راه رهایی از دنیا دوستی یعنی اخراج حب دنیا و مافیها از دل چیست؟

10:32 - 1400/09/06

ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!

راه رهایی از دنیا دوستی یعنی اخراج حب دنیا و مافیها از دل چیست؟

دنیا مؤنث «ادنی»، از «دنیء» و «دنائت» به معنی پست تر و ناچیزتر (در مقایسه با زندگی آخرت) یا از «دنو» به معنی نزدیکتر (در مقایسه با زندگی آخرت) است.

در بیان قرآن و روایات، دنیا به دو قسم است: دنیای مذموم و دنیا ممدوح. در اغلب مواردی که در کلام معصومان (ع)، سخن از دنیا به میان آمده، و انسان ها را از فریب آن بر حذر داشته اند، اشاره به دنیای مذموم و ناپسند دارند، دنیایی که صاحبانش آن را برای خودش بخواهند و نگاه استقلالی به آن داشته باشند. اما دنیای ممدوح،  یعنی نگاه آلی نه استقلالی، یعنی استفاده از فرصت عمر در مسیر جلب رضای الهی و نردبانی برای کسب کمالات معنوی، این نگاه به دنیا، ایثار و انفاق را بر انسان آسان می کند.

حب دنیا سرمنشاء همه ی خطاهاست. بهترین و اثربخش ترین راه رهایی و نجات انسان از حب دنیا و آلودگی های دنیوی، اصلاح نفس و رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند است. علاوه بر این دو، راهکارها بسیاری در قرآن مجید ذکر شده است که به مواردی چند اشاره می کنیم:

1. شناخت حقیقت و جایگاه خویش در نسبت با دنیا.

2. تفکر عمیق در ماهیت دنیا و آثار سوء حب دنیا.

3. تقویت ایمان و عمل صالح و رعایت تقوا و خودسازی، تزکیه نفس و ترک هوی پرستی.

4. یاد مرگ و معاد.

5. مطالعه در احوال اقوام گذشته.

6. هجرت و جهاد.

7. پرهیز از حرص و آز در جمع آوری مال دنیا و زیاده خواهی و پیشه کردن قناعت و اکتفا به ما یحتاج و ضروری.

8. صبر و تحمل در برابر شدائد.

دنیا مؤنث «ادنی»، از «دنیء» و «دنائت» به معنی پست تر و ناچیزتر (در مقایسه با زندگی آخرت) یا از «دنو» به معنی نزدیکتر (در مقایسه با زندگی آخرت) است. [1]

قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است اشاره گردد که:

حب دنیا منشا همه خطاها معرفی شده است. [2]

حب دنیا اعم از حب مال، مقام، شهوت جنسی، تفوق طلبی، برتری جویی، تن پروری، انتقام جویی و مانند اینها، گاه چنان طوفانی در روح انسان ایجاد می کند که موجب می شود انسان حیات دنیا را بر آخرت مقدم دارد. [3]

اما باید توجه داشت که در بیان قرآن و روایات، دنیا به دو قسم تقسیم شده است: دنیای مذموم و دنیا ممدوح.

قرآن در آیات متعددی، زندگی دنیا را عامل غرور و فریب می داند و به انسان هشدار می دهد تا متاع و زرق و برق های فریبنده این جهان او را غافل نکند. [4] گاه زندگی دنیا به «لعب و لهو» توصیف شده است. [5]

همچنین در فرهنگ قرآن، از عوامل مهم فریب انسان، آرزوهای دنیایی و طولانی مربوط به زندگی مادی اوست. [6] در جایی دیگر قرآن، دنیا را به عنوان متاع قلیل معرفی می کند. [7]

در اغلب مواردی که در کلام معصومان (ع)، سخن از دنیا به میان آمده، انسان ها را از فریب آن بر حذر داشته اند، چنانکه امیر بیان علی (ع) فرموده اند: «از دنیا حذر کنید که دنیا بی وفا و پر مکر و فریب است، بخشنده ای خسیس و پوشاننده ای برهنه کننده است». [8] رسول خدا (ص) نیز در کلامی پر معنا فرمودند: «اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید، جانهایتان از فریب آن ایمن می شود». [9]

مشابه این عبارات در کلام معصومین (ع) بسیار است که به تبیین دنیای مذموم و ناپسند اشاره دارند. دنیایی که صاحبانش آن را برای خودش بخواهند و نگاه استقلالی به آن داشته باشند. قطعاً برای صاحبان این نگاه انفاق؛ خسارت، زیان و کم شدن است و گذشت و ایثار بی معناست. حضرت امام صادق (ع) چه زیبا و رسا دنیای مذموم را به تصویر کشیده اند: «دنیا به منزله ی تصویری است که سر آن تکبر، چشمش حرص و آزمندی، گوشش طمع، زبانش ریا، دستش شهوت، پایش خودپسندی، قلبش غفلت، رنگش فنا و حاصلش نابودی است». [10]

اما اگر این مواهب مادی و در اصطلاح فرصت های دنیایی، با بصیرت و اراده ی دارنده ی آن، تغییر جهت داده و نردبانی برای رسیدن به اهداف الهی گردند، سرمایه هایی می شوند که خدا آنها را از مؤمنان می خرد و بهشت جاودان و سعادت ابدی به آنها می بخشد. [11] و [12] چنانکه حضرت علی (ع) فرموده اند: «دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شده، نه برای رسیدن به خود». [13]

دنیا سرای آزمایش است، معبر است نه مقر، وسیله است نه هدف (وسیله ای است برای تحصیل سرنوشت)، پلی است برای رسیدن به صراط قیامت و حضور در محضر رب العالمین و جای خوف و نگرانی و احساس خطر است نه جایگاه امنیت و قرارگاه و استراحتگاه. انسان قرآنی این حقیقت را از کلام قرآن و اهل بیت (ع) در می یابد که زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست و زندگی حقیقی آخرت است. [14]

اینگونه نگاه، یعنی نگاه آلی نه استقلالی، ایثار و انفاق را بر انسان آسان می کند ، در این نگاه، نه تنها دنیا مذموم نیست، بلکه ممدوح است؛ «همانا دنیا سرای راستی برای راستگویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان الهی و فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را سود می برند». [15]

علاوه بر آنچه گفته شد باید افزود، رابطه ی برخورداری از دنیا و آخرت در کلام معصومین (ع) عکس هم است: اگر انسان از دنیا بهره برد، به همان میزان از بهره های آخرت او کاسته می شود . چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود سلیمان بن داود است، زیرا به او دنیا داده شد». [16] و نیز فرمودند: «هر که در دنیا بهره بیشتری برد اگر بهشتی باشد و به بهشت درآید در آنجا بهره اش کم می شود». [17]

برای خلاصی از حب دنیا ، بهترین و اثربخش ترین راه، اصلاح نفس و رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند است. اما راه اساسی اصلاح نفس و رسیدن به ملکات نفسانی، طبق آموزه های قرآنی، به کار گرفتن سلسله ای از علوم و معارف الهی و قرآنی است چنانکه به قدری آگاه و بصیر گردد که دیگر در نفس او جایی برای حب دنیا و رذایل اخلاقی باقی نماند، [18] به طوری نسبت به گناه و حب شهوات و آثار آن معرفت پیدا کند که نه تنها علاقه و دلبستگی به آنها نداشته باشد، بلکه حتی نزدیکی به آنها را کراهت و ناپسند بشمارد. اما اهمیت رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند در جهت ترک تعلقات دنیا و خلاصی از حب دنیا و شهوات آن را می توان در حدیث معروف بصری و از قول امام جعفر صادق (ع) جستجو کرد.

آنجا که حضرت در پاسخ به پرسش حقیقت عبودیت چیست؟ فرمودند: سه چیز است: اول اینکه بنده برای خود درباره ی آنچه خداوند به او سپرده احساس مالکیت نکند، زیرا بندگان مالک چیزی نیستند... دوم اینکه برای خود بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ی خدا تدبیر و برنامه ریزی مستقلی نکند، سوم اینکه تمام دل مشغولی اش اوامر و نواهی خداوند باشد.

نتیجه اش این می شود که اگر بنده ای خود را مالک چیزی نبیند، انفاق بر او در آنجاهایی که خداوند امر کرده آسان می شود و اگر بنده تدبیر خویش را به خدا بسپارد، مصیبت های دنیا بر او آسان می شود و اگر دل مشغولی بنده ای اوامر و نواهی خدا باشد، دیگر مجالی پیدا نمی کند تا به جدال و کشمکش با مردم بپردازد. پس هرگاه خداوند بنده ای را با این سه ویژگی گرامی داشت برخورد با دنیا و ابلیس و مردم برای او سهل و آسان می شود و دیگر دنیا را برای مال اندوزی و فخر فروشی نمی خواهد...» [19]

از طرفی نیز باید دانست، همیشه براى علاج قطعى بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیمارى ریشه کن نشود درمان ها سطحى و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد، برای رهایی و خلاصی از بیماری حب دنیا راه های بسیاری توصیه شده است:

اول) انسان باید خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسیب پذیر که فاصله میان مرگ و زندگى او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت ترین بیماریها یا اندوه بارترین مصایب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه هاى آن صفحات تاریخ بشریّت را پر کرده است.

این اندیشه در او روحیه ی متعالی هجرت و جهاد را احیا می کند؛ هجرت به معنای دوری از کانون های کفر و شرک و ظلم و گناه و نیز از عوامل و زمینه های گرایش به دنیاپرستی، و جهاد به معنای آمادگی برای مبارزه و مقابله با مصادیق ظلم و فساد و بی عدالتی در دنیا، این روحیات، انسان را متعالی و بی نیاز از دنیا پرورش داده و در مسیر مقابله با دنیای مذموم و کسب رضای الهی تربیت می کند. [20]

دوم) در ماهیت دنیا و آثار سوء حب دنیا تفکر نموده و درباره بى اعتبارى دنیا که «از نسیمى دفتر ایّام بر هم مى خورد» بیاندیشید، این فرایند نتایج بسیار ارزشمند و زمینه های مبارکی را در جهت بیداری و پرهیز از دنیاگرایی و نیز گرایش به معنویت و روحیه ی آخرت گرایی در انسان ایجاد می کند که از جمله آنها است:

- انسان را به تقویت ایمان و عمل صالح و رعایت تقوا و تلاش برای خودسازی و تزکیه نفس که سرمایه نجات، خمیر مایه سعادت و کلید درهای بهشت محسوب می شود رهنمون می سازد. [21] در مسیر تحقق این هدف انسان با تنظیم برنامه ای دقیق برای مراقبه و محاسبه نفس با هواهای نفسانی و دام های شیطانی مقابله می کند و با عزمی جدی درجهت رهایی از تعلقات دنیایی می کوشد. به دنیا به عنوان هدف نگاه نمی کند ، بلکه دنیا را وسیله ای برای جلب رضوان و بهشت الهی قرار می دهد از اینرو دلبسته و اسیر دنیا نمی گردد. [22]

در نتیجه به این حقیقت واصل می شود که مهمترین آرامش برای انسان، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکّل بر پروردگار فراهم مى شود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستى! چنانکه قرآن در اینباره می فرماید: «هر کس پارسا و خدا ترس باشد خدا راه بیرون شدن از گناهان، بلا و حوادث سخت را بر او می گشاید، و از جایی که گمان نمی برد به او روزی عطا می کند و هر که در هر امر بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد، که خدا امرش بر همه ی عالم نافذ و روان است و برای هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است.» [23] به عبارتی می توان گفت؛ انسان پرهیزگار در هیچ کار و اندیشه ای به بن بست نخواهد رسید. [24]

- زمینه هایی را فراهم می سازد که انسان با مطالعه در احوال اقوام گذشته به موقتی و فانی بودن دنیا و مال و ثروت آن، پی ببرد و عمرش را که سرمایه ای بدون بازگشت است به جای تدارک آخرت و تهیه ی توشه ی تقوا به دلبستگی های کاذب و گذرای دنیا مشغول نسازد. چنانکه قرآن در همه ی مراحل زندگی دنیا از انسان خواسته تا درست بیندیشد و ره توشه اخروی برگزیند.

برخی آیات [25] اشاره به این مطلب دارند که: آیا در روی زمین سیر نکرده تا عاقبت پیشینیان آنان را بنگرند؟ شما مؤمنان اگر تعقل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای پارسایان و پرهیزگاران بسیار نیکوتر است. [26] ، [27] امیر بیان علی (ع) نیز در این باره فرموده است: آیا در گذشتن پدران شما عبرت و پندی نیست؟ آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمی گردند؟و ... [28]

- و از همه مهمتر، انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته ی دنیای فانی نمی گردد. علی (ع) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.» [29]

یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!

سوم) اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه ریزى براى رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمى شود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار مى سازد. از اینرو باید صبر و استقامت که خمیرمایه ی همه ی کارهای مثبت و پایه اصلی هرگونه اطاعت و ترک معصیت و دنیای مذموم است و از جمله اسباب ورود در بهشت و رضوان الهی است،را پیشه سازد. [30]

این اندیشه موجب می گردد در امور زندگی قناعت پیشه نموده و به ضروریات زندگی اکتفا نماید، به زندگی ساده ی فقرا و مردمی که در سطحی پایین تر هستند نگاه کرده و از این طریق روح انفاق و کمک به مستمندان، را در خویش تقویت نماید، زیرا انفاق، مانع دلبستگی به مال و مظاهر دنیا می گردد. و احسان و نیکوکاری عامل مهمی در وارستگی از دنیا و از جمله اسباب ورود در کانون نعمت و رحمت الهی است. [31]

بعلاوه باید افزود؛ همان گونه که در معالجه و درمان بیمارى هاى جسم و بدن به دکتر و پرهیز، و خوردن دارو و غیره احتیاج است، در امراض روحى نیز مراجعه به طبیب اخلاق و استفاده از داروهاى معنوى ضرورى بنظر می رسد . برای رسیدن به این مقصود، یعنی درمان اساسی حب دنیا، استکمال روح و سلوک الی الله، عمل به دستور العمل های اخلاقی علمای اخلاق و اولیاء الله بسیار نافع و مؤثر است.

نکته ی حائز اهمیت   در نظر علمای علم اخلاق عبارت از اینست که؛ باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه درآید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد.

چنان که علاّمه طباطبایی‌(ره) می ‎ فرماید: طریقه ‎ ی آن این است که آن قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ می ‎ کنند ثابت گردد و راه علمی ‎ اش این است که به خوبی ‎ های آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرز فکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است.   [32]

پی نوشت:

[1] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 5، ص 25.

[2] حب الدنیا رأس کل خطیئه. مستدرک الوسائل، ج12، ص41.

[3] تفسیر نمونه، ج 26، صص 407 – 406.

[4] لقمان، 33؛ حدید، 20؛ آل عمران، 185؛ انعام، 70؛ جاثیه، 35؛ آل عمران، 196.

[5] «و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو، زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»، انعام، 32.

[6] حدید، 14، «و غرتکم الامانی، و آرزوی دور و دراز شما را فریب داد».

[7] نساء، 77.

[8] نهج البلاغة، خطبه 230.

[9] کنزالعمال، ح 6130.

[10] مصباح الشریعة، ص 196.

[11] «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنة...»، توبه، 111.

[12] تفسیر نمونه، ج 2، صص 357 و 356.

[13] «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»، نهج البلاغة، حکمت 463.

[14] عنکبوت، 64.

[15] نهج البلاغه، حکمت 131.

[16] بحارالانوار، ج 14، ص 74.

[17] همان، ج 72، ص 67.

[18] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 4، ص 182.

[19] بحارالانوار، ج 1، ص 224.

[20] نک: توبه، آیات 20 و 21.

[21] بقره، 82.

[22] نازعات، 40 و 41.

[23] و من یتق الله یجعل له مخرجاً * و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً،   طلاق، 2-3.

[24] آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج4، صص81 و 82

[25] لعلکم تتفکرون * فی الدنیا و الاخرة،   بقره، 219-220

[26]  «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم و لدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون» ، یوسف، 109.

[27] آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، صص90 و 91

[28] نهج البلاغه، خطبه 99.

[29] نهج البلاغه، حکمت 44

[30] انسان، 12؛ رعد، 24.

[31] مائده، 85.

[32] تفسیرالمیزان، ج 1، ص 369.

بر گرفته از اسلام کوئست

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 14 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.