فاطمه زهرا(س)، دلداده‌ی وارسته

10:20 - 1400/10/25

حضرت زهرا سلام الله علیها علاوه بر دشواری‌های بی‌شمار، از نظر خوراک و پوشاک و سایر لوازم زندگی، در نهایت سختی به سر می‌برد. اما در عین حال، در تمام سختی‌ها یار و یاور امامش بود و با فداکاری و ابراز محبت و علاقه شدید به آن حضرت، او را دلداری می‌داد؛ به گونه‌ای که هر گاه شوهر گرانقدرش چهره‌ی نورانی‌اش را مشاهده می‌کرد، غم‌هایش زدوده می‌شد.

 

وارستگی همراه با شیفتگی در فاطمه زهرا(س)

حضرت زهرا سلام الله علیها بیش از هر کسی شوهرش را می‌شناخت و او را صاحب ولایت کبری می‌دانست و آن گونه که شایسته‌ی او بود، احترام می‌گزارد و حرمتش را پاس می‌داشت. امیرالمؤمنین نیز همسر خود را سالار زنان گیتی و پرتویی از نور رسول خدا صلی الله علیه و آله و مجموعه‌ای از فضیلت‌ها می‌دانست و او را از جان و دل دوست می‌داشت و آن گونه که سزاوار ایشان بود احترام می‌کرد. ازاین جهت در این نوشتار تلاش داریم گوشه‌ای از همراهی و علاقه و محبت شدید حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به همسر خویش، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بیان کنیم.

وارستگی همراه با شیفتگی
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مدینه باغی سرسبز و پر طراوت را که به دست توانای خویش پدید آورده بود، به دوازده هزار درهم فروخت و تمام پولش را میان محرومان انفاق کرد و با سرفرازی به خانه باگشت. دختر گرانمایه‌ی پیامبر از پول آن پرسید که امیر والایی‌ها فرمودند: در راه خدا انفاق نموده است. آن بانوی گرانمایه، نه به طور جدی بلکه دوستانه و شاید به شوخی پرسید: پس سهم ما کجاست؟ همین و دیگر هیچ. اما پس از لحظاتی فرمود:«إِنِّي أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا أَعُودُ أَبَداً؛[1] من به خاطر این سخن از بارگاه خدا آمرزش می‌خواهم و دیگر چنین سخنی نیز (در برابر همتای گرانمایه‌ام و کارهای خداپسندانه‌ی او) بر زبان نخواهم آورد.»

آن انسان والا، فراتر و بالاتر از واژه‌ها و قالب‌ها و ظواهر بود. ایشان همتای زندگی اش علی علیه السلام را بهترین و داناترین و برترین امّت می‌شناخت. هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها مشاهده نمود که گروه حاکم، حاضر نیستند حق مسلّم (خلافت) را بازگردانند، ناگزیر تصمیم گرفت که حقوق پایمال شده‌ی ایشان را از راه دیگری مطالبه کند لذا به مسجد پدرش تشریف برد تا در برابر مردم، حجت را اتمام نموده، مظلومیت امام خویش را بر همگان اثبات نماید: «وَيْحَهُمْ أَنَّى زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِي اَلرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَهْبِطِ اَلْوَحْيِ اَلْأَمِينِ وَ اَلطَّبِينِ بِأَمْرِ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينِ؛ [2] واى به حالشان!چگونه خلافت را جابجا كردند، و آن را از بنيان استوار كوههاى ثابت خاندان رسالت، بر گردانيده و دور ساختند، و از پايه‌هاى استوار نبوّت و منزلگاه وحى و جبرئيل امين جدا كردند، و آن كس(علىّ‌ عليه السّلام)را كه در امر دنيا و دين ماهر و متخصّص بود كنار زدند و از حقّش محروم نمودند؟!» تعبير ايشان اين است که اميرالمؤمنين(ع) در دفاع از حريم رسالت و صيانت از نبوت، همچون کوهي استوار بودند.

عشق و دلدادگی شدید به امیرمؤمنان
فاطمه سلام الله علیها با الهام از دستورات الهی و پدر بزرگوارش، نسبت به علی علیه السلام فوق العاده علاقه‌مند بود و هرگز برخلاف رضای او گامی بر نمی‌داشت و برخورد و زندگی‌اش با مولا طوری بود که غم‌ها و غصه‌های وارد شده در بیرون از خانه، با دیدار فاطمه سلام الله علیها برطرف می‌شد. حضرت علی علیه السلام خود در این باره می‌فرماید: «فَوَالله ما أغضبتُهَا ولا أكرهتُهَا على أمر حتى قَبضَهَا اللهُ (عَزَّ وجلّ)، ولا أغضبَتْنِي، ولا عَصَتْ لِي أمراً، وَلقد كنتُ أنظرُ إِليها فتنكشفُ عَنِّي الهُموم والأحزان؛ [3] به خدا سوگند كه هرگز بر او غضب نكردم و او را بر امرى اكراه ننمودم تا به جوار رحمت حق پيوست؛ و او نيز با من در اين مقام بود كه هرگز مرا نرنجانيد و مكروهى نرسانيد و هر گاه من بر وى نگاه مي‌كردم غم و اندوهى كه مي‌داشتم از دلم برطرف می‌شد.» این حدیث از عشق و علاقه دو همسر معصوم حکایت می‌کند، که در طول زندگی آنان نه تنها کوچک‌ترین اختلافی پیش نیامده، بلکه مشکلات خارجی و اجتماعی نیز با دیداری محبت آمیز مرتفع می‌گردید.

گریه در غم فراق
شیخ مفید در کتاب«الارشاد» نقل می‌کند: هنگامی که در سال هشتم هجرت، پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام را در ماجرای جنگ ذات السّلاسل سوی بیابان و ریگزار یابس برای سرکوبی دشمن فرستاد، روایت شده که حضرت علی علیه السلام عصابه‌ی (دستمال) مخصوصی داشت، هرگاه به جنگ بسیار سختی می‌رفت آن عصابه را به سر می‌بست. در این سفر هم به نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها آمد و آن عصابه را طلبید.

حضرت فاطمه سلام الله علیها گفت کجا می‌روی؟ مگر پدرم می‌خواهد تو را به کجا بفرستد؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: به سوی بیابان ریگزار می‌روم. حضرت زهرا سلام الله علیها از خطر این سفر و مهر و محبتی که به علی داشت گریان شد. در همین هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه فاطمه سلام الله علیها آمد و به فاطمه فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ آیا می‌ترسی که شوهرت کشته شود؟ نه، ان شاءالله کشته نمی‌شود.علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: ای رسول خدا آیا نمی‌خواهی کشته شوم و به بهشت بروم؟![4]

لحظه احتضار و اشک های غمبار
حضرت فاطمه سلام الله علیها در لحظه‌های غمبار احتضار خویش به شدت گریست. امام علی علیه السلام فرمودند: چرا گریه می‌کنی؟ عرض کردند: «اَبْکی لِما تَلقی بَعْدی؛[5] بر مصیبت‌هایی که پس از من بر تو باریدن خواهد گرفت می‌گریم.» از این حدیث کشف می‌شود که حضرت زهرا سلام الله علیها آن چنان نسبت به مولا علی علیه السلام عشق و ارادت داشتند که به خاطر سختی هایی که بعد از او به شوی گرانقدرش می‌رسد به شدت گریه و زاری می‌کنند و این قضایا گویای حس عمیق ولایت‌مداری آن بانوی مکرّمه می‌باشد.

اطاعتی بی چون و چرا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «ای دخترم! همانا خدای عزوجل به زمین نگریست و از آن، دو مرد را برگزید. یکی پدرت و دیگری شوهرت است. ای دخترم! همسرت خوب همسری است. هرگز از دستورات او سرپیچی مکن...»[6] از این رو، حضرت زهرا سلام الله علیها که در دامان پدر کسب فیض کرده بود، بدون اجازه شوهر از خانه بیرون نمی‌رفت و حتی برای گرفتن حق خود با اذن شوهرش از منزل خارج می‌شد.

از امام باقر علیه السلام روایت شده که علی علیه السلام به فاطمه سلام الله علیها فرمود: «اِنْطَلِقِي فَاطْلُبِي مِيرَاثَكِ مِنْ أَبِيكِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَجَاءَتْ إِلَى أَبِي بَكْرٍ فَقَالَتْ أَعْطِنِي مِيرَاثِي مِنْ أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ؛ [7] برو و ارث پدرت رسول خدا را طلب کن. فاطمه نزد ابوبکر آمد و فرمود: ارث من که از پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله به من رسیده را برگردان.»

پی‌نوشت
[1]. بحارالانوار، ج41، ص46.
[2]. بحار الأنوار  ج۴۳ ص۱۵۸.
[3]. بحارالأنوار،ج ۴۳،ص ۱۳۴.
[4]. ر.ک: رنج‌ها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها ترجمه بیت الاحزان، ص24.
[5]. بحارالانوار،ج 43، ص218.
[6]. کشف الغمه، ج1، ص363.
[7]. بحار الأنوار  ج۲۹ ص۲۰۷.

در سراسر عمر کوتاه آن بزرگوار که در سخت‌ترین و هراس انگیزترین حالات سپری می‌شد، گام به گام همراه همسرش بود و او را حمایت می‌کرد و در کران تا کران وجودش، پایداری و عشق و علاقه موج می‌زد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****