- در غرب نه‌تنها هیچ روند کاهشی از آمار بزهکاری، خشونت، سوءاستفاده جنسی و... وجود ندارد بلکه هر روز شکل جدیدی از این آسیب‌های اجتماعی خودنمایی می‌کند و قانون‌گذاران غربی را به وضع قوانین جدید وادار می‌کند اما مسئله مهم و یگانه راهکار غرب، دست برداشتن از نگرش لیبرالی خود به انسان و قبول نمودن مسئولیت برای رشد و تعالی اخلاقی انسان است.
روزی که سیاهان آفریقایی‌تبار با راه‌اندازی جنبش مبارزه با آپارتاید، توانستند به سرمستی غرب پایان داده و سوءاستفاده سفیدپوستان از مردم نگون‌بخت آفریقا را خاتمه بخشند برخی خوش‌بینانه آن را همچون فصل جدیدی از ادوار زندگی بشری تلقی نمودند و انسان معاصر را به‌خاطر رسیدن به کمال و بلوغ عقلی، بی‌نیاز از وحی و معلم الهی دانستند.
اما دیری نپایید که این خیال خام رنگ باخت و مشخص گردید استثمار و به بردگی کشاندن دیگران به طرز وحشتناکی در نهان آزادی پنهان شده است و باطن زشت و غیرانسانی خود را پوشانده است بردگانی که روزی در مزارع فئودال‌های آمریکایی به‌صورت اجباری، از آنان بهره گرفته می‌شد پس از انقلاب صنعتی به نام کارگر توسط نظام سرمایه دارای با کمترین دریافتی اجیر شد.
بردگان جنسی که روزگاری تحت مالکیت افراد قرار گرفته و به‌عنوان کالای شخصی آنان شمارش می‌شد اینک بازیگران پورنوگرافی شده و برای جذب دلارهای کثیف، جذابیت‌های جنسی خویش را به نمایش می‌گذارند و این صنعت تن‌فروشی به یکی از منابع درآمدی تبدیل و توریسم جنسی به‌عنوان یک هنجار اقتصادی و اجتماعی در حال گسترش است.
اما بدترین دستاورد دنیای مدرن برای کودکان بود که به گونه بی‌سابقه‌ای تحت خشونت قرار گرفته و آسیب‌های جبران‌ناپذیر فراوانی بر آنان وارد گشته است. منهدم شدن کانون خانواده در غرب و یا کاهش ارزش و جایگاه اجتماعی آن بیشترین تبعات منفی را برای کودکان داشته است.
امروزه کودکانی که پشتوانه خانواده را ازدست‌داده و کسی متعهد به حمایت از آنان نیست به معضلی بزرگ در غرب تبدیل شده اند، چرا که آنان در معرض سوءاستفاده جنسی و خشونت فزاینده قرار گرفته و هر روز آمار وحشتناکی از اقدام بر علیه آنان منتشر می‌شود.
یلوا یوهانسون، کمیسر امور داخلی اتحادیه اروپا به نشریه آلمانی "ولت‌ام زونتاگ" آلمان گفت: «ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی و شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی ۲۲ میلیون تخلف مربوط به سوءاستفاده جنسی از کودکان را در سال ۲۰۲۰ گزارش کرده‌اند. درحالی‌که در سال ۲۰۱۹ این رقم در سال ۱۷ میلیون بوده است.»
این بخش کوچکی از آمار کشف شده در بستر اینترنت است که بیانگر ابعاد بیشتری از آن در فضای واقعی جامعه غربی است اما آنچه که جای شگفتی دارد برخورد مقامات غربی و شیوه مدیریتی آنان است که در پدیده‌های ناهنجار این‌چنینی به برخورد کیفری اقدام و از پیش گرفتن سیاست‌های بازدارنده و توجه به عوامل زمینه‌ساز چنین مصائبی اجتناب می‌ورزند.
امروز مدیریت آمریکایی در مورد وجود «سلاح جنگی» در دستان مردم به نمونه روشنی از دیدگاه جامعه‌شناختی و حکمرانی تربیتی مسئولان غربی تبدیل شده است آنها معتقد هستند ممنوع بودن دسترسی به اسلحه، مشکل را حل نکرده و باید به‌جای آن، به آموزش استفاده بهینه و کنترل شده از سلاح پرداخت! که در نتیجه این سیاست اشتباه، بنا بر آمارها سالانه بیش از ۳۸ هزار نفر در آمریکا کشته شده و این بدان معنی است که روزانه یک‌صد آمریکایی در این کشور با سلاح گرم به قتل می‌رسند همین آمار در حال افزایش، موجب شده است بسیاری از متفکران آمریکایی خواستار بازنگری و تصمیم درست در مورد وجود ۴۰۰ میلیون سلاح در دستان مردم آمریکا شده‌اند.
فاجعه سوءاستفاده از خردسالان نیز وضعیت مشابهی داشته و خبرهای پی‌درپی از قربانی شدن آنها در دنیای غرب، نتیجه غفلت آنان از توجه به خانواده و برگشت به سبک زندگی اخلاق‌مدارانه است و تا اصلاح نشدن نگاه غرب به انسان و تغییر بنیادی در نگرش غیر الهی به بشریت، نباید انتظار چندانی از وضع قوانین سخت‌گیرانه و پی‌درپی در مجامع حقوقی غرب داشت.
امروز غرب این فرصت را دارد که برای جلوگیری از اضمحلال تمدن مدرن و ازمیان‌رفتن آن با فروپاشی از درون، مبانی و فلسفه اخلاق خویش را بازنگری نماید، بی‌گمان درحالی‌که دین در متن جامعه غربی و حکمرانی آن حضور ندارد و برخی علوم ماتریالیستی طی چند قرن گذشته نقش پیامبران مکتب لیبرالیسم را به عهده گرفته‌اند باید شکست مدیریت زندگی و سبک رفتار اجتماعی را محصول همین جهان‌بینی دانسته و از مقاومت در برابر اصلاح آن دست برداشت.
امروز غرب این فرصت را دارد که برای جلوگیری از اضمحلال تمدن مدرن و ازمیان‌رفتن آن با فروپاشی از درون، مبانی و فلسفه اخلاق خویش را بازنگری نماید، بی‌گمان درحالی‌که دین در متن جامعه غربی و حکمرانی آن حضور ندارد و برخی علوم ماتریالیستی طی چند قرن گذشته نقش پیامبران مکتب لیبرالیسم را به عهده گرفته‌اند باید شکست مدیریت زندگی و سبک رفتار اجتماعی را محصول همین جهان‌بینی دانسته و از مقاومت در برابر اصلاح آن دست برداشت.