خطبه خوانی زینب کبری عقیلة العرب

13:13 - 1400/11/28

حضرت زینب (سلام الله علیها) توانست با سخنرانی کوبنده خود یزید را رسوا نماید و به مردم نشان دهد که پیروز واقعی چه کسی است.

خطبه خوانی زینب کبری عقیله العرب,فرزندان و شوهران حضرت زینب

حضرت زینب سلام الله علیها بعد از کربلا رسالتی را که بر دوش داشت به نحو احسن به جا آورد. مجلس شراب و شادی یزید و مهمانانش را برهم زد و آبروی او را در مقابل بزرگان و اشراف عرب ریخت.

یزید که با شراب و شعر خوانی، بنی هاشم را به سخره گرفته بود و فکر می کرد پیروز میدان شده است، تحقیر شد و حضرت نشان داد هیچ گونه ترس و واهمه ای از قدرت او و سلطنتش ندارد.

پاسخ اشعار یزید
وقتی اسراء کربلا را به کاخ یزید آوردند، یزید در مقابل سران عرب شروع به شعر خوانی و شراب خواری کرد و می خواست به مردم بفهماند که پیروز میدان است و توانسته است بر خاندان پیامبر غلبه کند.

حضرت زینب در این حین از جا برخاست و در ضمن خطبه‌ای غرّاء فرمود: ای یزید گمان می کنی چون زمین و کرانه های آسمان را بر ما تنگ گرفتی و ما را مثل اسیران از این شهر به آن شهربردی، ما در پیشگاه خدا خوار شده و تو در پیش او عزیز شده ای؟! می بینی اسباب قدرت برایت آماده و کار پادشاهی رو به راه است، مقام و حکومت ما را در اختیار گرفته ای و از شادی در پوست خود نمی گنجی؛ تند نرو و آهسته باش![1]

مگر کلام خدا را نشنیده ای و فراموش کرده ای «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛[2] آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتی که ما به آنها می‌دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه آنها را (برای امتحان) مهلت می‌دهیم تا بر گناه و سرکشی خود بیفزایند، و آنان را عذابی خوارکننده است.»

یزید یاوه نگو
تنها کسی که می تواند این چنین یزید؛ خلیفه و حاکم وقت را در حضور بزرگان خوار و خفیف کند، زینب کبری عقیله بنی هاشم سلام الله علیها می باشد. حضرت زینب خطاب به یزید ملعون فرمود:
دست خود را به خون نسل محمد و ستارگان روی زمین ازآل عبد المطلب آغشته ساختی و ریشه ما را بریدی و اکنون شادی کنان پدران خود را صدا می زنی و گمان داری که با آنان سخن می گویی و سخن تو به گوش آن ها می رسد. به زودی بر جمع آنان ملحق می شوی و در جایگاه آنان گرفتار می شوی و چنان عذاب می شوی که آرزو می کنی کاش دست‌هایت شل و زبانت لال می شد و هرگز چنین یاوه هایی را به زبان نمی آوردی و هرگز چنین کارهای ناشایستی را انجام نمی دادی.[3]

خدا را شکر عاقبت ما شهادت است
تنها کسی که به خداوند تکیه دارد می تواند این گونه صحبت نماید. حضرت زینب نیز از بدو تولد در این فضا تربیت یافته بود به همین خاطر در ادامه خطاب به یزید لعنت الله علیه فرمود:
تنها امید و پناهگاه ما خداست و تو هر حیله و مکری داری به کار بگیر و از هیچ فریب و دروغی دریغ نکن، ولی به خدا قسم، نمی توانی یاد و نام ما را از دل ها بزدایی، قادر هم نیستی فروغ وحی را خاموش کنی.

ضعیف تر از آن هستی که بتوانی آینده درخشان ما را درک نمایی، تلاش تو هرگز نمی تواند ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک نماید.
لکه ننگین آن کار زشت از دامن تو زدوده نخواهد شد و عیش و جمع تو به سرعت فنا پذیر و در حال زوال است روزی فرا می رسد که منادی حق فریاد می زند: «لعنت خدا بر ستمگران و بیدادگران» خدای خود را سپاس می گویم که سرآغاز زندگی خاندان ما را با سعادت و رحمت قرین ساخت، سرانجام زندگی ما را با شهادت و سرشار از مغفرت مقرر فرمود.[4]

حضرت زینب با سخنان خود فهماند که واقعا دختر علی ابن ابی طالب است و با پیروزی تمام، یزید و همراهانش را رسوا نمود و نشان داد اگر تکیه گاه انسان خدا باشد هیچ هراسی از دیگران نمی تواند در دل او نفوذ نماید.

پی نوشت
[1] حسین از زبان حسین، ص261
[2] سوره آل عمران، آیه 178.
[3] لهوف سید بن طاووس، ص 215.
[4] مقتل الحسين مقرّم، ص 357 – 359.

یزید فکر می کرد که چون امام حسین علیه السلام را کشته است پیروز شده و پدران بت پرستش را شاد کرده است به همین خاطر از کار خود خوشحال بود ولی حضرت زینب با سخنرانی خود در کاخ یزید به مردم و حضار نشان داد که یزید پیروز میدان نیست؛ بلکه با این کار خود، بیشتر موجبات خواری خود را فراهم نموده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 2 =
*****