واکنش های متفاوت انسان در مواجهه با دیگران

08:06 - 1400/09/14

- آنچه مطلوب است رسیدن به بهترین ها و حسن عاقبت در زندگی مادی و معنوی می باشد و آن حاصل نخواهد شد مگر با تلاش برای شناخت راه صحیح و معقول و قدم گذاشتن در آن راه و ادامه دادن در آن تا پایان مسیر.

واکنش های متفاوت انسان در مواجهه با دیگران

انسان در مواجهه با سایر افراد با آراء و افکار مختلفی روبرو می شود. افکاری که ممکن است همسو با ایده ها و تمایلات او نبوده و یا حتی در تضاد و تقابل با عقاید و علائق باطنی اش نیز باشد. اما آنچه مهم است نوع واکنش انسان در مقابل تعامل با این افراد و آراء متفاوت است. شاید بتوان در یک دسته بندی کلی افراد را در مواجهه با این چالش ها به چند دسته تقسیم کرد.

دسته اول کسانی هستند که تاب مقاومت در برابر آراء و افکار مخالف را نداشته و هنگام مواجه شدن با چنین شرایطی، بهترین کار را دست کشیدن از نظرات و باورهای خود می بینند. این مورد اگر در حالتی صورت بگیرد که فرد تفکری ناصحیح داشته اما به خاطر قرار گرفتن در یک موقعیت زمانی خاص و یا مواجهه با افرادی صالح و اخلاق مدار ناچار به بروز رفتارهای کمال گرایانه شود امری مطلوب بوده و می تواند مقدمه ای برای رسیدن به مراتب بالاتر باشد.

اما اگر فرض چنین باشد که فرد دارای تفکراتی صحیح بوده اما به علت قرار گرفتن در محیطی ناسالم و یا همنشینی با افرادی منحرف، تحت تاثیر محیط و یا شرایط با آنها همسو شده و اقدام به کارهایی کند که مطلوب نیست و ضد ارزش محسوب می شود، از آن می توان به عنوان اتفاقی ناخشنود یاد کرد و بد بودن آن را از جهات مختلف می بایست  مورد ارزیابی قرار داد چراکه آنچه روی داده را می توان شروعی برای حسرتهای طولانی و حتی ناتمام دانست.

برای این مورد اشارات متعددی در آیات و احادیث آورده شده که از جمله می‌توان به آیات 28 و 29 سوره مبارکه فرقان اشاره داشت که از حسرت این گونه افراد و فرجام بدی که پیدا می‌کنند به این صورت یاد شده است: «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ‎؛ ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آن که (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است!»

دسته دوم کسانی هستند که در مقابل آراء و افکار مخالف ایستادگی کرده و به هیچ عنوان با آن همراه نمی شوند. این دسته از افراد را نیز به دو گروه می توان تقسیم کرد. گروه اول کسانی هستند که دارای تفکرات اشتباه می باشند و بر اساس مقدمات و یا اسباب ناصحیح به چیزی باور پیدا کرده اند که صحیح نیست اما در گذر زمان شرایطی فراهم می شود که این افراد در محیطی مثبت و یا کنار افرادی نمونه قرار می گیرند اما بر اساس همان خصلت که در وجود آنها است در مقابل پذیرش حق و نظر درست ایستادگی کرده و بر مسیر و کلام ناصحیح خود پافشاری می کنند. رفتاری که جز خسارت و زیان برای خود و حتی اطرافیان نتیجه ای در بر ندارد. نمونه ای از اقدامات این دسته افراد را خداوند متعال در قرآن کریم اینگونه از زبان نوح نبی (علیه السلام) بیان می دارد: «وَ إِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا؛ [نوح/ 7] و من هرگاه آنان را دعوت کردم تا آنان را بیامرزی، انگشتان خود را در گوش هایشان کردند و جامه هایشان را به سر کشیدند و بر انکار خود پافشاری ورزیدند و به شدت تکبّر کردند.»

البته در این مورد باید توجه داشت که منظور از تفکرات غلط تنها مباحث مربوط به انحرافات در حوزه مباحث دینی و یا اعتقادی نیست بلکه تفکرات ناصحیح در مورد تمامی مسائل می تواند مصداقی برای این پافشاری های غلط باشد. به عنوان نمونه می توان به آنچه پیرامون مخالفت برخی خانواده ها در مباحث ازدواج جوانان بر اساس شرط دانستن مهریه بالا و یا جهیزیه های خاص، یا عدم ازدواج فرزندان کوچک تر تا زمان ازدواج نکردن فرزندان بزرگ تر و یا مواردی مشابه اشاره داشت که با مخالفت کارشناسان مختلف مواجه می شود اما باز هم برخی بر آن تفکرات اصرار داشته و اسباب بروز مشکلاتی بزرگ می شوند.

اما گروه دیگر افرادی هستند که تفکری صحیح داشته و راهی مطابق با فطرت و عقلانیت را انتخاب کرده اند و بر ادامه آن راه مصمّم هستند اما از سوی دیگر شرایط نیز به گونه ای رقم می خورد که علی‌رغم میل باطنی می بایست با افرادی مواجه شوند که تفکراتی صحیح نداشته و برای او مشکلات متعددی را به وجود می آورند. در اینجا است که بی شک امتحانی بزرگ رقم خواهد خورد و اصحاب صداقت و رستگاری از اهل شعار جدا خواهند شد. افرادی که خداوند به آنان در صورت استقامت با این عبارات وعده یاری داده است: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ [احقاف/ 13] آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن (و مسیر حق) پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود.»

بر اساس آنچه آمد باید گفت نمی توان صرف پافشاری روی تفکرات و یا سهل گیری بر آراء و نظرات را به خودی خود، ملاک بد بودن و یا خوب بودن افراد به صورت مطلق دانست چه بسا سهل گیری در آراء و افکار سبب نابودی را برای انسانی فراهم آورد و از آن سو همین خصلت برای فردی دیگر اسباب عاقبت به خیری را فراهم آورد همچنان که در پافشاری بر نظرات نیز همین مطلب مطرح می شود.

آنچه مطلوب است رسیدن به بهترین ها و حسن عاقبت در زندگی مادی و معنوی می باشد و آن حاصل نخواهد شد مگر با تلاش برای شناخت راه صحیح و معقول و قدم گذاشتن در آن راه و ادامه دادن در آن تا پایان مسیر.

صرف پافشاری روی تفکرات و یا سهل گیری بر آراء و نظرات به خودی خود، ملاک بد بودن و یا خوب بودن افراد به صورت مطلق نیست. چه بسا سهل گیری در آراء و افکار سبب نابودی را برای انسانی فراهم آورد و از آن سو همین خصلت برای فردی دیگر اسباب عاقبت به خیری را فراهم آورد همچنان که در پافشاری بر نظرات نیز همین مطلب مطرح می شود.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 5 =
*****