- مقایسه روشها و محتوای تبلیغی اسلام و مسیحیت مشخص میکند که مسیحیان در شیوه کار تبلیغی خویش، صداقت نداشته و حقایق موجود در اعتقادات مسیحیت را پنهان میکنند و با سخن راندن از مباحثی که در مسیحیت، اصیل و کهن نبوده به دنبال گرایش دادن به افراد بیاطلاع هستند و اما مسلمانان با قرآن و نقل احادیثی که بیش از هزار سال باور اصلی آنها بوده تازهمسلمانان را با همان مباحثی آشنا میکنند که خود بدان باور داشته و جزو اصول برجسته دین اسلام است موضوعاتی همانند توحید، عدالت، عبادت، آزادگی و... که مفاهیمی نوظهور نبوده و بخشی از میراث ماندگار اندیشه اسلامی است.
«مسیحیت» آیینی که تا امروز داشتن اکثریت جهانی را بخشی از هویت خود دانسته و از این رهگذر همیشه خود را در جایگاه دین برتر میدید با پیشبینیهای صورت گرفته مبنی بر پیشی گرفتن اسلام، نگران از دست رفتن این امتیاز شده است.
به خاطر همین نگرانی فزاینده، آنها برای حفظ اکثریت شکننده و در حال اتمام خویش دست به اقدامات تبلیغی گسترده زده و با کنار گذاشتن تمامی ملاحظات به تبلیغ بیمحابا از کیش مسیحیت میپردازند، کشیشهای مأمور از سوی کشورهای غربی در رویکرد جدید تبلیغی خویش به کشورهای آفریقایی بسنده نکرده و در میان کشورهای اسلامی نیز به شدت در حال تبلیغ هستند این در هنگامی است که هیچگاه در تاریخ سابقه نداشته است جمعیت مسلمان یک منطقه براحتی ماهیت و میراث دینی خود را به فراموشی بسپارند.
به نظر میرسد این حجم از حضور تبلیغی میسونرهای مسیحی در دل کشورهای اسلامی همچون ایران اسلامی، با انگیزه و اهداف دیگری صورت بگیرد، این یک احتمال قوی است که آنها در صدد هستند با اقدامات ماجراجویانه در جمهوری اسلامی ایران، اجازه ندهند پروندههای حقوق بشری ایران مختومه شده یا از حجم آن کاسته شود، بسیاری از کسانی که با سازماندهی از سوی مجامع غربی به دنبال گسترش مسیحیت در ایران هستند از اینکه بازیچه شده و هدف اصلی به آنها گفته نشده است بیاطلاع هستند.
مسئله مهم دیگر در جریان کلیساهای تبشیری، پیوند آنها با سیاست بوده و به خلاف ظاهر مستقلانه کلیسا، آنها از برخی سفارتخانهها، بیشترین پشتیبانیها را دریافت میکنند و بهراحتی به برخی از مراجعهکنندگان به نمایندگیهای کشورهای خارجی، پیشنهاد مسیحی شدن در قبال همکاری و دریافت تابعیت یا اقامت در آن کشورها را مطرح میکنند.
همچنین بسیاری از بنیادهای اصلی مسیحیت و آموزههای تاریخی آنها کتمان شده و مبلغان مسیحی با کنار گذاشتن صداقت، مسائل و اصول دست چندم و به روز شده مسیحیت را به زبان میآورند و با بیان کلیشهای و روتوش شده برای جذب مخاطب دست به عملیات روانی میزنند. آنها با گریز از پیش کشیدن مفاهیم کلیدی مسیحیت همانند تثلیث و اعتراف و ...به بازی با کلماتی امروزی همانند محبت و انسانمحوری متوسل میشوند در حالی که اختلاف اصلی مسیحیت با ادیانی همانند اسلام، مباحثی مثل تثلیث است که تاکنون مسیحیت نتوانسته است ارائه منطقی از آن داشته و تصویری روشن از آن را حتی برای پیروان خویش ارائه دهد.
یا در یک ترفند دیگر، ارباب کلیسا و جمعیت تبلیغی وابسته به آن، رشد علمی و پیشرفت تکنولوژی را دنیای غرب با مسیحی بودن آنان، پیوند زده و آن را مرهون دین ساده و آسان مسیحیت میدانند این در حالی است که در خود غرب کاملاً داستان معکوس بوده و اندیشمندان غربی، نقطه شروع جهش علمی خود را از زمان برچیده شدن سیطره کلیسا میدانند و اعتقاد دارند که در دوره رنسانس، دانش از چنگال تعصب رهبران کلیسا آزاد شد.
بههرحال مقایسه روشهای تبلیغی و محتوای تبلیغی اسلام و مسیحیت مشخص میکند که مسیحیان در شیوه کار تبلیغی خویش، صداقت نداشته و حقایق موجود در اعتقادات مسیحیت را پنهان میکنند و با سخن راندن از مباحثی که در مسیحیت، اصیل و کهن نبوده به دنبال گرایش دادن به افراد بیاطلاع هستند و اما مسلمانان با قرآن و نقل احادیثی که بیش از هزار سال باور اصلی آنها بوده تازهمسلمانان را با همان مباحثی آشنا میکنند که خود بدان باور داشته و جزو اصول برجسته دین اسلام است موضوعاتی همانند توحید، عدالت، عبادت، آزادگی و ...که مفاهیمی نوظهور نبوده و بخشی از میراث ماندگار اندیشه اسلامی است.
امروز تلاش مسیحیت برای گسترش دایره پیروان خویش، بیشتر از آنکه از طریق رونمایی از حقایق موجود مسیحیت باشد از راه ترفندهای روانی و کار رسانهای صورت میگیرد؛ مبلغان مسیحی بیش از آنکه آموزههای همیشگی و تاریخی مسیحیت را روایت کنند با شگردهای جدید به دنبال طرح مسائلی هستند که ارتباط چندانی با مسیحیت ندارد.