سلیمانی «آن دنیایی» بود برای دنیای امت

11:43 - 1400/10/07

-باور کنیم که ملت ما به این مکتب محتاج است و کلید واقعی حل مشکل خود می داند و مدیرانی چون سلیمانی را می جوید، تا دنیا و دنیا اندوزی خویش و خویشاوندانشان را فراموش کنند، با مکر و فریب بیگانه باشند و با عینک اخرت بین، به عمران و ابادانی کشور همت کنند. چنین مدیرانی را باید در (ان دنیایی ها) و سلیمانی ها جست. 

شهادت سردار سلیمانی

در شامگاه شانزدهمین روز شعبان، نهمین جلسه سخنرانی شیخ، محفل پند و دانشی که ثبت و در مجموعه فاخری به نام (امالی) ماندگار شد، برگزار گردید.

شیخ صدوق بر منبر تکیه زد و نگاهی به حاضران مشتاق افکند.

درد عیان بود: دل بستن به دنیا و فراموشی عقبی.

او با نخستین حدیثی که بر زبان جاری ساخت، فضای مجلس را با مرگ و معاد پیوند زد تا لختی از پوسته دنیوی خویش به درایند و به اخرت خود بیاندیشند؛ زیرا این دنیایی شدن، ارمغانی جز پوسیدن برایشان نداشت.

او این حدیث را از شمشین امام(ع) همام بیان داشت که فرمود: پس از مرگ، برای هیچ کس اجری و ثوابی نخواهد ماند، جز سه چیز:

اول: خرج در راه خیر فردی یا اجتماعی که پس از مرگ او همچنان جاری باشد.

دوم: ایین و روش پسندیده ای که ان را معمول داشته و پس از مرگش به ان عمل می شود.

سوم: فرزند صالحی که برایش دعا کند.

******

کار برای اخرت و نگاه اخرتی در دنیا، گوهری بسیار نایاب است، اما گاه دری در صدف هستی تلالو می کند که حجت را بر همگان تمام می سازد که می توان ان دنیایی زیست و دنیای خود را برای اعتلای دین الهی و ابادانی دنیای امت ارزانی کرد.

ان در درخشنده (قاسم سلیمانی) بود.

هر ورق از حیات چهل ساله بعد از انقلاب حاج قاسم سلیمانی، زیباتر از قبل بود و جذبه ماندگارتری داشت. لحظات عمر پر برکت او در کرمان، ایران و جهان اسلام با اخلاص در امیخته بود. سلیمانی ان دنیایی زیست و با زیست مدیران این دنیایی دمساز نبود. (مرام سلیمانی) با تقوا، اخلاص، ولایت پذیری و خدمت به امت اسلام در امیخته بود؛

از این رو مرادش، این سبک و سلوک را (مکتب سلیمانی) نامید.

باور کنیم که ملت ما به این مکتب محتاج است و ان را کلید واقعی حل مشکل خود می داند و مدیرانی چون سلیمانی را می جوید تا دنیا و دنیااندوزی خویش و خویشاوندانشان را فراموش کنند،

با مکر و فریب بیگانه باشند

و با عینک اخرت بین، به عمران و ابادانی کشور همت کنند.

چنین مدیرانی را باید در (ان دنیایی ها) و سلیمانی ها جست.

******

در عصر ششمین روز از شهریور هشتاد و سه، مدیران ارشد امده اند تا به رسم هرساله توشه ای از کلام زعیم فرزانه انقلاب برچینند.

برخی قلم به دست گرفته اند و برخی به استماع نشسته اند.

در این روز سخن رهبری با موضوعی بدیع اغاز شد.

نیاز جمع بود و ضرورت همگانی. تصویری از ان روی سکه دنیا و سخن از پیوستگی دنیا و عقبی:

(برادران و خواهران عزیز!

این صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسیولیم. ما با ادم های معمولی کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده مجلس، چه عضو دولت، چه مدیر فلان بخش نظامی و چه در بخش قضایی باشیم، همین که من و شما اقایان و خانم ها مسیولان بخش های مختلف هستیم، کارمان سخت است. ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمی رسد، بلکه ضررش به جمع وسیعی می رسد. ما اگر کم کاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر می کند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیم گیری ها پیروی کنیم، از رفیق بازی و خط بازی و عدم ملاحظه ارزش های حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه می بیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم.)

مهدی یاوری به پیشنهاد شهید حاج قاسم

به یاد اوریم فرماندهان جنایتکار ارتش بعثی صدام را و بنگریم امروز را که رهبر عظیم القدر انقلاب اسلامی خطاب به یکی از ارکان نظامی همان عراق می فرماید، (من هرشب شما را به اسم دعا می کنم) و او کسی نیست جز (ابومهدی المهندس)، همان بت شکن زمانه و سرباز امام زمان(عج). او که می گفت: (وقتی پیش حاج قاسم هستم احساس ارامش می کنم، چون او سیمش به اقا وصل است.)[1]

حاج ابومهدی المهندس و مقام معظم رهبری

به قول سعدی(علیه الرحمه):

(تو اول بگو با کیان زیستی

من انگه بگویم که تو کیستی)

از این روست که امام سجاد می فرمایند: (نظر المومن فی وجه اخیه المومن للموده و المحبه له عباده: نگاه مومن به چهره برادر مومنش عبادت است.) مجالست با ارادتمندان حقیقی حضرت حق، حیات طیبه است و چه خوش مجالستی بین این دو برادر که به مصداق ایه شریفه، (انما المومنون اخوه)[2] برادر بودند و سال ها همراهی و همدلی، شباهت درونیشان را به شباهت ظاهری نیز بدل کرد و سلوک و گفتار و نگاهشان به هستی را هماهنگ ساخت. از همین روی شهادتشان نیز شبیه به هم رقم خورد و شاید از همین روی بود که وقتی حاج قاسم به عنوان مهدی یاور سال انتخاب و به وعده گاه منتظران دعوت شد، ابومهدی را راهی این مراسم کرد؛ زیرا که دیگر من و تو به ما تبدیل شده بود و او هم حق برادری را چه نیکو به جای اورد، وقتی که در نهایت تواضع و ادب گفت:

(من کوچک تر از این هستم که عنوان (مهدی یاوری) را حاج اقا رحیمیان و دوستان عزیزمان به ما تقدیم کردند. اولا ما از مقام ولایت عظمی حضرت ایت الله العظمی السید الخامنه ای{یاد می کنیم} ایشان از ما پشتیبانی و حمایت کردند. با همت مردم عراق و با پشتوانه شما مردم عزیز جمهوری اسلامی، با شهید دادن، حضور درصحنه، فرماندهی فرمانده عزیزمان، برادر بزرگوار حاج قاسم سلیمانی توانستیم امروز کل خاک عراق را ازاد کنیم و عراق یکپارچه ماند.)[3]

همواره می گفت، (وقتی دلم می گیرد با امام زمان(عج) یا با امام حسین(ع)درددل می کنم.)[4] او عاشق کربلا بود، اما به قول سید اهل قلم، شهید مرتضی اوینی، (کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ کسی را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقت نیست.)

دعای هر شب نایب امام زمان(عج) به اسم در حق او بود یا مجاهدت چهل ساله خودش که او را لایق عنوان مهدی یاوری کرد؟ او عاشق شهادت در رکاب مهدی(عج) بود و در پرده اخر حیات پر بارش همچو ابراهیم بت شکن، ابهت پوشالی امریکا و دنباله های تکفیری اش را در عراق و شام شکست و این گونه بود که اتش نمرودی بر سرش فرود امد و حیاتی جاودانه یافت.

دشمن امروز با تمام ظرفیت و دور از هرگونه پرده پوشی به میدان امده است تا در واپسین مجال خود در جدال تاریخی حق و باطل، کورسوی امیدی برای رهایی و نجات پیدا کند، اما وعده الهی، قطعی است که، (ان الباطل کان زهوقا)[5]

این خون مطهر شهیدان است که در رگ ازادیخواهان عالم به جوش امده و تاریخ همواره ثابت کرده که خون بر شمشیر پیروز است. (الیس الصبح بقریب) صبح پیروزی بسیار نزدیک است، هر چند کافرین و منافقین ندانند.

به برکت خون پاک شهیدان، امروز بیش از همیشه شاهد اجتماع قلوب و عظم راسخ مومنین و همه ازادی خواهان عالم برای رهایی از ظلم و نفاق هستیم. از این رو دور نیست روزی که به خونخواهی اباعبدالله(ع) و همه مظلومین عالم، ازادیخواهان سراسر گیتی یکپارچه به پا خیزند و به زودی شاهد برپایی نماز ظفر به امامت مهدی موعود(عج) در قدس شریف باشیم.

 حاج قاسم سلیمانی، حاج ابومهدی المهندس و سایر یارانشان سحرگاه جمعه رفتند تا جمعه ای دیگر و برای اخرین نبرد در جبهه حق علیه باطل بازگردند. باشد که ان روز ما هم در کنار یاران مخلص صاحب الزمان(عج)، لبیک گویان به ندای ملکوتی (انا الامام القایم) به دنبال شمشیر انتقام او از ظالمان و مستکبران تاریخ و برای استقرار کامل حکومت الله بر زمین، جانفشانی کنیم.

پی نوشت ها:

[1] مستند (سلفی با ابومهدی).

[2] حجرات /10.

[3] صحبت های ابومهدی المهندس در مراسم نیمه شعبان سال 97 در مسجد مقدس جمکران.

[4] مستند (سلفی با ابومهدی).

[5] اسراء /81.

باور کنیم که ملت ما به این مکتب محتاج است و کلید واقعی حل مشکل خود می داند و مدیرانی چون سلیمانی را می جوید، تا دنیا و دنیا اندوزی خویش و خویشاوندانشان را فراموش کنند، با مکر و فریب بیگانه باشند و با عینک اخرت بین، به عمران و ابادانی کشور همت کنند. چنین مدیرانی را باید در (ان دنیایی ها) و سلیمانی ها جست. 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****