علم و دانش میراث معنوی پیامبران است و فدک می توانست به عنوان میراث دنیوی پیامبر اکرم به حضرت زهرا بازگردد.
اشاره
وارونه جلوه دادن واقعیتهای تاریخی از شگردهای همیشگی دشمنان حقستیز بوده است. تعیین جانشین و خلیفه، اصلیترین چالش مسلمانان پس از جریان شهادت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) بشمار میآید.
مردم دنیاپرست بر خلاف دستور صریح قرآن و رسول الله، با انکار جانشینی امیرالمومنین (علیه السلام) با دیگران بیعت کردند. حکومت خودخوانده برای تضعیف بنیه اقتصادی حضرت، فدک را به ناحق تصرف کرد تا زمینه برای هر گونه قیام فراهم نشود. غصب فدک یکی از نمادهای مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) است که برخی پیرامون آن شبههپراکنی میکنند.
فدک بخشی از اموال حضرت زهرا (علیها السلام)
فدک دهکدهای سرسبز و آباد نزدیک خیبر بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن را پس از جنگ خیبر با ساکنان یهودی آن، مصالحه فرمود.[1]
بر اساس قواعد فقهی، سرزمینهای فتح شده توسط مسلمانان بدون جنگ و خونریزی، همگی جزء اموال رسول الله (صلی الله علیه و آله) خواهد شد و ایشان مجاز به هرگونه تصرفی در آن بود. اما با نزول آیه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ؛[2] حق خویشاوند را عطا کن» خداوند به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فرمان داد تا فدک را به حضرت زهرا (علیها السلام) عطا کند.[3] حضرت زهرا (علیها السلام) نیز در این سرزمین کارگزارانی را قرار داده تا مدیریت آنجا را برعهده داشته باشند.[4]
فدک بخشی از میراث پیامبر
بر اساس قواعد عقلائی و قوانین حقوقی، مدعی باید برای اثبات ادعای خویش، شاهد داشته باشد. در جریان غصب فدک، با اینکه ابوبکر مدعی بود فدک در زمان حیات خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) به تمام مسلمانان اختصاص داده شد، اما از حضرت زهرا (علیها السلام) خواست که برای ادعای خود در مالکیت فدک شاهد احضار کند.
پس از آنکه خلیفه خودخوانده شهادت امیرالمومنین (علیه السلام) و ام ایمن بر این ادعا را به دلیل ذی نفع بودن آنها، نپذیرفت،[5] حضرت زهرا (علیها السلام) درخواست دریافت سهم الارث خویش از فدک را مطرح نمود.[6]
میراث معنوی پیامبران
در برخی احادیث نقل شده در منابع شیعه، تصریح شده است که میراث پیامبران چیزی غیر از درهم و دینار و موضوعات دنیوی است. خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) فرمودند:«وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ لَوَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً إِنَّمَا وَرَّثُوا الْعِلْمَ؛[7] به راستی که عالمان، وارثان پیامبران هستند. بیشک پیامبران هیچ درهم و دیناری به ارث نمیگذارند بلکه میراث آنها علم و دانش است.»
میراث حقیقی در اموال
همانگونه که فخر رازی از عالمان متعصب اهل تسنن اعتراف کرده، معنای حقیقی واژه میراث در مورد اموالی است که شخص پس از وفات برجای گذاشته و به ورثه او منتقل میشود. حال آنکه اگر میراث پیامبران را در علم و دانش منحصر بدانیم، بیشک نمیتوان آن را به دیگران منتقل کرد مگر آنکه هر کسی در راه کسب علم و دانش قدم بگذارد و از علوم پایه آنها را فرا بگیرد.[8]
در واقع چنین احادیثی در مقام بیان این هستند که جایگاه پیامبران الهی نباید با جایگاه پادشاهان و سلاطین مقایسه شود که همواره در حال جمعآوری مال دنیا هستند، بلکه آنها از سوی خدا برای تعلیم بشریت و تزکیه روح آنها مبعوث شدهاند و لازم است که درخواست مردم از آنها به این سمت و سو گرایش داشته باشد.
به تعبیر دیگر، در همین روایات، عالمان دینی را وارثان پیامبران معرفی کردهاند و برای اینکه در ذهن کسی اشکال ایجاد نشود، تصریح کردند که عالمان دینی، وارثان معنوی پیامبران هستند نه وارثان حقوقی.[9]
بیشک پیامبران الهی دارای جنبههای بشری بودند و همانگونه که مانند دیگر اعضای جامعه برای خود خوراک و پوشاک تهیه میکردند، به انجام تجارت و معامله نیز اقدامه میکردند و اموالی را مانند خانه و وسیله حمل و نقل، به ملک خود در میآوردند.
در قرآن به صراحت از قانون ارث سخن گفته شده[10] و این قانون هیچ استثنایی ندارد و پیامبران را نیز شامل میشود و ورثه خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) نیز از حق ارث برخوردار میباشند.[11]
جالب آنکه پس از مرگ عمر بن خطاب، فرزند وی نزد عائشه آمده و از او به عنوان میراثدار پیامبر، درخواست اجازه میکند تا پدرش را در کنار خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) دفن کنند.[12] در حالیکه اگر پیامبر هیچ ارثیهای برجا نگذاشته بود و تمام اموال پیامبر برای مسلمانان بود، اجازه گرفتن از همسر پیامبر یک عمل لغو و بیهوده بشمار میآمد.
نتیجهگیری
فدک که بخشی از اموال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود و به دختر خویش بخشید، میتوانست به عنوان ارثیه به حضرت زهرا (علیها السلام) بازگردد. احادیثی که مضمون آنها نداشتن میراث دنیوی برای پیامبران میباشد، نمیتواند مانع از ارث بردن فرزندان پیامبر از اموال پدرشان باشد؛ زیرا معنای حقیقی میراث، در مال دنیوی است که قرآن آن را برای تمام مسلمانان تجویز کرده است.
پی نوشت
[1]. طبری، تاريخ الطبري، ج3، ص: 15.
[2]. اسراء/26.
[3]. حسکانی، شواهد التنزيل، ج1، ص: 438.
[4]. كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص: 868.
[5]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج10، ص: 79 ؛ عاملی، إثبات الهداة، ج3، ص: 385.
[6]. مقریزی، إمتاع الأسماع، ج5، ص: 378.
[7]. صفار, بصائر الدرجات، ج1، ص: 3.
[8]. فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج9، ص: 514.
[9]. مجلسی، مرآة العقول، ج1، ص: 104-103.
[10]. نساء/11.
[11]. مازندرانی، شرح الكافي، ج2، ص: 29.
[12]. ابن قتیبة، الإمامة و السياسة، ج1، ص: 41.
احادیثی که مضمون آنها میراث معنوی برای پیامبران است، هیچگاه نمی تواند میراث دنیوی آنها را نفی کند بلکه با توجه به جایگاه مربی و معلم بودن پیامبران، به عالمان توصیه می شود از علم و دانش پیامبران پیروی کنند. پیامبران الهی نیز دارای جنبه های بشری بودند و همانگونه که مردم عادی میراث دنیوی برجای می گذارند، آنها نیز برای ورثه خویش اموالی را به ارث می گذارند. از همین روی، فدک می توانست بر اساس قوانین ارث به ملکیت حضرت زهرا (علیها السلام) بازگردد.