روز جهانی شادی به نام مردم است اما به کام قدرتمندان تمام می شود.
اشاره
زورمندان دنیا برای فریب افکار عمومی از ارتکاب هیچ نیرنگی فرو گذار نمیکنند و شعارهای پوشالی آنها با مضامین حقوق بشری، گوش فلک را کر کرده است. بیشک اگر میتوانستند، اجازه سخن گفتن به مخالفان خود را نمیدادند اما پیشرفت تکنولوژی و رشد ارتباطات مانع از این هدف شوم شده، از این رو، برای خفه کردن صدای حقیقت، چارهای جز مشغول ساختن اکثریت مردم به جلوههای ظاهری دنیا نداشته و ندارند.
فطرت شادیخواه
انسان در ذات و فطرت خویش، شادیطلب است و مهمترین شاهد بر این مطلب، قرار دادن 20 مارس در تقویم جهانی به عنوان «روز جهانی شادی» است که نشان میدهد انسان در حالت عادی، از افسردگی و ناراحتی به دور میباشد و این روز بهانهای شده تا مردم دنیا برای شادابی و خوشحالی تلاش بیشتری داشته باشند.
نسبیت در شادی
انسان از غم و اندوه گریزان است اما در یافتن روشهای شادکامی بسیار خطاپذیر میباشد و ریشه این خطا را باید در نسبی بودن شادی برای هر شخص و ارزشگذاریهای او جست و جو کرد. واضح است که کودکان را میتوان با یک بستنی شاد کرد ولی فرد نوجوان برای شاد شدن، به قهرمانی در مسابقات ورزشی همسالان نیازمند است. رسیدن به مرحله ازدواج نیز، بهترین خبر شادیآور برای جوانان می باشد.
بنابراین هر دوره سنی و هر صنف از انسانها به دنبال یک شادی مخصوص به خود هستند. به سختی میتوان نسخهای یکسان برای همه مردم دنیا پیدا کرد. گرچه نقاط مشترک انسانها در مساله شادی نایافتنی نیست؛ حل و فصل شدن چالشهای اقتصادی، برقراری امنیت و سلامتی، آزادیهای فردی و اجتماعی، از مهمترین شاخصهای شادی در جوامع پیشرفته بشمار آمدهاند.
مصادره کردن شادی
گرچه دانش آمار نمیتواند گویای واقعیتها باشد اما به اذعان گزارش موسسه های بینالمللی آمار، هر ساله کاهش میزان شادی در میان مردم جهان مشاهده میشود، این در حالی است که کشورهای مورد پژوهش آماری که تعداد بالایی ندارند، در ردهبندی جهانی در شمار پیشرفتهترین امکانات زندگی و آسایش قرار گرفتهاند.
جالب آن است که این پژوهش آماری با چشم پوشی از جنایتهای عربستان نسبت به همسایه جنوبی خود؛ یمن، مردم عربستان را در زمره شادترین کشورهای دنیا قلمداد کرده است. در این نمونههای آماری هیچ اشارهای به فقر و فلاکت موجود در کشورهای آفریقایی نمیشود و دلیل آن چیزی نیست جز معیارهای معیوب در آمارگیری.
دنیاپرستان و سرمایهداران برای چپاول منابع دنیا و به خدمت گرفتن مردم، معیارهای شادی را در راستای آبادانی دنیا معرفی میکنند و ناگفته پیداست کشورهای عقبافتاده و جهانسومی به دلیل کمبود بهرهوری از منابع مالی و رفاهی برای ملتهای خود، در مطالعات آماری جایی نخواهند داشت.[1]
با این وجود قدرتمندان و سرمایهداران بعضی از کشورهای جهانسومی توانستهاند، رسانهها و نویسندگان را به نفع خویش مصادره کنند و بخش دیگری از پازل تبعیضهای ظالمانه در تحلیلهای جهانی را تکمیل کنند. اما ناگفته پیداست عدم اشاره به وضعیت شادکامی دیگر کشورها به معنای شاد نبودن و یا وجود افسردگی در میان آنها نیست، بلکه چه بسا آنها برای شاد بودن از روشهای معقولتر و پایدار بهره برده و قدرت رسانه باعث تحریف واقعیات و انحراف افکار عمومی شده است.
در جست و جوی دنیایی شاد
با وجود قدرت تعقل و اندیشه در انسانها، نباید رسیدن به دنیایی شاد برای تمام مردم جهان را یک هدف دشوار دانست؛ عقل سالم میتواند درک کند که شادی با ظلم و ستم به دیگران به دست نمیآید و کسانی که با آزار و ستم به مردم دنیا، خوشحال و سرمست شدند، از عقل سلیم و اندیشه استوار بیبهره هستند.
در دنیای رفاهزده و دور از معنویت، نوشیدن مشروبات الکلی به یک فرهنگ و سنت پایدار تبدیل شده، در حالی که پزشکان بین المللی از رابطه مستقیم میان نوشیدن الکل و افزایش افسردگی گزارش میدهند.[2] با این حال به سختی میتوان اکثریت مردم دنیا را که به نوشیدن الکل عادت کردهاند، از افسردگی و ناراحتی دور ساخت و به سوی شادکامی و شادی واقعی رهنمون ساخت، چه آن که دوری مردم دنیا از شراب، ثروت اندوزی و گردش مالی صاحبان قدرت را به مخاطره شدید گرفتار خواهد کرد.
پی نوشت
[1]. برگرفته از سایت Ipsos.com.
[2]. بر گرفته از سایت healthline.com.
گروه های بین المللی در تلاش هستند تا هر چه بیشتر و بهتر مردم جهان از زندگی در این دنیا لذت برده و احساس شادی داشته باشند اما واقعیت های میدانی و گزارش های آماری حکایتگر کاهش سطح شادی در میان ملتهای پیشرفته می باشد و حتی برخی کشورهای جهان سومی توانسته اند با پرداخت رشوه، جایگاه کشور خویش را در مطالعات آماری با موضوع شادی افزایش دهند. به نظر می رسد عاملان ظلم و ستم به مردم دنیا، بزرگترین موانع برای شادی مردم می باشند.