فیلم کفرناحم ادامه خودفروشی فیلمسازان به اصطلاح جهان سومی است که مدینه فاضله شان غرب و جایزه و داوری آن جاست و هر چه جلو تر میروند ناچارند چیزهای بیشتری بفروشند.

کفرناحم فیلم برنده جایزه هیئت داوران جشنواره کن به کارگردانی نادین لبکی کارگردان لبنانی است. این فیلم محصول 2018 و نامزد کسب اسکار آن سال نیز بود که در نهایت رقابت را به (Roma) ساخته آلفونسو کوارون باخت.
فیلم با نمای لانگ شات از زینِ کودک در بیمارستان شروع میشود و در همین نما، فیلمساز به ما نشان می دهد با یک فضای بی امکاناتِ عقب مانده روبه رو هستیم و البته کودکی بی هویتی که سن او هم مشخص نیست. بعد هم با نمایی گروپ شات ماجرای مهاجرت را به ما میفهماند که کشوری که تا اواسط فیلم هم مشخص نمیشود کجاست – سوریه، لبنان، عراق یا هر کشور عرب زبانی- درگیر ماجرای مهاجرت است.
این فیلم اساسا برای جایزه گرفتن و دم تکانی برای غرب ساخته شده است و از حدود 500 دقیقه ضبط فیلم این قسمت ها را با دوربینی مستندگونه(!) و الکن سر هم کرده و کن گرفته است. دوربینی که ابدا حس نمیسازد بلکه انتخاب آن فقط برای سیاه تر نشان دادن اوضاع است.
موضع فیلم ساز در همین ابتدا با نماهای گاد ویویی که از خرابه ها می گیرد مشخص می شود و در ادامه با این دیالوگ زین، حرفش را علنی میزند:"خدا دوست دارد ما نوکر بقیه باشیم، او دوست ندارد ما خوش حال باشیم" و با نما هایی از بالا نشان می دهد که خدا نظاره گر این خرابی هاست و کاری نمیکند. البته فیلمساز پایش را فراتر گذاشته و با لانگ شات های متعددی با ضمیمه اذان، خدا و اسلام را باعث و بانی این وضع میداند .
به راستی زندگی رقت انگیزی که مردمان درون فیلم دارند- مردان هیزِ شهوت ران، ضد زن،کودک آزار و مشتاق تفنگ و تروریسم( صحنه های بازی و خراب کاری با تفنگ با همان شادی های داعش گونه)-از نگاه انسانی فیلمساز است یا گدایی جایزه فرنگی؟ ظاهرا باید فقر و فلاکت ، ملت ، کشور و دین را همه برای خریدن جایزه های آن جا فروخت و چه تاسف بار!
راستی فیلمساز چرا به مناطق به اصطلاح مرفه که می رسد لانگ شات نمی گیرد و به قاب های بسته از کلوز کودک بسنده می کند؟ اما به مناطق فقیر نشین که می رسد ...!
در این فیلم ما سه جای خوب و شعف برانگیز داریم که آنهم جز برای گدایی به جایزه نیست:
نمای اول در شهر بازی است که نمایی زیبا از دریا به ما نشان می دهد و کیست که نفهمد این نگاه به آن ور مدیترانه به این معناست که مدینه فاضله آن ور دریاست، آن طرف ساحل های مدیترانه!
بعدی صحنه درون زندان است که فیلمساز قصد دارد به ما بفهماند اوضاع درون زندان هم از زندگی بیرون آن بهتر است. و البته در طول فیلم ها با المان های متعددی از جمله زنجیر کردن کودکان به ما فهمانده بود که این کودکان در زندانی بزرگ اسیرند.
نمای سوم نیز نمای پایانی فیلم و اوج وادادگی فیلمساز به غرب و التماس جایزه است، جایی که زینی که در کل فیلم یک لبخند هم نزده بود با خبر گرفتن پاسپورت با خنده ای ملیح جایزه را به خانم فیلم ساز هدیه می دهد.
جامعه ای عقب افتاده، مردانی هوس ران، کودکانی دروغ گو و دزدِ بی شناسنامه و زندگی رقت انگیز مهاجران به این سرزمین چیز هایی است که دیدنش غرب را ارضا می کند و جایزه را تقدیم!
راستی فیلم ساز چرا به علت این عقب ماندگی ، فقرو فلاکت اشاره نکرد، چرا بانی جنگ ها و چپاول ها را نشان نداد؟
فیلم کفرناحم ادامه خودفروشی فیلمسازان به اصطلاح جهان سومی است که مدینه فاضله شان غرب و جایزه و داوری آن جاست و هر چه جلو تر میروند ناچارند چیزهای بیشتری بفروشند.
این فیلم اساسا برای جایزه گرفتن و دم تکانی برای غرب ساخته شده است و از حدود 500 دقیقه ضبط فیلم این قسمت ها را با دوربینی مستندگونه(!) و زبانی الکن سر هم کرده و کن گرفته است. دوربینی که ابدا حس نمیسازد بلکه انتخاب آن فقط برای سیاه تر نشان دادن اوضاع است.