- تفکر و انواع آن : تفکر خلاق ، تفکر واگرا ، تفکر نقاد تفکر و انواع آن تعریف تفکر جریانی است که در آن فرد کوشش می کند مشکلی را که با آن روبرو شده مشخص سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل آن اقدام کند .
انواع تفکر
تفکر و انواع آن : تفکر خلاق ، تفکر واگرا ، تفکر نقاد
تفکر و انواع آن
تعریف تفکر
جریانی است که در آن فرد کوشش می کند مشکلی را که با آن روبرو شده مشخص سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل آن اقدام کند .
در تعریف دیگر تفکر را توانایی عمومی بشر برای حل مساله عنوان کرده اند.
مراحل تفکر
جان دیوئی جریان تفکر را شامل مراحل ابتدایی ، انتهایی و میانی می داند که عبارتند از :
الف : مرحله ابتدایی
ب : مرحله انتهایی
ج : مرحله میانی : فرد برای رسیدن به پاسخ باید مراحل اساسی تفکر را طی میکند که عبارتند از:
۱- پیشنهاد
۲- تعقل
۳- فرضیه سازی
۴- استدلال
۵- کاربرد
اهمیت و ضرورت فکر
یاد گیری زمانی ارزشمند است که از طریق درک و فهم و بصیرت که بر محور تفکر قرار دارد، صورت گیرد، تفکر پایه ادراک و یادگیری است، فهم و ادراک اساسی هر چیزی نتیجه تفکر در باره آن چیز است.
پیشرفت انسان در زمینه های علمی ، ادبی ، هنری و اخلاقی و معنوی و … نتیجه تفکر است.
انواع و ابعاد تفکر
۱- تفکر قیاسی : نتیجه گیری جزئی از کلیات
۲- تفکر استقرایی : نتیجه گیری کلی از جزئیات
۳- تفکر همگرا : فرد به دنبال یک جواب صحیح است. اطلاعات به یک جواب درست و یا به بهترین جواب شناخته شده و قراردادی منتهی می شود .
۴- تفکر واگرا: فرد به راه حل های مختلف یک مساله توجه میکند. در جهات متفاوت تفکر میکند، گاهی به تفحص میپردازد و گاهی در جستجوی تنوع است.
۵- تفکر انتقادی : ملازم با ارزیابی است
۵-۱ : توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب
۵-۲ : بررسی آگاهانه و روشمند هر گونه رویکرد و پدیده اجتماعی
۶- تفکر خلاق
تفکر خلاق= تفکر واگرا تفکر همگرا
تفکر در سطح برتر= تفکر انتقادی تفکر خلاق
تفکر انتقادی
هنر اندیشیدن درباره افکار ، روشها راههای بهتر ، روشن تر ، دقیق تر مطمئن تر وکاملا فرایندی هدفمند است که با قضاوت وشناخت در راستای حل مسائل و تصمیم گیری همراه است .
توانایی تفکر انتقادی مهارتی است که باید آموخته شود و به معنی تفکر صحیح برای ارزیابی مسائل است. تفکر انتقادی در واقع روشی است که با بررسی اطلاعات داده شده به قضاوت در خصوص درست یا غلط بودن آنها می پردازیم.
بهترین شیوه آموزش تفکر انتقادی به کودکان ، این است که به آنها کمک کنیم علت و معلول ها را بشناسند، آنها باید یاد بگیرند چگونه اطلاعات لازم را بدست آورند و از این اطلاعات استفاده کنند.
برای یاد گرفتن تفکر انتقادی نیاز به تمرین و تجربه است.
تفکرانتقادی برپایه اطلاعات به تقسیم بندی ، تجزیه و تحلیـل و کاربرد اطلاعات می پردازد و برهمین اساس باکشف قوانین علمی و ارائه نظریه های جدید به روند تولید علم شـدت می بخشد .
تاریخچه تفکر انتقادی
علا قه به توسعه توانائیهای تفکّر انتقادی درمحافل آموزشی پدیده جدیدی نیست . چت مایرز مؤلف کتاب آموزش تفکّر انتقادی معتـقد است منشأ چنین علاقه ای به آ کادمی افلاطون بر می گردد .
ریشه های خردمندانه تفکّر انتقادی قدمتی دیرینه دارد ، روش تدریس ودیدگاه سقراط در ۲۵۰۰ سـال قبل مؤید این مطلب است .
سقراط این حقیقت را بیان کردکه شخص نمی تواند برای دستیابی به دانش وبصیرت عقلی به کسانی که دارای اقتـدار هستند متکی باشد .او نشان داد که افراد ممکن است دارای قـدرت و موقعیـت بالایی باشند امّـا عمیقـاً سرگردان وگمراه و غیرمنطقی باشند .
سقراط اهمیت پرسش سؤالات عمیق را که موجب میشوند انسان قبل از پذیرش ایـده ای به تفکّر درآن بپـردازد و نیز اهمیت جستجوی شواهد ، آزمایش دقیـق ، استـدلال ، فرضیـه ها وتحلیل مفاهیم اساسی را نشان داد .
روش او که به پرسش و پاسخ سقراطی معروف اسـت بهترین راهبرد آموزش تفکّر انتقـادی می باشد ،که در آن سقراط نیــاز به تفکر را برای روشنی و استحکام منطق به طورمشخص نشان می دهد . روش سقراط به وسیله افلاطون و ارسطو دنبال شد .
در قرون وسطی سنّت تفکّر انتقادی نظام دار درنوشته ها وآموزشهای متفکرانی همچون توماس اکیناس ظاهر شد .
در دوران رنسانس ( قرون ۱۵و۱۶ ) در اثرجریان عظیـم سکولاری دراروپا تفکّر انتقـادی در مورد مذهب ، هنر ، جـامعه طبیـعت انسـانی ، قـانون و آزادی آغـاز شد . سکولارها با این فرضیه پیش رفتـند که بیشتر حوزه های زندگی انسـان نیازمنـد بررسی و تحقیق تحلیـلی و انتقادی می باشد .
فرانسیس بیکن در انگلستان به معرفی بت های طایفه یعنی شیوه هایی که ذهن ما بـه طور طبیعی تمایل به خود فریبی دارد ، پرداخت .
کتـاب او (پیشرفت در یادگیری) یکی از اولین متون در مورد تفکّر انتقـادی است . از دیگر دانشمندانی که تفـکّر انتقادی را در قرون ۱۶و۱۷ مورد توجـه قراردادنـد،می توان ازدکـارت نـام برد .
دکارت درکتابش قواعدی برای هدایـت فکر در مورد نیاز به جهت دهنـده ای نظام دار برای واداشتن ذهن به تفکّر ، بحث می کند.
وایتهد با کلام معروف خود :
یادگیری شاگردان بی فـایده است مگر اینـکه کتابهای خود را گم کنند، جزوات خود را بسوزانند و … تلویحاً به این معنا اشاره دارد که ثمره واقعی تعلیم و تربیت باید یک فرایند فکری باشد که از مطالعه یک رشته بوجود می آید نه از طریق اطلاعات جمع آوری شده .
کانـت معتقد بود :
اساس معرفت عبـارتست از نظم بخشیـدن به اطلاعاتی که از راه حواس گردآوری می شوند ، پس منظور از تدریس تنها ارائه اطلاعات به شاگرد نیست ؛ بلکه مقصود از آن یاری به شاگرد است تا اطلاعـات راکلیـت بخشیـده و با معنـا سازد .
معـلم باید ذهن شاگرد را برانگیزد تا تصورات موجود در ذهن وی زنده شود .
دیوئی درکتاب چگونه فکر می کنیم ، ماهیت تفکر انتقـادی را مورد بررسی قرار داده است . به عقیـده او تفکّر منطقی شامل دو مرحله است :
پائـولـو فـریـره از متفکران انتـقادی معاصر تفکّر انتقادی را هدف آموزش و پرورش تلقّی می کند وی به جای واژه تـفکــر از تـعـمـق استفاده کرده و از آموزش وپرورش متداول انتقاد نموده و می گوید :
آموزش و پـرورش تبدیل به نوعی عمل ذخیـره سازی شده است که در آن دانش آمـوز ذخیـره کننـده و معلّم ذخیره سپـار است و بـه جای برقـراری ارتبـاط دو جانبـه ، معلّم اعلامیه هایی ارائه می کند که دانش آموز صبـورانه آنها را دریافت حفـظ وتکرار می کنـد .
اصول پنجگانه تفکر انتقادی براساس آرای واتسون – گلیزر
۱ )استنبـاط :
استنباط نتیجه ای است که فرد ازپدیده های به وقوع پیوسته به دست می آورد . مثلاً اگرچراغ های خانه ای روشـن باشد و ازداخـل خـانه صدای موسیـقـی شنیده شود ، شخص می تـواند استنباط کند احتـمالاً کسی درخانه است . البته این استنباط می تواند درست یا نادرسـت باشد ، مثلاً ممکن است اهـل خـانه هنـگام بیرون رفتن چراغها و رادیو را خاموش نکرده باشند . استنباط توانایی تشخیـص داده های درست ازنادرست از میـان اطلاعات داده شده می باشد .
۲ ) شناسایی مفروضـات:
مفـروض عبارتی است که ازپیش درنظـرگرفتـه می شود ، بدیهـی فـرض شده و یا بـرای پذیرفتـه شـدن پیشنهاد میگردد . وقتی می گویید من درمـرداد ماه فـارغ التحصیل خواهم شد ، فرض می کنید تا مـرداد ماه زنده خواهیـد بود و یا دانشکده ، فارغ التحصیـلی شما را درمـرداد اعلام خواهد کرد و مواردی ازاین قبیــل . شنـاسایی مفروضـات درحـقیقت تـوانایی تشخــیص مـفروضات پیشنـهـادی ازعبارات بیانـی می باشد .
۳) استنـتـاج :
دراستنتاج ازمقدماتی منطقی نتیجه و یا نتایجی گرفته می شود . دراستنتاج پیش داوریهای ذهنی نبایستی برقضاوت و نتیجه گیری تأثیربگذارد چرا که این فرآیند را ازشیوه منطقی خـود خارج می کند و باعث نتیجه گیری نادرست می شود .
دراستنتـاج حرکت ذهنی ازجزء به سوی کل می باشد بـدین ترتیب که ازمقدمـاتی جزئی نتیجه کلی گرفته می شود . همچنین دراستنتـاج توانایی تفکیک مقدمات و داده ها ازنتیجه کلی حائــز اهمیت است .
۴) تعبیرو تفسیر :
تعبیرو تفسیرتوانایی پردازش اطلاعات و تعیین اعتبارآنها می باشد . دراین فرآیند بـایستی قضاوت شــود که آیا نتــایج به طورمنطـقی ازداده و مقدمـه های خود گرفتـه شده است یا خیـر؟ بنـا براین درتعبیــرو تفسیـر استنتاجی صورت نمی گیرد بلکه نتایج دردسترس ما می باشد و موضوع مهم این است که داده ها و مقدمه ها مـورد تجـزیه و تحلیـل قــراربگیرند و برآورد شود که آیا نتایج گرفته شده ازآنها درست است یا نا درست ؟
۵) ارزشیـابی استدلالهای منطقی :
درموارد مهم تصمیم گیری درباره انتخـاب استدلالهای قــوی و ضعیـف ، مطلوبتـرآن است که بتـوانیـم استدلالهای قوی و ضعیف را تشخیص دهیم .
یک استدلال منطقی وقتی قوی است که هم مهم وهم درارتباط مستقیم با سؤال باشد و یک استدلال وقتی ضعیف است که مستقیماًدرارتباط با سؤال نباشد(حتی اگراز اهمیت زیادی برخوردارباشد ) یا کم اهمیـت باشد و یا تنها با جنبه های علمی و کم اهمیـت سـؤال درارتبــاط باشد.
خصوصیات افراد با تفکر انتقادی
شیوه های تقویت تفکر انتقادی
سوالات و استفاده از نشانه ها بیانگر تواناییهای کودک در جمع آوری و درک اطلاعات است و در نهایت به کودک مهارت و اعتماد به نفس می دهد تا در زندگی روزمره اطلاعات کسب نماید و در باره آن فکر کند.
گفتگو با کودک در باره شنیده ها و ارزیابی سخنان سایرین بر اساس اطلاعات موجود به کودک کمک می کند تا بیاموزد که شنیده هایش را نیز باید ارزیابی کند.
تفکر واگرا
تعریف تفکر واگرا و تفکر همگرا
همگرا: ازنقاط مختلف شروع ولی به یک نقطه ختم میشود.
واگرا: از یک نقطه شروع ولی به نقطه مختلف ختم میشود.
-گیلفورد خلاقیت را مجموعهی ویژگیها و تواناییهای فردی میداند. در واقع، خلاقیت از دیدگاه گیلفورد عبارت از تفکر واگراست، یعنی تفکر از جهات مختلف و ابعاد گوناگون(آذرنیاکمال، ۱۳۸۵، ص ۲۶).
ویژگیهای تفکر واگرا از نظر گیلفورد
الف) اصالت (تولید راه حلهای نو و بدیع، تأکید بر تازگی و منحصر به فرد بودن پاسخها)
ب)انعطاف پذیری (تولید ایدهها و اندیشههای متنوع، تأکید بر تنوع پاسخها)
ج)سیالی یا روانی (تولید ایدهها و اندیشههای فراوان، تأکید بر کمیت پاسخها)
د)بسط(تولید جزئیات، تأکید بر گسترش و پرداخت پاسخها) (لاندشیر۱، ۱۹۶۳، نقل از آذرنیاکمال، ۱۳۸۵، ص ۲۹).
«در برابر مسألهای که باید حل شود، فکر همگرا با دقت و ملاحظه بسیار خود را در چارچوب دادههای مقدماتی محدود و مقید میسازد. این فکر همگرا با احتیاط و دقت و موشکافی نتیجه گیری میکند و بدون اینکه خود را به خطر اندازد در مسیر اولیه خود باقی میماند و به راه حلی منجر میشود که غالباً اصیل نیست. در حالی که جوهر تفکر واگرا در تولید اشکال جدید واتصال عواملی که طبق عادت مستقل و جدا از هم فرض شده اند، نهفته است. اگر متوجه باشیم این همان مسیر ذوق، تخیل و آفرینندگی است».
برخی از محققان و صاحبنظران برای دو واژه تفکر همگرا و تفکر واگرا از اصطلاحات متفاوتی استفاده کردهاند.
-دوبونو۲ (۱۹۹۴) به نقل از آذرنیاکمال (۱۳۸۵) دو اصطلاح تفکر عمودی و تفکر جانبی را به کار میبرد. به عقیده وی در تفکر عمودی در مقایسه با تفکر جانبی، وسعت عمل محدود و مسیر و جهت آن مشخص است.
-هاچینسون۳ (۱۹۴۹)به نقل از آذرنیاکمال (۱۳۸۵) نیز به دو نوع تفکر متفاوت اشاره کرده است نوعی تفکر که در آن فرد گام به گام براساس اطلاعات موجود و قواعد منطق برای حل مسأله پیش میرود و نوعی دیگر از تفکر که مبتنی بر بینش است. در این اخیر تفکر گرچه ذهن از اطلاعات موجود و منطق متعارف آغاز میکند ولی خود را به این چارچوب محدود نمیسازد، بلکه فراتر میرود و به کمک تخیل و بینش دست به ترکبیهای نو و بدیع میزند.
-بارتلت۴(۱۹۵۹) تفکر همگرا را تفکر «در حلقه بسته» و تفکر واگرا را تفکر «تهورآمیز» نامیده است. از رهگذر تفکر تهور آمیز عناصربه ظاهر نامربوط در هم در میآمیزند تا هسته یک اثر هنری، نظریه علمی یا یک اختراع تشکیل گردد.
تورنسو دوبونو۵ نیز با نگاهی شناختی به خلاقیت ، نظریهی تفکر جانبی یا افقی را در تبیین خلاقیت ذکر کرده است که مشابه تفکر واگرا در نظریهی گیلفورد و تورنس است. دوبونو در کنار تفکر جانبی، تفکر عمودی را نیز مطرح کرده است. وی معتقد است که تفکر عمودی موجب ایجاد قالبهای ذهنی و توسعهی آن میشود در حالی که تفکر جانبی یا خلاق، ساختار این قالبها را تغییر میدهد و قالبهای جدیدی را ایجاد میکند. در تفکر عمودی، افراد برای حل مسئله پس از کندن چاه به حفر آن ادامه میدهند، اما در تفکر جانبی پس از کندن چاه به محل دیگری حرکت کرده چاه دیگری میکنند (شفیعی، ۱۳۷۹، ص ۵۵).
تفکر خلاق
تفکر خلاق به آن نوع فعالیت فکری که گفته میشود که به حل مشکلات و مسائل سخت و حل نشده میپردازد، و یا برای مسائل حل نشده گذشته راه حلهایی جدید کشف میکند. این گونه، تفکر، معمولاً به ابداع و اختراع منجر میشود، خلاقیتهای علمی، هنری، صنعتی، کشاورزی و داشتن بینشهای نو در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همگی نتیجه این نوع تفکر میباشند.
مراحل تفکر خلاق
والاس۶ در جریان تفکر خلاق چهار مرحله را مشخص میسازد:
۱- مرحله آمادگی: در این مرحله فرد به جمع آوری حقایق ومدارک میپردازد و مسأله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهد. پس از اینکه مدارک مزبور را جمع آوری نمود آنها را سازمان میدهد و رابطه حقایق را با مسئله مورد بحث در نظر میگیرد.
۲-رشد غیرمحسوس: در این مرحله فرد ظاهراً فعالیتی برای حل مسئله مورد بحث یا نیل به هدف معین از خود ظاهر نمیسازد و در این جهت پیشرفتی نصیب دانشمند نمیشود. اما ممکن است به طور ضمنی فرضیه یا راه حل خاصی را رد یا قبول کند.
۳-کشف: این مرحله را «الهام» نیز گویند. در این مرحله فکر تازه ظاهر میشود و مانند نورافکنی زمینه یا موقعیتی را که مسئله درآن قرار دارد روشن میسازد، فکر واندیشه تازه در این مرحله شکل میگیرد ومشخص میشود.
۴-بررسی و آزمایش: در این مرحله متفکر کمتر تحت تاثیر عواطف قرار دارد و با خونسردی آنچه را که کشف و اختراع کرده مورد توجه قرار میدهد. حالت انتقادی به خود میگیرد و مانند یک قاضی بی طرف جنبههای مثبت و منفی اختراع خود را در نر مجسم میسازد(الوندی، ۱۳۷۹، ص ۵۲).
ویژگیهای افراد خلاق
شرایط ابراز تفکر خلاق
۱-داشتن آزادی در ابراز عقیده : فرد باید بتواند به راحتی و بدون هیچ اضطراب و ترسی عقاید خود را بیان کند.
۲-داشتن اعتماد به دانش و مهارتهای شخصی : شخص بتواند با تکیه و اعتماد به آموخته های خود چیزهای منحصر به فرد بیافریند ولی نباید انتظار کشف عجیب و بزرگ را داشته باشد.
۳-داشتن فرصت و زمان کافی : محدودیت زمانی می تواند فشاری ایجاد کند که مانع از تقویت تفکر خلاق شود. چرا که زمان فقط برای یادگیری اهداف از قبل تعیین شده ، مشخص گردیده است.
۴-مهم دانستن اشتباهات : خود اشتباهات نیز مهمند . چرا که تفکر را به جلو هدایت می کنند و برای پرورش فکر ، حیاتی هستند.
۵-کسب موفقیت : بدست آوردن موفقیتهای جدید باعث یادگیری راههای تازه شده و به پرورش اعتماد به نفس شخص و بروز احساس توانائی (من می توانم) کمک می کند.
۱.La deshi
۲.Dbo o
۳.Hachi s o
۴.Ba ele
۵.To a s Dobo o
۶. wallas
تعریف تفکر و انواع آن و راههای افزایش مهارت تفکر جهت دستیابی به زندگی بهتر
شاید برایتان جالب باشد که بدانید تفکر و فکر معانی مختلفی دارند و هرکدام به چندین بخش تقسیم میشوند. این دو واژه به ظاهر ساده میتوانند زندگی شما را دگرگون کنند. در این مقاله قصد داریم به توضیح تعریف تفکر و انواع آن و راههای افزایش مهارت تفکر جهت دستیابی به زندگی بهتر بپردازیم.
با این مقاله میتوانید شیوه درست تفکر را یاد بگیرید و با دیدی بزرگتر و وسیعتر فکر کنید. شما باید به وسعت عالم تفکر مثبت بسازید و به تعداد هر فکر تدبیر مناسب داشته باشید.
پرسشنامه ارزیابی مهارتهای فروش
دریافت هدیه ای ۱۰۰ هزار تومانی بعد از پر کردن پرسشنامه
تفکر و فکر کردن
در طول روز بسیار پیش میآید که در گفتههایمان از واژههای فکر و تفکر استفاده کنیم یا در نگارش مطالبی که مینویسیم آنها را بکار گیریم. در بیشتر مواقع دیده شده است که افراد این دو واژه را به جای یکدیگر انتخاب میکنند و حتی از وجود تفاوتی میان آن دو آگاه نیستند.
خوب است که با تعریف هر دو واژه آشنا شویم تا تفاوتهایشان را بهتر درک کنیم و هر یک را در جای مناسب خود به کار گیریم.
شناختن تمایزاتی که میان مفاهیم شبیه به هم وجود دارد به ما کمک میکند تا مسائلی که برایمان پیش میآیند را بهتر بشناسیم و با نیروی دیگرگونهای با آنها روبهرو شویم.
گاهی نقص در ماهیت فکری که به سراغ ما میآید و گاهی در ماهیت روشهای تفکر ما نسبت به افکار گوناگون وجود دارد. مطمئنا با جملهای که خواندید اولین قدم برای کشف اختلاف میان این دو مفهوم برداشته شد.
تفکر چیست؟
در مقاله How o Thi k از وبسایت ech ology eview.com، گفته شده همه ما از بدو تولد تا به امروز دریافتهای گوناگون از راههای گوناگونی داشتهایم که سبب ثبت خاطره یا آموختن دانشی در ما شده است. مهم نیست که چطور و در چه شرایطی این اتفاق افتاده باشد. مهم این است که مدام اطلاعاتی وارد ذهن میشوند و از طریق تفکر آنها را پردازش میکنیم.
در واقع با تفکر میتوانیم از وجود این اطلاعات بیشمار در مغز خود مطلع شویم و از آنها بهره ببریم. حافظه همچون فردی صبور و مشتاق میماند که مایل است از هر تجربهای برای خود یادگاری بردارد. هیچ محدودیتی در نوع این یادگاریها وجود ندارد.
میتواند بو، صدا، اعداد و ارقام، تعدادی تصاویر به هم ریخته، نوشتههایی که به ظاهر بی معنی میآیند و هزاران حالت دیگر باشد یا حتی میتواند ترکیبی از چند حالت مختلف بوده و در حافظه ذخیره شود.
مهارت تفکر، کاملکننده فرآیند شناخت است که در نهایت موجب آگاهی فرد میشود. این فرایند از ادراک آغاز شده و پس از یادگیری به تفکر منتهی میشود. این فعالیت خودآگاه و ناخودآگاه روی میدهد و برای هر چه در جهان اطراف وجود دارد صدق میکند.
شناخت میتواند بسیار کوتاه یا در یک مدت زمان طولانی اتفاق بیافتد. نمیتوانیم به فرآیندی که به سرعت پیش رفته بی اعتماد باشیم یا حتما بگوییم چون زمان زیادی برای آن صرف شده دارای ارزش و اعتبار است.
قدرت و توانایی ذهن به اندازهای ست که طبق تشخیص خود میتواند به روندی چند ماهه در چند دقیقه معنا ببخشد و آن را کامل کند و اگر احساس نیاز کند اتفاقی که به عنوان مثال میتواند در یک ساعت به سرانجام برسد در یک سال چنین کند. بستگی به آمادگی و شدت لزوم مواجهه با نتیجه شناخت یک مقوله دارد.
تفاوت فکر و تفکر
یکی از آسانترین روشها برای ایجاد تفاوت و مقایسه این است که ما میتوانیم صفت قدیمی یا جدید را به یک فکر خاص نسبت بدهیم. در حالی که تفکر تنها شیوهای برای پردازش دانستههاست و بخشی از طبیعت حافظه اشخاص است.
ما میتوانیم درباره فکری کهنه در زمان حال تفکر کنیم و این از اساسیترین تمایزات میان فکر و تفکر است. بدون تفکر فقط توصیفی از وقایعی که مشاهده و دریافت کردهایم باقی میماند.
مانند پس دادن جزء به جزء چیزی که به دست آوردهایم بی آنکه تغییری در آن حاصل شود. دادهها هنگام ورود به مغز، مانند قطرههای آب درون کاسه هستنند که طلب عمق میکنند و از ما میخواهند که آنها را به دریا برسانیم. ما با تفکر به افکار عمق میبخشیم.
اهمیت فکر کردن
در برخورد با پیشامدهای مختلفی که در طول زندگی به سمت ما میآیند چیزی وجود دارد که از دست میدهیم و چیزی که بهدست میآوریم. نیازی نیست تا این چیزها چشمگیر و به اندازه خود موضوع پر اهمیت باشند تا بپذیریم که وجود دارند.
آنچه از دست میرود و آنچه به دست میآید ممکن است به قدری کوتاه و جزئی باشد که در یاد نماند و به اشتباه تصور کنیم نه چیزی تازه دریافت کردهایم و نه چیزی پرداختهایم.
اصلیترین محرک برای تفکر، محرومیت یا تلاش برای جلوگیری از آن است. حتی اگر نتوان درباره آن به وضوح صحبت یا آن چه موجب تحرک ذهن شده را تعیین کرد.
فقدان یا عدم تمایل به تلاقی با آن از حافظه انتظار کمک دارد. ذهن تشخیص میدهد که آرزوها و گرایشاتش با خطر مواجه هستند. پس همانند کسی که در صدد حل مشکل خود از میان داشتهها و اطرافیانش در حال تلاش است از اندوخته نامتنهایی خویش کمک میگیرد.
با این تفاوت که در زندگی روزمره راحتتر میتوانیم موضوع پیش آمده و مسئلهای که میبایست حل کنیم را بیان کنیم اما این مباحث برای جهان تفکر به گونهای دیگر تعریف شدهاند.
ممکن است ذهن مسئلهای را تشخیص دهد که نمود بیرونی ندارد یا هنوز نمود بیرونی پیدا نکرده باشد. بدین ترتیب در اولین مرحله نزدیک شدن به نقطهای که به اطلاعات ما نیاز دارد فعال شده و به تفکر مشغول میشود.
تفکر همگرا چیست؟
نخستین بار در سال ۱۹۵۶ دو عبارت همگرا و واگرا توسط گیلفورد J. P. Guilfo d روانشناس آمریکایی استفاده شدند. تفکر واگرا به نوعی در مقابل تفکر همگرا قرار دارد اما به این معنا نیست که نمیتوانند به تکامل روند یکدیگر کمک کنند.
اغلب با توجه به محیطی که در آن رشد یافتهایم و شیوه آموزش مباحث ناخودآگاه تاکید بر تفکر همگرا بوده تا جایی که از شیوه دیگری جز آن غفلت شده است. بحث بر سر خوب یا بد بودن هیچ یک از این دو شیوه نیست بلکه بر سر اهمیت پرداختن به هر دوی آنها، با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیریم است.
غالبا با رسیدن به ایده یا راه حلی به سختی از آن فاصله میگیریم یا حتی اگر اجازه ورود ایدههای دیگر را به ذهن خود بدهیم همه از یک دنیا و بسیار شبیه به یکدیگر هستند. به محض رسیدن اولین جواب، از پردازش راههای دیگر، آنطور که گویی یگانه طریق ممکن برای موفقیت در آن فعالیت باشند صرف نظر میکنیم.
حتی پیش میآید که گویی پاسخ مسئله را از پیش آماده کرده و تمایلی جهت تغییر یا بهبود آن نداریم. اینها همه نشانههای تفکر همگرا هستند. تصور نکنید که چنین تفکری بیفایده بوده و تنها موجب دوری از رشد بیشتر ذهن میشود. در ادامه خواهیم دید که چگونه به کمک تفکر واگرا آمده و میتواند سودمند باشد.
تفکر واگرا چیست؟
در چنین تفکری شما یک مسیر مشخص و از پیش شناخته شده را طی نمیکنید تا به پاسخ مطلوب برسید. انعطاف نقش بسیار پررنگی در این گونه تفکر ایفا میکند.
و همچنین توانایی و قدرت ذهن برای سفر به نقاط بیشتری از حافظه و همراه کردن هر کدام از اطلاعات آن نقاط در یک زمان واحد، عاملی تعیین کننده در شدت نزدیک شدن شما به تفکر واگرا است.
در تفکر واگرا قانونی وجود ندارد که عدم رعایت آن از میزان مهارت شما برای رفع نیاز بکاهد. شاید تنها قانون آن بیقانونی باشد. خودتان را محدود نکنید و برای یافتن پاسخ از تخیل و جریان سیال ذهن خود پیروی کنید. از هر اتفاق و هر خاطرهای اطلاعات مفید استخراج کنید. اطلاعاتی که در کنار هم معنی میدهند.
استاد احمد محمدی
جایگاه موفقیت ملکی نیست، بلکه اجارهای است، برای ماندن در آن جایگاه هر روز باید بهای آن را که، تفکر مثبت و تلاش بیوقفه است را پرداخت کنیم.
تعدادی تفکر واگرا را با خلاقیت یکی دانسته در حالی که خلاقیت تنها یکی از دستآوردهای چنین تفکری است. ذهن خلاق ذهنی است که توسط مهارت تفکر واگرا به پاسخ سوال نزدیک میشود سپس به کمک بایدهای تفکر همگرا نسبت به پاسخ اطمینان مییابد.
این همان جایی است که تفکر همگرا به تصمیمگیریهای ما امنیت بخشیده و به درستی به کار میآید.
تفکر خلاق چیست؟
چنین مهارتی تنها منحصر به نقاشان و موسیقیدانان و یا به طور کلی هنرمندان نیست. بیشتر اوقات خلاقیت را تنها محدود به دنیای هنر میدانیم در حالی که این تنها یکی از نمودهای تلاش خلاقانه در زندگی است.
تفکر خلاق در همهی جنبههای زندگی سودمند بوده و موجب میشود کارها را بهتر و با انگیزه بیشتری انجام بدهیم.
فردی که به مهارت تفکر خلاق دست مییابد برای رفع نیازها و مشکلات در تمامی جنبهها دنبال راه حل میگردد و گمان نمیکند که پاسخ سوال تنها حوالی همان موضوع پیدا میشود. او معتقد است که هر چیزی میتواند در بهتر انجام دادن کارها و به طور کلی حفظ کیفیت زندگی به وی کمک کند.
بدون تلاش برای بهبود شرایط و تغییر شیوه انجام دادن کارها یا خلق یک اثر نمیتوان انتظار داشت که با نتیجه مطلوب یا نزدیک به خیالپردازیها مواجه شویم. این فرآیند غیر ارادی نیاز به تربیت داشته تا بتواند بر میزان کیفیت فعالیتهای ما بیفزاید.
به عبارتی دیگر ما به شیوهای خلاقانه اطلاعات و دریافتها را پردازش میکنیم.
تفکر نقادانه چیست؟
همان طور که پیشتر در شروع مقاله خواندید از معنی واژه تفکر حرف زدیم و آن را میشناسیم. اکنون به واژه نقادانه در این ترکیب میپردازیم.
نقادانه از ریشه نقد بوده و فقط به معنای پررنگ کردن نقاط ضعف و ایرادات یک فعالیت انجام شده نیست. به معنای تجزیه و بررسی آن است و فردی که این گونه به مسائل مینگرد صرفا به بیان نکات منفی بسنده نمیکند.
که در صدد رفع آنها برآمده و همچنین نسبت به حفظ و تقویت مزایای آن اقدام میکند. برای موفقیت و رسیدن به هدفی که برای خود تعیین کردهایم تمرکز صحیح و نه وسواسگونه بر جنبه مثبت و منفی عملکردمان، هر دو توصیه میشود.
در واقع تفکر نقادانه را میتوان به نوعی داوری منصفانه ترجمه کرد. که این داوری، سودمند بوده و موجب پیشرفت میشود. مانند معلمی دلسوز که ضمن اشاره به ضعف دانشآموز، برای پیشروی او روشی ارائه میدهد.
معادل انگلیسی نقادانه نیز واژهی C i ical است و دو واژه C i icism و C i e ia بهعنوان همخانوادههای آن و به معنای استدلال، ارزیابی و داوری است. همچنین ریشه C i ical لغت یونانی K i ikos و به معنای توانایی قضاوت کردن است.
به چالش کشیدن ذهن از طریق حل معما
حل کردن معما مانند ورزش ذرات تشکیل دهنده ذهن است. وقتی که خودتان را در موقعیتی هیجان انگیز شبیه بازی قرار میدهید بی آنکه مستقیم در جریان قرار داشته باشید در حال آموختن هستید.
بازیهای فکری و معماهای تصویری یا غیر آن، مهارت تفکر را در شما تقویت کرده چرا که علاوه بر تمرین برای حل مسئله شما در شرایطی آرام و به دور از استرس در حال تلاش برای یافتن پاسخ هستید.
تسلط بر آرامش روان در یافتن جواب سوالات نکته بسیار مهمی است. ممکن است اطلاعات مفیدی در حافظه شما ذخیره شده باشند اما به دلیل عدم تسلط بر خویشتن قادر به استفادهی بهینه از آن اطلاعات نباشید.
چیدن قطعههای پازل کنار یکدیگر و کوشش جهت پاسخگویی به مسئله در زمان معین از مصداقهای این روش برای افزایش مهارت تفکر است. در دنیای واقعی نیز ما قطعات پازلی بزرگتر را جمع آوری میکنیم و به نتیجه میرسیم.
گاهی در بازیهای فکری دسته جمعی برای نوبت هر نفر زمانی محدود تعیین کنید تا مهارت شما در بررسی دانستهها و تصمیمگیری در شرایط بحرانی نیز تقویت شود.
قوه تخیل در مشاهدات و مطالعات
همچنین میتوانید فیلمها یا مستندهایی با این مضمون تماشا کنید و در حالی که اوقات فراغت خود را همراه لذت میگذرانید مهارت تفکر را در خود تقویت کنید.
خودتان را به جای شخصیت اصلی مستند یا فیلم تصور کنید و با معلوماتی که از او به دست آوردهاید تصمیمی را در ذهن خود اتخاذ کنید.
این به شما کمک میکند تا برای چالشهای مشابه در آینده آماده شوید. این تمرین به همین شکل میتواند در خواندن کتاب هم موجب تقویت قوه تفکر شود.
پیادهروی کنید قدرت تفکر شما را افزایش میدهد
پیشنهاد من به شما این است که نه تنها هنگام بازی یا تماشای فیلم و مطالعه کتاب مورد علاقهتان، که حتی زمانی که در خیابان مسیری هر چند کوتاه را طی میکنید به آدمها و اتفاقات بی تفاوت نباشید.
تفاوت این تمرین با فقط خیالپردازی کردن در این است که تخیل شما درباره انسانها و مشکلاتشان به راه حلی مفید منتهی میشود. راه حلی که میتواند در حافظهتان ثبت شده و در صورت لزوم به یاری شما بشتابد.
طبق مطالعات، پیاده روی عملکرد ذهنی شما را بهبود میبخشد. همین که شما از محل کار یا مکانی که بیشتر یادآور حجمی از دغدغههاست فاصله میگیرید و در سایه آسمان بیکران راه میروید در حال تقویت مهارت تفکر به خصوص تفکر خلاقانه هستید. بهتر است تا حد ممکن در کوچههای خلوت یا مناظر سرسبز به دور از هیاهوی شهر چنین کنید.
تاثیر تفکر در کسب و کار از نگاه مشاوران کسب و کار
مشاوره کسب و کار می گوید: تفکر در کسب و کار مجموعه ای از روشها برای به وجود آمدن اعتماد، افزایش اعتماد به نفس در برخورد با شرکای تجاری و توانمند سازی طراحان برای انجام کارها به بهترین شکل ممکن است.
۵ عامل مشترک تاثیرگذار بر تصمیمات در مسیر تفکر در کسب و کار:
مزایای استفاده از رویکرد تفکر در کسب و کار:
۱٫ افزایش نفوذ و تاثیر مدیران مجموعه ها:
زمانی که مدیران تجاری صحبت های ارزشمندی می کنند در واقع خود را به عنوان یک رهبر قدرتمند معرفی خواهند کرد.
۲٫ رسیدن به نتایج سازگار و تاثیرگذار:
هنگامی که طراحان با استفاده از رویکرد تفکر در کسب و کار تصمیم میگیرند که چه چیزی برای تیم ها و افراد مناسب تر است و همچنین به طور عملیاتی امکان پذیر و از نظر فرهنگی قابل قبول است؛ اثرات آن را می توان به روش های مختلفی احساس کرد.
تاثیرات استفاده از رویکرد تفکر در کسب و کار:
۱٫ در یک سطح فردی: تفکر تجاری ابزارهای جدیدی را برای رسیدن به گستره وسیعی از چالش های سازمانی و فرصت های شغلی فراهم می کند.
۲٫ در یک سطح سازمانی: تفکر تجاری مدیران را از خطرات و ضعف های احتمالی آگاه می سازد و عواقب و فرصت ها در تصمیم گیری های تجاری را برای آنها میسر می سازد.
۳٫ در سطح تیمی: تفکر کسب و کار راه های متناوبی را برای مدیران محصول، توسعه دهندگان و طراحان فراهم می کند تا مزایای رقابتی رهبران اجرایی و مشتریان بیشتری را به دست بیاورند.
نتایج استفاده از رویکرد تفکر در کسب و کار:
۱: هماهنگی کلی تیم ها
در تمام سطوح افراد، تیم ها و سازمان ها می توانند به جای تکیه بر وضعیت موجود با یکدیگر هماهنگ شوند و از یک خط فکری واحد برای رسیدن به نتایج مثبت و موفقیت پیروی کنند.
۲: دستیابی به نتایج مثبت
پس از هماهنگی و یکدست شدن کل مجموعه قطعا گروه های مختلف در مسیر فعالیت هایشان نتایج شگفت انگیزی را رقم خواهند زد. این روند با ابتکار عمل و درک همکاران و کل مجموعه شما آغاز می شود.
۳: کنترل کردن نتایج در مسیر فعالیت ها
پس از انجام این کار نتایج رویکرد شما قابل کنترل است ضمن اینکه تفکر در کسب و کار مشکلات شما در تصمیم گیری های مهم را رفع می کند و راه حل هایی را پیش روی شما قرار خواهد داد.
سخن پایانی در مورد تفکر
مهارت تفکر زمانی بیشترین کارآمدی را دارد که ترکیبی از انواع آن باشد و هر یک در جای مناسب خود بیشترین جلوه را پیدا کنند. بنابراین با آگاهی نسبت به اقسام متفاوت آن و عادت دادن جهان ذهنی خود بدانها یقینا عملکرد بهتری در زندگی خواهید داشت.