- بیشترین و غلیظترین تأکیدات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به لزوم حمایت از ولایت فقیه و شخص امام خامنهای مربوط میشود.

دو سال از شهادت بزرگمردی میگذرد که خاطرهی حضور میلیونها قلب شیدا و بیقرار در تشییع و فراق او از ذهنها پاکشدنی نیست. خبری که در اولین دقایق بامداد 13 دی 1398 منتشر شد، چنان بهتآور و غمانگیز بود که عنان از اختیار هر شنوندهای میربود و او را در دریای اشک و ماتم فرو میبرد.
ابراز محبت به «سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی» فقط به روزهای تشییع باشکوه او در شهرهای مختلف، محدود نشد و هنوز هم خیل عظیمی از مردم آزاداندیش و عدالتخواه در گوشه و کنار دنیا به تمجید و ستایش از شخصیت والای او مشغول هستند. عجیب و جالب این است که این دلدادگی و علاقمندی، به قشر خاصی اختصاص ندارد و افراد مختلف با عقاید و سلایق گوناگون را شامل میشود که نشان از عمق نفوذ سردار دلها در میان تودههای جامعه است.
از سوی دیگر، حاج قاسم نیز به معنای واقعی کلمه، مردم را دوست داشت و به آنها عشق میورزید. تبلور سالها فداکاری برای مردم را میتوان در این فراز از وصیتنامهی ایشان به وضوح دید که میگوید: «جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید.»
بر این اساس و از باب خیرخواهی که صفت تمام مصلحان تاریخ است، سردار آسمانی اسلام در طول عمر بابرکت خود، علاوه بر مجاهدتهای عملی و میدانی، سفارشهای کلیدی و حیاتی را تقدیم مردم میکرد تا با تمسک و توجه به آنها مسیر درست سعادت را گم نکنند و به بیراهه منحرف نشوند.
در همین راستا هر کس که اندک نگاهی به سیره و سخن آن بزرگوار داشته است، تصدیق میکند که دغدغه و سفارش اصلی او به لزوم حمایت جدی و مستمر از ولایت فقیه و شخص امام خامنهای مربوط میشود. سردار بزرگ اسلام معتقد بود: «یکی از شئون عاقبت به خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطهی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه، این است.»[1]
محبوب قلب ایرانیان در همین رابطه، عبارت جالب دیگری دارد که این چنین است: «حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از اولیای الهی است و نزدیکترین صفات را به ائمه اطهار دارند و ما تابع تشخیص ایشان هستیم چون عاقبت بخیری در این است. حرف حضرت آقا بر من حجت شرعی دارد و همین که ایشان از ما راضیاند و سر ما را میبوسند به همهی عالم میارزد.»[2]
حاج قاسم سلیمانی که سالهای طولانی در پیچ و خم کسب مبانی معرفتی، مجاهدتها کرد و مانند شخص تشنهکامی به دنبال آب حیات میگشت، نتیجهی سیر و سلوک خود را صادقانه با مردم در میان میگذاشت. از جمله اینکه ایشان گفته بود: «والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک میشناسم. الان چهار ده سال، شغل من همین است. علمای لبنان را میشناسم، علمای پاکستان را میشناسم، علمای حوزه خلیج فارس را میشناسم. چه شیعه و چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی آیتالله العظمی خامنهای است.»[3]
وصیتنامهی پرمغز و عارفانهی سردار دلها نیز با لحن خاص و ممتازی بر همین عقیده و نظر، تأکید و حجت را بر همه تمام میکند. سردار مینویسد: «از اصول، مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.»
برگردیم به آنچه در سطور گذشته، نگاشته شد. محبت مردم و شهید حاج قاسم سلیمانی، دوطرفه و در اوج خلوص و طهارت بود و سردار دلها از روی خیرخواهی و عشق به مردم، نکات مهم را بیان میکرد که شاخصترین آنها لزوم حمایت از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری است. بنابراین ارادتمندان به سردار که میخواهند پا جای پای او بگذارند و در مسیر او حرکت کنند حتماً باید توجه به این سفارش مهم ایشان داشته باشند.
پینوشت:
[1] یادواره شهدای مدافع حرم، 17 دی 1396
[2] سخنرانی در جمع فرماندهان، 12 تیر 1398
[3] کنگرهی شهدای کرمان، سال 1389
حواسمان باشد!
ادعای ارادت به حاج قاسم، بدون عمل به این سفارش مهم ایشان، واقعی و صادقانه نیست:
«خامنهای عزیز را عزیز جان خود بدانید. حرمت او را حرمت مقدسات بدانید.»