ازدواج ستاره با خورشید
اسمش فاطمه و از قبیلهی بنی کلاب بود، قبیلهای که در شجاعت و دلیری زبانزد تمام اعراب و حتی کشورهای دیگر مثل روم بودند. این قبیله نه تنها مرداشون بلکه زناشون در شمشیرزنی و مبارزه همتای مردانشون بودند. فاطمه دختر حزام یکی از این زنانه که حتی از برادرا و نزدیکانش در مبارزه قویتره.
ازدواج ستاره با خورشید
اسمش فاطمه و از قبیلهی بنی کلاب بود، قبیلهای که در شجاعت زبانزد تمام عربها و حتی کشورهای دیگه بودن. توی این قبیله حتی زنها در شمشیرزنی و مبارزه تجربه داشتن. فاطمه دختر حزام یکی از این زنها بود. اون توی مبارزه حتی از برادراش قویتر بود. وقتی امیرالمومنین علی علیه السلام اوصاف او رو میشنوه، برادرش عقیل رو به همراه خواهراش به خواستگاری اون میفرسته. حزام وقتی اونها رو دید گفت: چه شرافتی از این بالاتر که دختر من با امیرالمومنین علی علیه السلام ازدواج کنه. حزام وقتی پیش دخترش رفت دید دخترش در کنار مادر نشسته و خوابی که دیشب دیده رو تعریف میکنه.
اون خوابش رو اینجوری تعریف میکرد. توی یه باغ سرسبز و زیبایی نشسته بودم. باغی که پر از درختای پرمیوه و چشمههای قشنگ بود. ماه و ستاره اونجا بودن و من به اونها چشم دوخته بودم. از دیدن اونها لذت میبردم که ماه از آسمون اومد و روی دامن من قرار گرفت. بعد از اون سه تا ستاره نورانی اومدن و کنار ماه من نشستن. من صدایی رو شنیدم که میگفت: ای فاطمه مژده باد به سروری و نورانیت یه ماه و سه ستاره که پدرشون از پیامبر بزرگترین انسان این عالمه. مادر تعبیر خوابم چیه؟!
مادر بهش گفت: تعبیر خواب تو اینه که با مردی بزرگ ازدواج میکنی و ازش صاحب چهار فرزند میشی که مثل ماه و ستاره میدرخشن. همین موقع حزام وارد اتاق شد و به همسرش گفت: آیا دختر ما لیاقت همسری حضرت علی علیه السلام رو داره؟!
عقیل با اجازه از فاطمه عقد بین اون و حضرت علی علیه السلام رو اجرا کرد. اینگونه بود که فاطمه دختر حزام به ازدواج حضرت علی علیه السلام دراومد.
مدتی که گذشت، فاطمه دختر حزام به حضرت علی علیه السلام پیشنهاد داد که اسم او رو عوض کنن و دیگه بهش فاطمه نگن، آخه نمیخواست وقتی فرزندان حضرت زهرا اسم فاطمه رو میشنون، به یاد مادرشون بیفتن و خاطرات گذشته برای اونها تازه بشه. به این خاطر از اون روز به بعد اسم فاطمه دختر حزام شد ام البنین یعنی مادر پسرها. ام البنین برای حضرت علی علیه السلام چهار تا پسر به دنیا آورد که یکی از اونها حضرت ابا الفضل بود. هر چهار پسر در کربلا تا آخرین قطرهی خونشون از امام زمانشون امام حسین علیه السلام دفاع کردن و شهید شدند.