آخه بابا حاجی با همه پسرا و نوه هام کمردرد گرفتن.

 *چرا همه باهم؟

-آخه همه با هم طناب رو کشیدن!

*پس ننه مسابقه طناب کشی بوده؟ ننه جون برای بعضی مسابقات و ورزش‌ها باید از قبل نرمش کرد وگرنه ممکنه آدم آسیب ببینه.

-ننه جون مسابقه نبوده، طناب رو به درخت بستن.

*عجب پس طناب رو به شاخه درخت بستن و بیست تایی تاب بازی کردن و شاخه شکسته و افتادن زمین کمر درد گرفتن.

-نه ننه جون اگر فرصت بدی خودم می‌گم

*ببخشید ننه، شما بفرمایید

-ریشه درخت توی حیاط خونه ما از زیر زمین همسایه بیرون زده بود و داشت خونه همسایه رو خراب می‌کرد

*خوب ننه درخت رو باید از ریشه در می آوردید

-ما هم  تصمیم گرفتیم همین کار رو بکنیم

 *همه پسرا و جوون‌های فامیل رو دعوت کردیم و یک مهمانی بزرگ برگزار کردیم، بعدش گفتیم: خوب حالا یک طناب می بندیم به این درخت و درخت  رو از ریشه بیرون می کشیم

آفرین ننه تشویقشونم کردی؟

-آره ننه براشون شعر می‌خوندم: بیرون بیا بیرون بیا از دل خاک بیرون بیا با این تکون با اون تکون، بیا بیرون بیا بیرون. اما ننه هرچی زور زدن درخت از جاش تکون نخورد

*ننه این همه پهلوون نتونستن کاری بکنن؟

-نه ننه ، از جا در نیومد. فقط باعث شد همه توی خونه ما بستری شدند.هر دارو و روغنی که مردم گفتند، براشون تهیه کرده ام، اثر نمی‌کنه، می‌دونی ننه به چی دارم فکر می‌کنم؟

*به چی فکر می‌کنید؟

- اینکه کاش پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در بین ما بودند و این درخت رو از ریشه در می آوردند، راستی عمو می‌شه یکبار دیگه اون قصه رو برای ما تعریف کنید بچه ها هم بشنوند؟

*چشم، حتما، داستان از این قراره که یک روزی عده ای از کفّار پیش پیامبرخدا حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) آمدند و گفتند: اگر معجزه ای که ما می‌گوییم انجام بدی، ما به تو ایمان می آوریم وگرنه می فهمیم تو جادوگر و دروغگو هستی.

-پیامبر چه فرمودند؟

*به کفار حق انتخاب دادند و گفتند: شما چه می‌خواهید؟

-عمو واقعا،اگر کاری را می‌خواستند که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نمی‌تونستن انجامش بدن، بد جوری آبرو ریزی می‌شد!

*ننه خود پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: خدا برهمه چیز تواناست«1». و ادامه دادند: اگر خداوند این کار را بکند، ایمان می آورید؟ گفتند: بله ایمان می آوریم به شرطی که، به این درخت بزرگی که ما نشان می‌دهیم بگویی: از ریشه کنده شود و پیش تو بیاید و بایستد.

-ننه اگر من جای پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بودم می‌گفتم: اول کفارخودشون برن سعی کنن درخت رو از جا در بیارن، لا اقل یک کمر درد بگیرن. هه هه هه ببخشید ننه

*ننه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به درخت اشاره کرد و فرمود: ای درخت اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری و می‌دانی من پیامبر خدایم، از زمین با ریشه هایت بیرون بیا و به فرمان خدا جلوی من بایست. درخت با سر و صدایی که از شاخه هایش بلند شده بود، بیرون آمد وبه سمت ایشان حرکت کرد و روبروی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ایستاد.

-وای ننه چه صحنه هیجان انگیزی؟ ننه همه ایمان آوردند؟

*نه ننه، بلکه با تکبّر گفتند: به درخت بگو: دو قسمت بشه و نصفش باز جلوتر بیاد و نصف دیگه  همون‌جا بمونه. پیامبر خدا این کار رو هم انجام دادن.

-ننه دلم به حال درخت می‌سوزه درخت چه گناهی کرده؟

*باز کفار گفتند: به درخت بگو دو تکه اش  مثل اول به هم بچسبه.آن‌حضرت به درخت فرمان داد و درخت اطاعت کرد.

-ننه آخرش ایمان آوردن؟

*نه ننه گفتن: تو جادو گر ماهری هستی و رفتن.

-ننه من جای پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بودم به درخت می‌گفتم: با چند تا از چوب‌های محکمش این کفار رو حسابی تنبیه کنه تا دیگر این قدر دروغ نگن و اذیت نکنن.

*ننه پیامبر خدا خیلی صبور و مهربون بودن و برای هدایت مردم هر کاری که لازم بود انجام می‌دادند.

-خوب ننه دیگه وقت خدا حافظیه.

*عمو، نگفتی من با این مریض‌هام چه کار کنم؟

-ننه به یکی از دوستام که دکترماهری هست زنگ می‌زنم، می‌گم بیاد، به هرکدوم یک آمپول نیم متری بزنه همه درد های گذشته و آینده شون خوب می‌شه.

*ننه خدا خیرت بده، پس  هر چه زودتر خدا حافظی کنیم شما به کارتون برسید.

-بچه ها ی عزیزم خدا نگهدارتون

*به امید دیدارتون

.............................................

1.برداشتی از سوره طلاق آیه 12

نمایشنامه عروسکی کوتاه، نمایشنامه عروسکی برای دبستان، موضوع برای نمایشنامه عروسکی، نمایشنامه طنز اخلاقی، نمایشنامه طنز خنده دار
 
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 3 =
*****