«چون سوخت بيست درصدمان تمام شده بود، آنها(آمريكایىها) براى اين كار شرط گذاشتند و گفتند بايد اورانيومى را كه توليد كردهايد، خارج بفرستيد؛ اما ما قبول نكرديم. آمريكایىها دولت برزيل و دولت تركيه را واسطه كردند كه با ما صحبت كنند، ميانه را بگيرند؛ چيزى مورد توافق به وجود بيايد. ما قبول كرديم. مسئولين تركيه، مسئولين برزيل به اينجا آمدند و با رئيس جمهور ما نشستند بحث كردند، صحبت كردند و يك نوشتهاى را امضاء كردند. بعد كه اين توافقنامه امضاء شد، آمريكایىها زدند زير قولشان! آنها نميخواستند اين قرارداد امضا بشود؛ ميخواستند امتياز زيادى بگيرند، زورگویى كنند، باج بگيرند. به خاطر بدقولىاى كه آمريكایىها كردند، دولت برزيل و دولت تركيه پيش ما شرمنده شدند»[1]. «آمریكاییها میخواستند به افكار عمومی دنیا القاء كنند كه ایران راه حلهای منطقی را هم قبول نمیكند، اما آنچه كه اتفاق افتاد، اثبات واقعیت مهم غیر منطقی بودن خود امریكاییها بود»[2].
این روایت رهبر انقلاب از کارشکنی آمریکایی ها در توافق هسته ای سال 90 است که خود ایشان هم آن را پیش بینی کرده بودند[3]. حالا در سال 92، آن دو مردی که در مناظرات انتخاباتی مقصر به بن بست کشیده شدن مذاکرات معرفی میشدند، رفته اند و باز هم توافقی در میان نیست.
«مسئله اينها اين است كه نميخواهند موضوع هستهاى ايران حل شود. اگر لجبازى آنها نبود، موضوع هستهاى به راحتى حل ميشد. بارها تا لحظه حل پيش رفتيم، امضا كردند، آژانس هستهاى امضا كرد؛ قبول كرد كه اين اشكالاتى كه وجود داشته، برطرف شده - اينها موجود است، اينها سند است؛ اينها كه قابل انكار نيست - خب بايد قضيه تمام ميشد، پرونده هستهاى كشور بايد پايان پيدا ميكرد. آمريكایىها بلافاصله يك چيز جديد را مطرح كردند، آوردند وسط. نميخواهند قضيه تمام شود. نمونههاى متعددى را ما در اين زمينه داريم. حل مسئلهی هستهاى جمهورى اسلامى، به حسب طبيعت خود، از جمله كارهاى سهل و آسان و روان است؛ اما وقتى طرف مقابل مايل نيست اين قضيه حل شود، خب بله همين جور ميشود كه ملاحظه ميكنيد»[4].
پاورقی:
3. همان: «من همان موقع به مسئولان گفتم كه پیگیری این راه حل اشكالی ندارد، اما بدانید كه امریكاییها آن را قبول نخواهند كرد و همانطور هم شد».