کج فهمی از کلمات برخی بزرگان، آسیبی است که دامن گیر آنها شده است.
استفاده ناصحیح از کلمات بزرگان
یکی از کج فهمیهایی که در برخی وجود دارد این است که هر آنچه در کلمات بزرگان می بینند، بدون تحقیق، بر یافتهها، و گاهی بر رسوبات ذهنی خود حمل کرده و آن شخص را متهم میکنند. در اینجاست که دین اسلام؛ بلکه عقل، انسان را از اینگونه قضاوتها نهی کرده و امر به تحقیق فرموده است.
بیان علامه حسن زاده آملی، یکی از مواردی است که از آن برداشتهای ناصحیح شده است. ایشان در کتاب «الهی نامه» چنین مناجات میکند: «الهی شکرت که از تقلید رَستم و به تحقیق پیوستم.»[1]
در اینکه منظور ایشان چیست سه احتمال وجود دارد:
احتمال یکم. اگر منظور ایشان رهایی از تقلید در احکام باشد، درست است؛ زیرا ایشان مجتهد و فقیهی وارسته بودند پس تقلید در احکام، بر ایشان جائز نبوده است. پس باید بر اساس اجتهاد خود عمل کند که همان مقام تحقیق است.
بر هر انسانی واجب است که احکام دین را با یکی از این سه راه به دست بیاورد: 1. خود اهل علم باشد و اجتهاد کند، 2. از اهل علم و مجتهدی جامع الشرائط تقلید کند، 3. به احتیاط عمل کند. آسانترین راه برای غیر مجتهد، تقلید در احکام است.[2]
احتمال دوم. اگر منظور ایشان، تقلید در اعتقادات باشد، این نوع تقلید اختصاص به ایشان ندارد؛ بلکه بر همه انسانها تحقیق در اعتقادات لازم است، چه برسد به عالم و مجتهد! بنابر این تشکر ایشان از خدا به دلیل رسیدن به باورهای تحقیقی است که از تقلید در این بخش رها شده است.
احتمال سوم. اگر منظور تقلید در معارف الهی است، یعنی تا به حال آنچه از معارف دین، قرآن و روایات و... خوانده بودم در برههای از زمان، فقط بر روی چشم نهادم و عمل کردم؛ ولی الان به جایی رسیدهام که همه آنها را از روی تحقیق باور کردهام گویا همه آنها برای من محقق شده، و از تقلید رهیده شده ام. گویا همان ضرب المثلی است معروف که هر چه جوان در آیینه ببیند، پیر در خشت خام بیند.
پی نوشت
[1]. الهی نامه، حسنزاده، ص18.
[2].توضیح المسائل، امام خمینی، ص1، مساله1.