آیا علم بر دین برتری دارد؟

08:10 - 1400/10/29

دانش‌های تجربی در ساحت خود دارای ویژگی‌های مثبت همچون تحول و دگرگونی دائمی هستند اما سرایت دادن این ویژگی‌ در ساحت دین و علوم عقلی، امری غلط و اشتباه است. 

رابطه علم و دین,رابطه علم و دین از دیدگاه شهید مطهری

پیشرفت چشم‌گیر علم در سده‌های اخیر موجب شده که عده‌ای علوم تجربی را غایت و نهایت دانش‌ دانسته و آن را مرجع علمی و عملی زندگی بشر تلقی کنند.

از نظر آنان این علم است که در نهایت باید صحت و سقم هر فکر و عقیده‌ای را تعیین تکلیف کند. به باور این دسته یک اندیشه و تفکر هر مقدار که به علم نزدیک‌تر باشد اعتبار و صدق آن بیشتر خواهد بود.

در ادامه در ضمن بیان چند نکته، متوهمانه بودن این تفکر را روشن می‌کنیم.

ویژگی‌های مثبت علم
در علم مدرن بدون شک ویژگی‌های مثبتی وجود دارد که آن را از دانش‌های گذشته متمایز کرده و توانسته چنین پیشرفت قابل توجهی ر ا رقم بزند.

از جمله خصوصیات مثبت علم مدرن، توجه به آزمایش و تجربه است. در گذشته دانشمندان بسیار کمتر از امروز فرضیات خود را به محک آزمون تجربی می‌سپردند؛ اما امروز هر دانشمندانی باید بتواند فرضیه خود را تحت شرایط مختلف آزمایشگاهی به اثبات برساند.  

نکته‌ی مهم دیگر در علم مدرن زیر سوال بردن مسلمات دانش‌های گذشته است. در گذشته شخصیت‌های علمی مانند ارسطو و افلاطون چنان جایگاهی داشتند که کسی جرأت مخالفت با آن‌ها نداشته و همین مسئله سبب متوقف ماندن رشد علوم می‌شد. اما امروزه هیچ استاد مسلمی در رشته‌های علمی وجود ندارد و حرف اول و آخر را تنها شواهد و قرائن تجربی می‌زند.

فرق علم و دین
برخی با توجه به ویژگی‌های مثبت علم که سبب پیشرفت آن شده، گمان می‌کنند هر شناخت و دانشی تنها زمانی برای بشریت سودمند است که به محک تجربه درآید. همچنین معتقدند هر ایده و نظری که از گذشتگان به ما رسیده منسوخ شده و باید از دامنه دانش‌‌های انسان کنار گذاشته شود.

بنابر این نگاه گزاره‌های دینی تاریخ گذشته هستند و به کار امروز بشر نمی‌آیند. همچنین آموزه‌های دین به دلیل تجربی نبودن از اعتبار و صحت کافی برخوردار نیستند.

آیا اثبات تمام گزاره‌ها نیازمند محک تجربه هستند؟
بسیاری از گزاره‌هایی که به درستی آن‌ها یقین داریم از سنخ گزارهای تجربی نیست. گزاره‌‌های علم ریاضی و هندسه به هیچ عنوان از تجربه به دست نمی‌آیند و به صورت کامل بر اساس استدلال‌های عقلی اثبات می‌شوند.

باورها و آموزه‌های دینی نیز از همین سنخ به شمار می‌روند. اصل وجود خداوند، نبوت انبیاء و صدق سخنان آنان از طریق عقل اثبات می‌شود. وقتی با عقل و منطق ثابت شد هر آنچه پیامبر گفته است عین حقیقت و واقعیت است دیگر برای بررسی صحت و اعتبار آن‌ها نیازی به تجربه و آزمایش نداریم.

تفاوت گزاره‌های تجربی و عقلی
به اذعان خود دانشمندان، علوم تجربی هیچ‌گاه گزاره‌های قطعی و یقینی تولید نمی‌کنند. مبنای تولید دانش در این علوم استقراء است؛ استقراء به معنای حرکت از جزئيات به سمت امر کلی است؛ مثلا وقتی آب‌های مختلف را حرارت می‌دهیم، مشاهده می‌کنیم تمام آن‌ها در دمای صد درجه به نقطه‌ی جوش می‌رسند. دانشمندان از این مشاهدات نتیجه می‌گیرند، هر آبی در این دما باید به نقطه‌ی جوش برسد.

از آنجا که یک دانشمند تمام آب‌های جهان را بررسی نکرده، نمی‌تواند با یقین کامل دمای صد درجه را به عنوان دمای جوش تمام آب‌های دنیا معرفی کند و سخن او تنها یک احتمال است. البته این احتمالات همراه با درجه‌ی بالایی از اطمینان است و در بیشتر موارد نتایج عملی خوبی دارد.

آیا سخنان انبیاء مانند سخن دانشمندان تاریخ انقضاء دارد؟
مشکل اساسی علوم تجربی احتمالی بودن و غیر یقینی بودن آن‌هاست. به همین خاطر نظریات علمی همواره در معرض تغییر و دگرگونی هستند و سخن قطعی گفتن در دانش‌های تجربی، حرفی گزافه است. 

در مقابل گزاره‌هایی که از طریق عقل به اثبات رسیده‌اند اینگونه نیستند. قضیه فیثاغورث که یک قضیه هندسی به شمار می‌رود از هزاران سال پیش تاکنون صحت و اعتبارش ثابت بوده است.

سخنان انبیاء و پیامبران نیز از آنجا که صحت و درستی آن‌ها با دلیل عقلی به اثبات رسیده است، هیچ‌گاه نقض نشده و همواره برای بشریت سودمند هستند. هر چند باید دقت کنیم هر کلامی را نمی‌توان به انبیاء نسبت داد و ممکن است سخنان پیامبران در طول تاریخ دچار تحریف شده باشد پس ابتدا باید از سند و اعتبار تاریخی آن‌ها اطمینان حاصل شود.

در میان کتاب‌های پیامبران، بدون شک قرآن بدون هیچ تحریفی به دست ما رسیده است پس تمام آیات آن قطعی و یقینی هستند.

نتیجه‌گیری
با توجه به نکاتی که بیان کردیم، روشن گردید معیار قرار دادن دانش‌های تجربی به عنوان حرف آخر در علوم انسان، سخن باطلی است. از طرفی ویژگی‌ تغییر و دگرگونی دائمی علم گرچه برای دانش‌های تجربی یک مزیت به شمار می‌آید اما در علوم و دانش‌های مبتنی بر عقل، امری غلط و اشتباه است.

یکی از چالش‌هایی که در دوران جدید دامن‌ دین را گرفته، تعارض انگاری آموزه‌های دین با علم است. از دیر باز علم هیچ تعارضی با دین نداشته و این که دین را نقطه‌ی مقابل علم بدانیم، نگاهی غلط و متوهمانه است

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 3 =
*****