پسری 25 ساله هستم، با دختری23 ساله رابطه داشتم و قصد ازدواج با هم را داشتیم. زمان تحقیق که پرسوجو کردم، متّوجه شدم؛ بعضی از اعضای این خانواده اعتیاد دارند. از اینرو با مخالفت شدیدخانواده خودم روبرو شدم.
در مورد خانواده آنها این را هم اضافه کنم که از جهت مالی بسیار ضعیف هستند و همچنین آنها در روستا و ما در شهر زندگی میکنیم، ولی برای من این مسائل مهم نبود و نیست.
چون که من عاشقش بودم، ازآنجایی که میترسیدم نتوانم او را با این وضعیت خانوادهام خوشبخت کنم، گریهکنان با او درمیان گذاشتم و او باگریهزاری بیشتری از من خواست حتی اگر تمام خانواده با ازدواجمان مخالفت کردند، ما با هم ازدواج کنیم. او میگفت؛ مهم نظر توست و میخواهم با تو ازدواج کنم.
من هم قبول کردم که حتّی اگر شده تنهایی به خواستگاری وی بروم، جالب است که پدرش با این موضوع که من به تنهایی به خواستگاری دخترش بیایم، راضی شد، برای همین به خواستگاری او رفتم و قرار شد که آخر همان هفته هم عقد کنیم. امّا با گذشت مدتی کوتاه، به بهانههای متفاوت خود دخترخانم و خانوادهاش روز عقد را عقب میانداختند، این مسأله باعث شک من شد، تااینکه با پرسوجو متوجّه شدم؛ دختری که قرار بود با او ازدواج کنم و کلی به من عشق میورزید، با فردی دیگر ازدواج کرده و کسی از آن خانواده ازجمله خود آن دخترخانم هم حاضر نیست که دلیل این رفتار را برای من توضیح دهند.
من همیشه فکر میکردم، اوّلین و آخرین کسی که با او هستم و زندگی خوبی با هم خواهیم داشت، آن دختر خانم است، ولی اشتباه فکر میکردم و الان احساس میکنم ضربه بدی خوردم و هنوز که هنوزست درحال شوک هستم و نمیتوانم این اتفاق رابه راحتی باور کنم که او را از دست دادم.
پاسخ
شاید یکی از عواملی که سبب شده شما رنج زیادی را تحمل کنید و هضم این قضیه برای شما دشوار شود، این است که به پیامدهای احتمالی ارتباط نادرست قبل از ازدواج توجه نداشته و غافل بودید؛ زیرا یکی از آسیبهای رابطه این است که ممکنه نظر یکی از طرفین در طول ارتباط تغییر کند؛ مثلا از طرف زده شود یا فرد بهتری را پیدا کند یا بفهمد که مناسب هم نیستند. در این صورت طرف دیگر برای پذیرفتن این مسأله باید رنج زیادی را برای فراموش کردن تحمل کند.
ناگفته نماند که اثرات منفی رابطه بر شناخت نیز تأثیرگذارست؛ زیرا اولا به دلیل زیاد شدن دلبستگی، شناخت نسبت به طرف مقابل کم میشود. دوم اینکه؛ به دلیل جذابیت ظاهری و خوب جلوه دادن خود، امکان به خطا رفتن شناخت و انتخاب، بسیار بالاست و همچنین راستی آزمایی در مورد ادعاهای طرف نیز ممکن نیست.
از طرفی رفتن به خواستگاری طرف مقابلتان بدون حضور و رضایت والدینتان درست نیست. گرچه اگر بدون رضایت خانواده با آن دخترخانم هم ازدواج میکردید، به احتمال زیاد دچار مشکلات زیادی در اوائل زندگیتان میشدید؛ اگر شما بدون رضایت والدینتان ازدواج میکردید؛ اولا؛ چه بسا از کمکهای مادی و فکری آنها در اوائل ازدواج محروم میشدید و اگر بعدا نیز به مشکل برمیخوردید، آنها نیستند که از نظر فکری یا مادی به شما کمک کنند. دوم اینکه؛ مجبور خواهیدشد که یا مراسم نگیرید یا اینکه کلیه مراسمها را بدون آنها برگزار کنید. سوم اینکه؛ اقوام شما با توجّه به عدمحضور والدینتان، در مراسم ازدواج و مهمانیهایی که خانواده طرفین هستند، متوجّه عدم رضایت خانواده شما خواهند شد و این مسأله شاید برای خانواده شما خوشایند نباشد و آخراینکه؛ عدم رضایت پدر و مادر و محرومیت از دعای خیر آنها، ممکن است از نظر معنوی؛ اثر منفی بر زندگیمشترکتان بگذارد و سبب شود در زندگی دچار مشکلات عدیدهای شوید. اميرالمؤمنين علي(علیهالسلام) فرمود: «كسي كه پدر و مادر خويش را غمگين سازد، عاق والدين شده است(حق آنها را رعايت نكرده است).[1]
امّا علت اینکه پدر دخترخانم، در ابتدا با تنها آمدن شما برای خواستگاری، موافق بودند و حتی روز عقد را هم مشخص کردند ولی بعد از آن به گونهای دیگر رفتار کردند، احتمال دارد که در ابتدا از شما راضی بودند و بعد ممکن است به این خاطر که خانواده شما راضی به این وصلت نیستند و اینکه در آینده ممکن است شما و دخترخانمشان دچار مشکلاتی شوید، نظرشان تغییر کرده و چه بسا به این دلیل عوض شده[به نظر علت عمده این باشد] که مورد بهتری به خواستگاری دختر خانمشان آمده است که تمام شرایط ازدواج را دارا بوده.
نکته دیگر این است که شکست و عدم شکست در انتخاب همسر به نحوه عمل انسان بستگی دارد؛ یعنی اگر فرد از راه درست اقدام نکند، انتخابش ریسک دارد و باید منتظر عواقب آن باشد. امّا اگر با عقل و منطق پیش برود و شناخت مناسب پیدا کند، معمولا شکستی در کار نیست، هرچند احتمال شکست منتفی نیست.
امّا راههای فراموش کردن عشق بیسرانجام؛
* کلید فراموشی این است که دل شما از رسیدن به او ناامید شود.
* خود را برای مدتی سختی کشیدن آماده کنید.
* فکر نکنید که فراموش کردن محال است؛ چون عده زیادی از افراد توانسته اند پس شما هم می توانید.
* هر وقت به یادش می افتید، سعی کنید بیشتر به عیوب و نقصها و کارهای بدی که احیانا انجام داده فکر کنید.
* هر گونه نشانهی او را از بین ببرید یا از خود دور کنید و جایی که شما را یاد او می اندازد نروید.
* خود را به حدی مشغول کنید تا وقت فکر کردن به او را نداشته باشید و همچنین اوقات فراغت را با تفریح ، کار، مطالعه و ... پر کنید.
* در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی بیشتر شرکت کنید.
* از تنهایی بپرهیزید.
* فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه میکند.
* ارتباط محبتآمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.
* ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت علیهم السلام برقرار کنید.
* از دعا و گریه در درگاه خدا غافل نشوید، چون هم سبک می شوید و هم ممکن است که خدا دل شما را از این علاقه خالی کند.
* هرچه زودتر ازدواج کنید چون اولا: محبت جدید محبت قبلی را کم رنگ میکند ثانیا: نیاز شما را به عشق و محبت جنس مخالف رفع میکند.
منبع:
[1]. بحارالانوار، ج74، ص64
نظرات
این نصیحت رو بعنوان یک برادر کوچک از من بشنوید هرچند در این دوران غلبه بر نفس خیلی سخته ولی سعی کنیم پاک زندگی کنیم و اگر قصد ازدواج با کسی را داریم یک مدت طولانی درباره اش تحقیقات لازم را انجام دهیم و بعد بصورت رسمی از او خواستگاری کنیم نه در خیابان که اگر اینطور شود در همان خیابان هم او را از دست خواهیم داد.
سلام
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" آسیب انتخاب همسر از طریق رابطه "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/17963
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"امام خامنهای (حفظهالله): بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است."
یا علی