امیرالمومنین در مورد عمر بن خطاب آرزوی تاریخی دارند.
اشاره
کسی که كتابهاى سيره و تاریخ ائمه (علیهم السلام) را مطالعه میکند، بايد به نكات مهمى توجه داشته باشد. كتمان حقايق تاريخى در ميان مورخان غیر شیعه، یک واقعیت و نقص تقريبا همگانى است. تحريف حقايق نيز يكى از مشكلاتى است كه در نقل تاريخنگاران اسلامی وجود دارد. تعصبهاى شديد مذهبى و فرقهاى، نقطه ضعف ديگرى است كه در بسيارى از كتابهاى تاريخى و سيرهنويسى يافت میشود. بی دقتی در متون تاریخی و دوری از تاریخ تحلیلی و پژوهشی میتواند در انحراف عقیدتی انسان تاثیر بسیار زیادی داشته باشد. در ادامه یکی از این چالشها بررسی میشود.
اشکال
در کتابهای شیعه و غیر شیعه این جریان نقل شده که پس از مرگ عمر بن خطاب، امیرالمومنین علی (علیه السلام) پیش از دفن عمر بر جنازه او حاضر شده و فرمودند: «خداوند بر تو مهربانی کند، پس از رسول الله (صلی الله علیه و آله) کسی را نمیبینم که دوست داشته باشم با نامه اعمالی مانند نامه اعمال او در بارگاه خداوند حاضر شوم.»
امیرالمومنین (علیه السلام) سپس گریه کردند و وقتی از ایشان دلیل آن را پرسیدند، فرمود:«مرگ عمر بن خطاب شکافی در اسلام ایجاد کرده که تا روز قیامت این شکاف پر نمیشود.»
پاسخ
در این شبهه دو نقل قول از امیرالمومنین (علیه السلام) مطرح شده که دارای اشکال و مناقشه می باشد:
بی اشکال بودن سند حدیث
تنها جملهای که در این جریان از امیرالمومنین (علیه السلام) میان شیعه و عامه مشترک است و بررسی سندی نیاز ندارد، فرمایش تاریخی حضرت است که در جمع مسلمانان به جنازه عمر بن خطاب اشاره کرده و فرمودند: «مَا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَيَّ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ بِصَحِيفَةٍ مِنْ هَذَا الْمُسَجَّى؛[1] هيچ كس نزد من دوست داشتنیتر از اين شخص كفن شده (یعنی عمر بن خطاب) نیست كه خدا را با صحيفه و نامه ملاقات كند.»
تحریف و اضافه در واکنش امیرالمومنین
اما در نقل این جریان، دو تحریف و اضافه در واکنش و کلام امیرالمومنین (علیه السلام) صورت پذیرفته است:
الف- در برخی گزارشها آمده که امیرالمومنین (علیه السلام) در ابتدای سخن، برای عمر بن خطاب طلب آمرزش و مغفرت کردهاند. در برخی نقلها عبارت «صلی الله علیک» و در برخی دیگر جمله «یرحمک الله» اضافه شده است.
با این وجود، بعضی تاریخنگاران عامه در صحت و درستی این بخش از حدیث تردید کرده و آن را نپذیرفتند. دلیل این مناقشه، راویان این جریان هستند که آن را یکسان نقل نکردند. حتی برخی راویان هیچکدام از دو جمله مرتبط با طلب آمرزش را نقل نکردند. برخی از راویان این بخش از روایت، در دانش رجال، مورد تایید نیستند. از این رو، مشخص نبودن عبارت به کار رفته توسط امیرالمومنین (علیه السلام) سبب تشکیک در اصل طلب آمرزش خواهد شد.[2]
ب- دروغگویان و تحریفکنندگان ادعا میکنند امیرالمومنین (علیه السلام) بر سر جنازه عمر بن خطاب گریه کرده است، در حالیکه در هیچ نقل تاریخی نه میان شیعه و نه میان عامه این نکته وجود ندارد. تحریف صورت گرفته در نام بردن این شخص است. در نقلهای معتبر چنین آمده که «ابا الاعور» بر جنازه عمر بن خطاب گریه کرد و گفت: «مرگ او شکافی در اسلام ایجاد کرد که هیچ چیز او را جبران نمیکند.»[3] اما دروغزنان به جای او، از نام مبارک امیرالمومنین (علیه السلام) استفاده کردند.
ناسازگاری حدیث با مبانی غیر شیعه
به هر حال، همچنان بخش مورد اتفاق از این جریان دارای بررسی و ملاحظه است. فرمایش امیرالمومنین (علیه السلام) بر اساس دو مبنای فکری شیعه و اهل تسنن قابل بررسی است. مفهوم و برداشت عالمان اهل تسنن از نقل این حدیث، دوستی و محبت میان امیرالمومنین (علیه السلام) و عمر بن خطاب است و مقام و منزلت عمر نزد خدا چنان بالاست که امیرالمومنین دوست دارد نامه اعمال عمر را در ملاقات با خدا به همراه داشته باشد.
اما این برداشت نه با مبانی فکری اهل تسنن سازگار است و نه از متن این حدیث به دست میآید. چه آنکه اجماع امت اسلامی بر افضلیت و برتری امیرالمومنین (علیه السلام) بر تمام مسلمانان تا روز قیامت است.[4] حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در توصیف امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «پیکار و مبارزه علی (علیه السلام) با «عمرو بن عبد وُدّ» در روز خندق، از اعمال تمام امتم تا روز قیامت برتر و بالاتر است.»[5] بر این اساس امیرالمومنین تمام کمالات را کسب کرده و نیازی به اعمال دیگران ندارد تا آرزوی داشتن آن را داشته باشد.
همچنین مفهوم یاد شده از متن این حدیث برداشت نمیشود؛ زیرا امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند:«مَا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَيَّ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ بِصَحِيفَةٍ مِنْ هَذَا الْمُسَجَّى» بیشک مراد امام (علیه السلام) از صحیفه، تمام اعمال عمر بن خطاب نیست چون بر اساس ادله معتبر عقلی و محکمات قرآنی، هر کسی با نامه عمل مخصوص به خود در قیامت محشور می شود و ثواب و مجازات به کسی مربوط است که عمل را انجام داده است. تنها احتمال صحیحی که اهل تسنن آن را از کلام امیرالمومنین (علیه السلام) برداشت کردند، آن است که منظور امام (علیه السلام) داشتن نامه عملی مثل نامه عمل عمر بن خطاب باشد. اما این معنا صرف یک احتمال است و شیعه میتواند از این حدیث، معنای دیگری برداشت کند و در این صورت هیچ ترجیحی برای معنای مورد نظر اهل تسنن نیست.[6]
آرزوی تاریخی امیرالمومنین (علیه السلام)
باور شیعه نسبت به این فرمایش امیرالمومنین (علیه السلام) بر اساس رویکرد قرآنی و سنت نبوی بوده و به عملکرد عمر بن خطاب و همفکرانش، وابستگی کامل دارد؛ خداوند به صراحت بر مسلمانانی که اظهار اسلام کرده ولی درونشان کفر و نفاق دارند، لعنت فرستاده[7] و برای افرادی که باعث آزار و اذیت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و مردان و زنان مومن میشوند، عذابی دردناک تدارک دیده است.[8]
سخنان خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) دارای هشدارهای جدی به مسلمانان نسبت به پرهیز از آزار و اذیت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام)[9] و گره خوردن رضایت خدا به رضایت آنان بود،[10] اما دختر پیامبر از ابوبکر غضبناک شده[11] و به او فرمودند:«وَ اللَّه لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَيْكَ فِي كُلِّ صَلَاةٍ أُصَلِّيهَا؛[12] به خدا قسم که در هر نماز تو را نفرین میکنم.» عمر بن خطاب نیز در دوران خلافت خویش برای سر پوش گذاشتن به ناکامیهای خود در جنگهای صدر اسلام، قریش را بر علیه امیرالمومنین (علیه السلام) و گرفتن انتقام از ایشان تحریک میکرد.[13]
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به این پرسش که منظور امام امیرالمومنین (علیه السلام) از صحیفه عمر بن خطاب چیست؟ فرمودند: منظور اميرالمؤمنين آن صحيفهاى بود که در كعبه نوشته شده بود.[14] پیمانی که عمر، ابو بكر، مغيره، ابو عبيده کنار کعبه با یکدیگر بستند به این مضمون که پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه ندهند خلافت و جانشینی به اهل بیت ایشان منتقل شود. عمر این پیمان را در نامهای نوشت و نزد خود نگه داشت. امیرالمومنین (علیه السلام) آرزو کردند که روز قیامت و در دادگاه عدل الهی، عمر بن خطاب با این صحیفه محشور شود و پاسخگوی رفتار خویش باشد.[15]
نتیجه
گزارش تاریخی از فرمایش امیرالمومنین (علیه السلام) نسبت به صحیفه عمر بن خطاب از نظر سندی ایرادی ندارد. هر چند از نظر مفهومی و بر اساس باورهای شیعه هیچ اشکالی در این حدیث وجود ندرد اما بر مبنای اهل تسنن دارای ایراد و اشکالات درونی و بیرونی است و نمیتوان آن را دلیلی بر روابط دوستانه میان اهل بیت (علیهم السلام) و خلفا قرار داد.
پی نوشت
[1]. ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج3، ص: 282 ؛ صدوق، معاني الأخبار، ص: 412.
[2]. مقریزی، إمتاع الأسماع، ج10، ص:378-379.
[3]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج10، ص: 445-444 ؛ الطبقات الكبرى، ج3، ص: 284.
[4]. خوارزمی، المناقب، ص: 34 ؛ بیاضی، الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج3، ص: 153.
[5]. حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص: 14.
[6]. تلخيص الشافي، ج3، ص: 230.
[7]. توبه/68.
[8]. احزاب/57-58.
[9]. حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص: 461 ؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة من صحاح الستة، ج2، ص: 106.
[10]. قندوزی، ینابیع المودة، ج2، ص: 72.
[11]. بخاری، صحيح البخاري، ج6، ص: 395. باب غزوة خیبر.
[12]. ابن قتیبة، الإمامة و السياسة، ج1، ص: 31.
[13]. ابن قدامة، انساب القرشیین، ص: 164 ؛ مفید، الإرشاد، ج1، ص: 76-75.
[14]. صدوق، معانی الاخبار، ص: 412.
[15]. کوفی، الاستغاثة في بدع الثلاثة، ص: 213-212 ؛ مفید، الفصول المختارة، ص: 90.
امیرالمومنین (علیه السلام) در مرگ عمر بن خطاب هرگز گریه نکردند. فرمایش ایشان در مورد نامه اعمال عمر، بر مبنای شیعه به جا و بر اساس سیره علوی می باشد اما، اهل تسنن نمی توانند آن را دلیل بر روابط نیکو میان اهل بیت و خلفاء بدانند؛ زیرا با مبانی فکری آنان در تعارض شدید است.