نوجوان پرسشگری از روحانی محل خواست که به چند سوال او پاسخ دهد.

سوال اول: چرا وقتی انسانها آخرت را با چشم خود ندیدهاند، آنقدر قاطعانه دربارهاش حرف میزنند؟
پاسخ: برخی افراد هستند که میخواهند همه چیز را با حواس 5گانه خود درک کنند، آن ها قیامت و معاد را نمیپذیرند؛ زیرا آن دنیا را به چشم ندیدهاند؛ ما باید بدانیم که مگر همه چیز را باید با چشم دید تا بگوئیم وجود دارد؟
بخش مهمی از اتفاقاتی که در همین دنیا رخ میدهد به روش آن ها قابل درک نیست و نمیتوان آن ها را با لمس کردن، دیدن، شنیدن و چشیدن فهمید. هم چنین عواطف و احساساتی همچون مهربانی، عصبانیت، تنفر و... که فقط با چشم و گوش و... فهمیده نمیشود؛ به طور مثال اگر کسی به شما بگوید عصبانیت دیروز را بذار در دستانم، میتوانی؟ یا اگر به کسی بگوییم دیروز مهربان بودی، نشانم بده، آیا قادر به این کار است؟ او فقط میتواند حالت همین الان را نشان دهد که خنده امروز غیر از خنده دیروز و روزهای دیگر است.
سطح شناخت این اشخاصی که همه چیز را با چشم خود میخواهند ببینند، محدود به همان درک حسی(حواس 5گانه) است و از موارد آینده و یا کشف نشده مانند وجود سیاره های دیگری در خارج از کهکشان راه شیری نمیتوانند اظهار نظر کنند در حالی که احتمال دارد، آن سیاره وجود داشته باشد و محققان بعدها آن را کشف کنند. آنها در مورد قیامت نیز نمیتوانند صحبتی کنند، پس آن را انکار میکنند.
تنها راه شناخت معاد و ویژگیهای آن از طریق چیزی بالاتر از ماده و حواس 5گانه است. سخنان الهی و فرستادگان او به صورت وحی تنها راه درک آینده و قیامت میباشد و این در صورتی است که تمامی انبیاء به صورت مشترک از معاد سخن گفتهاند، در قرآن کریم و روایات فراوان به معاد، نشانهها و خصوصیات آن تصریح شده است.
سوال دوم: چرا وقتی خدا رو ندیدیم میگوییم خدایی هست؟
انسان برخی چیزها را نمی بیند ولی میگوید وجود دارد. مانند مهربانی و ناراحتی از شخصی که قبلا به شما بی احترامی کرده است. یا مانند گرسنگی و تشنگی که نمیتوانیم با چشم خودمان آن را ببینیم اما با تمام وجود آن را درک میکنیم. خداوند را نیز نمیتوان با چشم سر دید، اما به خاطر مهربانیاش به ما نعمتهای زیادی داده است، پس میدانیم که او بخشنده و مهربان است. پس دیدن خدا با چشم امکان ندارد ولی خدا وجود دارد و از نعمتها و کارهایی که برای ما میکند به وجودش پی میبریم.
سوال سوم: چرا خداوند سیاره های دیگر را آفرید؟
خداوند به غیر از زمین و دریا، آسمان و سیارههای زیادی را به وجود آورد تا با این کار به انسان بگوید که چقدر خدا بزرگ است که میتواند همه این اجرام آسمانی مانند خورشید و ستارهها را خلق کند. هر انسانی با دیدن این منظرههای بزرگ متوجه میشود که خود موجودی کوچک در جهان هستی است و خداوند چقدر بزرگ و با عظمت است که این آسمان بیکران آفریده پرودگار بزرگ است.
نوجوانی جویای حقیقت مدتی ذهنش درگیر چند سوال اعتقادی شده بود تا این که شنید روحانی محلهشان رابطه خوبی با نوجوانان و جوانان دارد و به سوالات مختلف پاسخ میدهد. او همان روز تصمیم گرفت که به سراغ روحانی محله خود برود و گمشده خود را که حقیقت است کشف کند.