در خواست از خدا برای هر کسی ممکن است و این خود نشان از باز بودن ارتباط بنده با خداست. ولی خدا به هر کسی به اندازه ظرفیت و توانایی او جواب میدهد. همانگونه که چگونگی زنده شدن مردگان را به حضرت ابراهیم نشان داد.
معجزه خدا برای نسل امروز
همه پیامبران به خدا و آنچه خدا نازل کرده است ایمان آوردهاند و هیچ پیامبری در ایمانش به خدا شک نکرده است؛ زیرا اگر لحظهای شک می کردند خدا آنها را توبیخ میکرد.[1] ولی برخی از پیامبران الهی، برای اطمینان قلبی، درخواستهایی از خدا داشتند و خداوند نیز به شکلهای مختلف آنها را به اطمینان میرساند مانند درخواست عزیر پیامبر، وقتی از خرابهای گذشت و استخوانهای پوسیده مردگان را دید، از روی تعجب از خدا درخواست کرد که چگونه مردگان را زنده می کند! در اینجا خدا وی را صد سال میراند و دوباره زنده کرد.[2]
حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) نیز یکی از پیامبران اولوالعزم است که از خدا میخواهد چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد. «رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى؛[3] پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده میکنی؟» وقتی که خداوند از ایمان او سوال میکند، میگوید: ایمان دارم ولی برای اطمینان قلب سوال کردم.
پس از همین ابتدای آیه معلوم میشود که حضرت ابراهیم علاوه بر اینکه ایمان به خدا داشت، باور و ایمان به زنده شدن مردگان نیز داشته است ولی سوال او از چگونگی زنده شدن مردگان است، در نتیجه اصل ایمان آوردن را بر زنده کردن مردگان، بنا نکرده است.
علت درخواست حضرت ابراهیم
با اینکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) پیامبر اولوالعزم است و ایمان کامل به خدای متعال دارد؛ ولی در علت این درخواست میتوان چنین گفت:
1.حضرت ابراهیم مرداری را دید که حیوانات درنده خشکی، پرندگان و حیوانات دریایی از او میخورد. در این حال سوالی برای او پیش آمد که خدایا من میدانم تو قادر بر زنده کردن و بیرون آوردن این مردار از شکم درندگان هستی ولی میخواهم با چشم خودم ببینم.[4]
2.نمرود پادشاه عصر حضرت ابراهیم ادعا میکرد که من زنده میکنم و میمیرانم و برای اثبات حرفش، کسی را یک مرتبه می کشت و کسی را که محکوم به مرگ بود، آزاد میکرد. حضرت ابراهیم با اینکه میدانست همه اینها به دست خدا اتفاق میافتد؛ ولی درخواست کرد چگونگی آن را ببیند تا اطمینان قلب برایش حاصل شود.[5]
رابطه بین ایمان و اطمینان
حضرت ابراهيم از كيفيت حياتپذيري موجودات سوال کرده است؛ به عبارت دیگر از چگونگی جمع شدن اجزای يك مرده، برگشتن به صورت اول و چگونگی زنده شدن او سوال کرده است.
این سوال حضرت ابراهیم هرگز به خاطر شک و تردید او نبوده است[6] بلکه به خاطر اسباب دیگری بوده است که به بعضی از آنها اشاره شد؛ زیرا ممكن است عقل چيزي را قبول کند؛ ولي دل به آن باور صد در صدی نرسیده باشد. مانند اینکه از نظر عقلی میدانیم که آتش میسوزاند؛ ولی وقتی که دست را روی آتش بگیریم سوختن را باور می کنیم این همان حق الیقین است.[7]
همچنین صفوان بن یحیی از امام رضا (عليه السلام) پرسید: آيا در قلب ابراهيم (عليه السلام) شك و ترديدي بود؟ حضرت فرمودند: نه، بلكه ابراهيم (عليه السلام) يقين داشت و از خداوند زيادي در يقين را درخواست کرد.[8]
پس آنچه از تفکیک بین ایمان و اطمینان در آیه و در روایت فهمیده میشود این است که ایمان دارای مراتبی است. که یکی از مراتب آن ایمان همراه با یقین است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) به آن اعتراف کرد؛ ولی ایمان همراه با اطمینان، مرتبه بالاتری خواهد بود که مورد درخواست حضرت ابراهیم قرار گرفت. خداوند متعال نیز برخی را با نفس مطمئنه می ستاید.[9]
معجزه برای نسل حاضر
هر چند اصل معجزه برای اثبات نبوت پیامبری است؛ ولی خداوند متعال در هر زمان، معجزهای متناسب با زمان و مکان میآورد. در نتیجه معجزه در هر زمان با زمان دیگر متفاوت است. بهترین معجزه در زمان پیامبر خاتم تا قیام قیامت، قرآن کریم است، همانگونه که زنده شدن مردگان برای حضرت ابراهیم اطمینان آور شد، هر چند برخی در معجزه بودن آن اختلاف نظر دارند.
از آنجا که پیامبر اکرم خاتم پیامبران است، معجزه او نیز جاودان است و برای همه انسانها تا روز قیامت این معجزه الهی راه گشاست. پس در زمان ما نیز معجزه وجود دارد و آن قرآن کریم است.
قرآن كريم يگانه كتابي است كه آياتش از جهت زيبايي الفاظ، عظمت معاني، فصاحت و بلاغت و... در اوج قرار گرفته است و هرگز مانند آن نيامده است.
و چون قرآن كريم در بردارنده تمام دستورات و قوانين الهي براي هدايت بشر به سعادت تا روز قيامت است، این کتاب به عنوان معجزه جاویدان برای تمام بشریت معرفی شده است.
بنابر این نه تنها معجزه در زمان ما تعطیل نشده است بلکه به صورت معجزه جاویدان به طور دائم در جریان است فقط باید با آن آشنا شد و از معجزات پی در پی آن استفاده کرد.
نکته پایانی اینکه کار معجزه، ایجاد آرامش و اطمینان قلب در وجود انسان است، نه اصل ایمان آوردن مانند حضرت ابراهیم علیه السلام که ایمان قلبی را داشت! پس اگر کسی با چشم بینا به اطراف خود نظر کند تمام آنچه در اطراف میگذرد نشانهها و آیاتی است که خداوند برای هدایت و باور قلبی انسان قرار داده است. اگر انسان از همینها عبرت نگیرد، اگر بالاترین معجزات را که در زمانهای قبل بوده برایش اتفاق بیفتد نیز برایش عبرتانگیز نخواهد بود.
پس جوان امروز ابتدا باید با فکر، اندیشه، و استدلالهای عقلی به خدا و... ایمان آورد؛ سپس برای اطمینان قلب و آرامش به قرآن، که معجزه جاوید است مراجعه کند. در نتیجه ندیدن معجزه جوازی بر عدم ایمان نیست.
پی نوشت
[1]. سوره حاقه، آیه 46.
[2]. سوره بقره، آیه 259.
[3]. سوره بقره، آیه 250
[4]. مجمع البیان، طبرسی، ج2، ص643.
[5]. همان، ج2، ص644.
[6]. المیزان، ج2، ص366.
[7]. سوره حاقه، آیه 51.
[8]. تفسیر نور الثقلین، حویزی، ج1، ص275.
[9]. سوره فجر، آیه 27.
یکی از درخواستهایی که حضرت ابراهیم از خدا خواست چگونگی زنده کردن مردگان بود و این درخواست برای اطمینان قلب حضرت بود نه به خاطر شک و تردید حضرت ابراهیم. بنابر این حضرت ابراهیم برای ایمان قویتر چنین درخواستی را مطرح کرد.