پس از گذشت چهل و چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر رویکردها و راهبردهای تربیتی و فرهنگی در کشور اکنون خلأ بزرگی در تولیدات صداوسیمای ایران دیده میشود که به نظر باید در آن بازنگری کرد. رسانه یک کشوری که داعیه اسلامی بودن یا شدن را دارد باید درهمان مسیر قدم بردارد، نه اینکه فقط پسوند اسلامی بر اسم بعضی از برنامهها نقش ببندد.
هدفی که برای رسانه در بدو تشکیل انقلاب توسط امام (ره) بیان شد دانشگاه عمومی بودن رسانه به خصوص صدا و سیما بود، نه دانشگاه اطلاعات عمومی. اگر کنترل را به دست بگیریم و شبکههای رادیو و تلویزیون را یک به یک عوض کنیم به جرأت میتوان گفت که چیزی به دانستههای کاربردی و مشکلگشای بیننده اضافه خواهد شد. بلکه مخاطب فقط میفهمد که خواننده تیتراژ فلان فیلم که سال 80 ساخته شده چه کسی بوده است.
کارکردهای رسانه جز آموزش، سرگرمی، اطلاعرسانی و بسیج عمومی نیست و سایر عناوین زیرمجموعه این موارد قرار میگیرد. همچنین طبق قوانین نوشته شده در قانون اساسی، رسانه باید درخدمت توضیح و توسعه مفاهیم ناب اسلامی به مردم ایران و جهان باشد. با کنارهم گذاشتن این دو مطلب باید به این نتیجه برسیم که رسانه درکشور ما با هرکارکردی باید در قالبهای اسلامی قرار بگیرد. اشکال رویکردی در رسانه ایران این است که برای دینی کردن رسانه شروع به تفکیک هر کارکرد با دیگری کردند. مثلا قرآن و مباحث حول محور آن را از شبکههای دیگر جمع کرده و برای آن یک شبکه اختصاصی تاسیس کردند که حتی افراد مذهبی نیز با آن ارتباط برقرار نکرده و در مراحل بعدی مأنوس نمیشوند. دلیل این را میتوان در ساختار کلی این شبکه پیدا کرد که دارای جذابیت نیست. مثلا آیا یک سریال اختصاصی جذاب از طرف این شبکه ساخته شده است یا خیر؟ آیا برنامههای ساخته شده مانند مسابقه حفظ قرآن بین نوجوانان جذابیت عمومی دارند یا فقط یک صنف و قشر خاصی از آن استفاده میکنند؟ نمونه دیگر کارکرد سرگرمی در تلویزیون باید از ابتدا مبتنی بر موازین فرهنگ اسلامی ساخته شود و این اصل با واردات سرگرمی از فرهنگهای مختلف که با فرهنگ اسلام زاویه دارد منافات دارد.
راهکاری که برای حل این مشکل راهبردی به نظر میرسد ممزوج کردن فرهنگ اسلامی با تمامی کارکردهای رسانه است که بسیار جای کارهای تحقیقاتی وعلمی دارد. شاید بهدلیل عدم وجود تحقیق و برنامه ریزی میباشد که برنامه سازان روبه کپی کاری آوردهاند.
هنگام درگیری بین تهیه کنندگان و مسئولان بالادستی فرهنگی در مباحث ممیزی اشکال اساسی که به ما رخ برمیتاباند نبود اسناد بالادستی است. به عنوان مثال در بخش موسیقی هیچ نمیتوان سندی یافت که بتوان با آن بین حلال و حرام آن فاصله گذاشت. موسیقیهایی که دهههای گذشته فقط در نوارهای قاچاقی میتوان آنهارا یافت اکنون بر روی صفحه تلویزیون به وفور مشاهده شده و حتی برای فرهنگسازی آن مسابقات متعددی در شبکههای مختلف برگزار شد است. حتی اخیرا یک ایستگاه رادیویی اختصاصی نیز برای موزیک و ترانه تاسیس شده است. از نگاه کلی بر سیر این روند این مطلب به وضوح برای ما روشن میشود که هنوز موسیقی در رسانه ما دارای چارچوب نیست.این مسئله مهم گاهی بهخاطرعدم روشنگری از طرف مسئولان نظارتی و گاه به خاطر وجود فقط یک حکم کلی فقهی درمورد مسئله است. این مسئله هرچه بیشتر وظیفه دینشناسان و کارشناسان دینی را سنگینترمیکند.
پس از گذشت چهل و چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر رویکردها و راهبردهای تربیتی و فرهنگی در کشور اکنون خلأ بزرگی در تولیدات صداوسیمای ایران دیده میشود که به نظر باید در آن بازنگری کرد. رسانه یک کشوری که داعیه اسلامی بودن یا شدن را دارد باید درهمان مسیر قدم بردارد، نه اینکه فقط پسوند اسلامی بر اسم بعضی از برنامهها نقش ببندد.