بسیاری از علمای اهل تسنن «امامت» را از اصول دین دانسته و منکر آن را کافر و بدعتگذار قلمداد کردهاند.
یکی از مهمترین و اساسیترین مسائل اسلامی، مساله «امامت» است. در اهمیت مساله امامت همین بس که از صدر اسلام تا کنون، کانون مباحثات اندیشمندان و صاحبنظران بوده و تاریخ گواه آن است که در راستای آن خونهای زیادی ریخته شده است.
شهرستانی؛ دانشمند مشهور اهل تسنن در اینباره میگوید: «بالاترین اختلاف بین مسلمانان، اختلاف در رابطه با امامت بوده است. در هیچ عصری به اندازهای که در رابطه با امامت شمشیر کشیده شده و خون ریخته شده، بر هیچ مسئله و قاعده دینی دیگری این همه شمشیر کشیده نشده است.»[1]
با توجه به روایات موجود در منابع اسلامی، مساله امامت بسیار مهم و انکار آن مساوی با کفر و نفاق تلقی شده است. شیعه و سنی روایتی را با سند صحیح از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) نقل می کنند که حضرت فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛[2] هر کسی بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
همچنین امام رضا(علیه السّلام) نیز در حدیث مفصّلی اهمیت امامت را تبیین کرده اند که در بخشی از آن چنین فرمودند: «أمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّین... فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُکْمِلْ دِینَهُ فَقَدْ رَدَّ کِتَابَ اللَّهِ وَ مَنْ رَدَّ کِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ کَافِرٌ بِه؛ [3] امر امامت تکمیل دین میباشد. پس هر که پندارد که خداوند، دین خود را کامل نکرده، کتاب خدا را رد نموده است و چنین کسی کافر میباشد.»
تعریف امامت
علما و اندیشمندان مسلمان تعاریف متعدد و متفاوتی برای امامت مطرح کردهاند ولی در اینجا برآنیم که تعریف امام رضا(علیه السّلام) را مطرح کنیم.
امام رضا(علیه السّلام) در تعریف امامت می فرماید: «امامت، زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت، اساس اسلام بارور و شاخه ی بلند آن است. امام، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می شمرد و آن را تحقق می بخشد؛ حدود الهی را به پا می دارد و از دین خدا دفاع می کند و به سوی راه پروردگارش به وسیله ی دانش و اندرز نیکو و دلیل رسا و محکم دعوت می کند. امام امین خداوند در میان مردم، حجت حق بر خلق، خلیفه ی الهی در جامعه، رهبر و رهنمای خلق به سوی حق و نگهبان حریم حقوق الهی است.»[4]
امامت از منظر شیعه
شیعه معتقد است، امامت از اصول اساسی اسلام است که آیات متعدد قرآن[5] و بسیاری از روایات اسلامی[6] به اهمیت آن اشاره دارد. این اعتقاد شیعه بر کسی پوشیده نیست ولی جالب است که بدانیم بسیاری از اندیشمندان اهل تسنن نیز، مساله امامت را از اصول دین دانسته و منکر آن را کافر و بدعتگذار میخوانند.
امامت از منظر برخی اندیشمندان اهل تسنن
بزرگان اهل تسنن در مساله امامت جملاتی دارند که نشان از جایگاه والای امامت در اسلام است. به برخی از آنها اشاره میکنیم:
ناصر الدین بیضاوی
قاضی بیضاوی که از استوانههای علمی اهل تسنن است و در علوم مختلف دارای تالیفات متعدد است در کتاب «منهاج الوصول» خود چنین نگاشته است: «انکار امامت، کفر و مخالفت با آن بدعت است.»[7]
محمد بن حسن بدخشی
بدخشی در کتاب خود به صراحت چنین بیان داشته است: «امامت جزو اصول دین است، به گونهای که انکار آن منجر به کفر و بدعت گذاری میشود.»[8]
شمس الدین اصفهانی
وی که از صاحب نظران شهیر اهل تسنن است در کتاب خود همین مطلب را میآورد و مینویسد: «الامامة فإنَّها مِن أصولِ الدّین و مَخالفتها بِدعَة؛[9] امامت از اصول دین است و انکار آن بدعت است.»
تقی الدین ابوالحسن سُبکی
تقی الدین سُبکی که از علمای مشهور اهل تسنن است و از جایگاهی رفیع نزد ایشان برخوردار است، در مساله امامت چنین بیان داشته است: «ومَخالفتها بِدعَة وَمُؤثرة فی الفِتَن، فَتَتوافر الدَّواعی علی نَقلِها؛[10] مخالفت امامت بدعت و موجب فتنه است و داعی بر نقل آن متواتر است.»
تعیین مصداق امام
شیعه معتقد است تمام ادلهای که انتصاب نبی و رسول را منحصر در خدا میداند همان ادله کافی است برای اینکه معتقد بشیم که امام را نیز باید خدا تعیین کند و انتصاب آن به دست مردم نیست.
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) امامان بعد از خود را چنین معرفی کردهاند: «امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آنها علی بن ابی طالب(علیه السّلام) میباشد و آخر آنان قائم(عجل الله تعالی فرجه) است. پس این عده جانشینان و اوصیاء و اولیاء من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت میباشند. مؤمن اقرار به امامت آنان میکند و کافر هم منکر فضل و مقام آنها میباشد.»[11]
از خداوند متعال خواستاریم که ما را از پیروان راستین امامان معصوم قرار دهد.
پی نوشت:
[1] الملل و النحل، ج1، ص24.
[2] شرح مقاصد في علم الکلام ، ج2، ص 275 و ملحقات احقاق الحق، ج14، ص2.
[3] اصول کافی، ج1، ص114.
[4] اصول کافی، ج 1، ص 286.
[5] سوره اسرا، آیه 71؛ سوره قصص، آیه 41 ؛سوره سجده، آیه 24.
[6] اصول کافی، ج1، ص114و 268.
[7] منهاج الوصول، ص75.
[8] منهاج العقول، ج2، ص226.
[9] شرح منهاج، ج2، ص535.
[10] الإبهاج فی شرح المنهاج، ج2، ص296.
[11] من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 180.
بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران اهل تسنن همچون شیعه، مساله امامت را از اصول دین میدانند و تنها تفاوت آنها این است که انتخاب امام را از وظایف مردم میدانند به خلاف شیعه که معتقد است با توجه به دلایل عقلی و نقلی، انتصاب امام مستقیما توسط خداوند متعال صورت میپذیرد.