تاریخ صدر اسلام درسهای بزرگی برای جامعهی امروز ما دارد و میتواند ما را در پیشگیری از انحرافات آینده جامعه یاری رساند.
بررسی و ملاحظه تاریخ صدر اسلام همواره موجبِ بصیرتافزایی مومنان میگردد.
برخی دشمنان اهل بیت(علیهمالسلام) گرچه سابقهای طولانی در اسلام داشتهاند، اما بعدها همین افراد محکمترین ضربات را بر پیکر دین وارد کردند.
مخالفان ولایت به تدریج در صف مومنان نفوذ کرده و سرانجام توانستند بعد از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) ولایت را از مسیر اصلی خود منحرف کنند.
در انقلاب اسلامی نیز جریان نفوذ به یک باره وارد لایههای حاکمیتی کشور نشده است بلکه افراد این جریان آرام آرام توانستهاند خود را در میان مسئولین کشور قرار داده و برخی امور کشور را به دست گیرند.
در این یادداشت به مناسب سالروز جنگ «موته»، نگاهی به عملکرد دو تن از افراد شاخص این جنگ یعنی «جعفر بن ابیطالب» و «خالد بن ولید» خواهیم داشت.
جعفر بن ابیطالب که از طرف پیامبر فرماندهی سپاه مسلمانان را بر عهده داشت در این نبرد به شهادت رسید.
خالد بن ولید بعد از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در صف مخالفانِ ولایت امام علی(علیهالسلام) قرار گرفت و جنایات هولناکی را علیه مسلمانان انجام داد.
جنگ موته
بعد از فتح مکه، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) «حارث بن عمیر ازدی» را همراه نامهای نزد فرمانروای «بُصری»(بر وزن کبری) فرستاد و او را به پذیرش اسلام دعوت کرد.
فرستاده پیامبر قبل از رسیدن به بصری در دهکده موته ناجوانمردانه به قتل رسید.[۱]
این اتفاق باعث ناراحتی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) شد و حضرت تصمیم گرفتند سپاهی را به موته اعزام کنند.
جعفر بن ابیطالب اولین فرمانده سپاه اسلام
پیامبر برای سپاهیان اسلام سه فرمانده تعیین کرد. از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده است که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) «جعفر بن ابیطالب» را به عنوان اولین فرمانده تعیین کرده و «زید بن حارثه» و «عبدالله بن رواحه» را به عنوان جانشینان جعفر معرفی کردند.[۲]
دلاوریهای جعفر در میدان جنگ
پرچم سپاه اسلام در دست راست جعفر بن ابیطالب قرار داشت. او دلاورانه در حال جنگ بود که دشمن دست راست او را قطع کرد. جعفر پرچم را به دست دیگرش داد، آن را نیز قطع کردند اما جعفر همچنان ایستاده بود و اجازه نمیداد پرچم اسلام بر زمین بیفتد، با بازوهای خود پرچم را به سینه چسبانده و آن را تا لحظه شهادت بالا نگه داشت.[۳]
از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) روایت شده است که خداوند به جای دو دست قطع شده جعفر، دو بال به او هدیه کرد که با آنها در بهشت پرواز میکند.[۴] از همین رو به «جعفر طیار» معروف شد.
بعد از شهادت جعفر، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه نیز به شهادت رسیدند.[۵]
فرار خالد بن ولید از میدان جنگ
بعد از شهادت فرماندهان منصوب پیامبر، خالد پرچم را به دست گرفت و به جای آن که مقاومت کند، از میدان جنگ فرار کرد. سایر مسلمانان نیز به دنبال او عقبنشینی کرده و از میدان جنگ گریختند.[۶]
وقتی خالد بن ولید همراه افراد شکستخورده به مدینه بازگشتند، عدهای از مردم به روی آنها خاک پاشیدند و فریاد میزدند: «ای فرارکنندگان! آیا از جهاد در راه خدا فرار کردید؟!»[۷]
نگاهی به سوابق خالد بن ولید
خالد بن ولید بعد از صلح حدیبیه مسلمان شد و پیش از آن بارها در نبردهای مختلف علیه مسلمانان جنگیده بود.[۸]
خالد بعد از اسلام آوردنش نیز خطاهای بسیاری مرتکب شد؛ از جمله چندین تازه مسلمان را بر خلاف دستور پیامبر به قتل رسانید و این امر سبب بیزاری پیامبر از او گردید.[۹]
با آنکه طبق نقل تاریخ، خالد در حجة الوداع حضور داشت و از ماجرای غدیر آگاه بود اما پس از شهادت پیامبر در صف مخالفان و دشمنان اهلبیت(علیهمالسلام) قرار گرفت.[۱۰]
خالد بن ولید پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از فرماندهان اصلی حکومت اسلامی شد.
گرچه برخی لقب «سیفالاسلام» را به او دادهاند اما او مرتکب جنایات بسیاری در تاریخ شده است؛ به عنوان نمونه میتوان به ماجرای کشتن «مالک بن نویره» اشاره کرد. خالد بن ولید، ابن نویره را در حالی که مسلمان بود به قتل رسانید و به همسر او تجاوز کرد. وقتی خبر این اقدام وحشیانه و ظالمانه به گوش خلیفه اول رسید، اهمیتی نداد و از خالد دفاع کرد.[۱۱]
عبرتهای تاریخ
اگر مسلمانان صدر اسلام، با دقتی بیشتر به جریانهای شکلگرفته بعد از شهادت پیامبر و اشخاص پیرامون این جریانات توجه میکردند، کاروان اسلام از مسیر اصلی خود منحرف نمیگشت. اشتباهات و خطاهای خالد در زمان پیامبر و همچنین در جنگ موته و سابقه عناد و دشمنی او با اسلام، نشانههای خوبی برای شناخت او بود.
در عصر انقلاب اسلامی نیز مومنان باید مراقب حرکت آرام و آهسته جریان نفوذ در مناصب و مقامات حکومتی باشند. بدون شک دشمنان برای حاکم کردن جریان نفاق و انحراف انقلاب اسلامی از مسیر اصلی آن برنامهریزیهای دقیقی دارند.
پینوشت
[۱] امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۳۷.
[۲] اعلام الوری، ج۱، ص۲۱۲.
[۳] سیره ابن هشام، ج۲، ص۳۷۸.
[۴] بحارالانوار، ج۲۱، ص۵۳.
[۵] طبقات کبری، ج۲، ص۱۲۹.
[۶] ترجمه المغازی، ص۵۸۳.
[۷] اعلام الوری، ج۱، ص۲۱۵.
[۸] المغازی، ج۲، ص۶۶۱.
[۹] همان، ج۳، ص ۸۷۵ ـ ۸۸۲.
[۱۰] الاخبار الموفقیات، ج۱، ص۵۸۱.
[۱۱] الغدیر، ج۷، ص۱۵۸ـ۱۶۶.
بدون شک سوابق افراد در زمینههای مختلف میتواند شناخت بهتری از رویکرد آینده آنها به دست بدهد. اگر مسلمانان صدر اسلام با دقت بیشتری سوابق افراد را بررسی میکردند جامعهی اسلامی بعد از شهادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از مسیر اصلی خود منحرف نمیشد.