ژست دلسوزی و نگرانی ضدانقلاب برای معیشت مردم، فقط جنبهی ابزاری دارد؛ چرا که در غیر این صورت باید حتماً نسبت به تحریمهای ظالمانه اعتراض میکردند؛ نه اینکه آن را تأیید و عاملان آن را تشویق نمایند!

اینکه از یک طرف، خواستار تحریم و افزایش آن علیه ایران میشوند و از طرف دیگر، مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه را به دستاویزی برای موجسواری سیاسی و ناراضیتراشی تبدیل میکنند را باید یکی از واضحترین تناقضهای ضدانقلاب به حساب آورد که در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی، همواره جریان داشته است.
همه میدانند که بخش قابل توجهی از مشکلات کشور، به دلیل تحریمها بوده و اگر چه در نهایت، سبب تلاش برای تولید داخلی و خودکفایی در بسیاری از زمینهها شده ولی دستکم در زمان وقوع و شروع تحریم، اثر نامطلوب خود را گذاشته و سبب فشار و تنگنا شده است. نمونههای این موضوع هم بسیار زیاد و دامنهی آن بسیار گسترده است و از تحریم واردات سیم خاردار در زمان جنگ تحمیلی تا تحریم فروش نفت ایران در سالهای اخیر و حتی تحریم دارو را نیز شامل شده است.
در تمام این سالها که حربهی ناجوانمردانهی تحریم به کار گرفته شده، ضدانقلاب از یک طرف همواره موضع حمایتی داشته و تحریمکنندگان و در رأس آنها آمریکا را تشویق کرده است و از سوی دیگر، خود را دلسوز مردم ایران معرفی کرده و بهخاطر مشکلات، از جمله مشکلات اقتصادی، اشک تمساح ريخته است! این در حالی است که اگر واقعاً دلسوز مردم ایران هستند، باید نسبت به تحریمها که فشار اصلی آن روی معیشت جامعه متمرکز شده است، اعتراض میکردند.
این دوگانگی و تناقض آشکار که در طول سالهای پس از انقلاب، استمرار داشته است را باید نشانهی مهمی از دروغگویی و عدم صداقت ضدانقلاب قلمداد کرد که نشان میدهد ژست دلسوزی و نگرانی آنها برای معیشت مردم، فقط جنبهی ابزاری دارد؛ چرا که در غیر این صورت باید حتماً نسبت به تحریمهای ظالمانه اعتراض میکردند نه اینکه آن را تأیید و عاملان آن را تشویق نمایند!