مواجهه امام کاظم (علیه السلام) با فضای تقیه و دشمنی

11:14 - 1401/01/16

امام کاظم (علیه السلام) با تقیه شدید مواجه بودند.

مبارزات امام کاظم,زندگینامه امام موسی کاظم

اشاره
از دیرباز تلاش‌های بسیار زیادی برای جدایی انداختن مکتب شیعه از پیکره اسلام عزیز انجام می‌شده، دریغ آنکه این مکتب تبلور واقعی و صحیح از اسلام واقعی می‌باشد. همین جدایی‌ها و تفرقه‌افکنی‌ها باعث ایجاد فهم نادرست از مکتب شیعه شده و حتی زمینه مناسبی را برای شبهه‌پراکنی پیرامون تحلیل رفتار امامان معصوم (علیهم السلام) فراهم کرده است. تقیه در سیره امام کاظم (علیه السلام) موضوع نوشتار پیش‌رو می‌باشد.

فطری و عاقلانه بودن تقیه
آنچه مکتب شیعه درباره تقيه می‏‌گويد، بر یک اصل فطری و عاقلانه بنا شده كه همگان بدان اعتراف دارند؛ زیرا هيچ عاقلى در این ترديد ندارد كه دورى جستن از هر آنچه که براى انسان ضرر جدی و خطرناک دارد، كارى درست و ستوده است. بنابراین تقیه به این معنا است كه انسان برای حفظ و پاسداری از جان، مال و آبرويش در برابر شرّ و شرارت دشمن، از انجام رفتارها و سلوک معمول و همیشگی خود در برابر دشمن خودداری کرده و عملش مطابق با باورهای دشمن باشد. در حقيقت، تقيه یک سپر و دژ مستحکم در برابر ترس از دشمن به شمار می‌آید. چه بسا مشابه این رفتار را در برخی حیوانات نیز می‌توان مشاهده کرد که خود را هنگام نزدیک شدن شکارچی به حالت بی‌جان در آورده تا خطر را از خود دفع کنند.[1]

تقیه در قرآن و تاریخ
تاریخ‌نگاری قرآن از عصر حضرت موسی (علیه السلام) نشان می‌دهد که در میان فرعونیان، افرادی غیر از آسیه همسر فرعون نیز بودند که توانستند با اجرای شیوه تقیه، جان خویش را حفظ کنند؛ مؤمن آل فرعون یکی از افرادی می‌باشد که در حمایت از حضرت موسی (علیه السلام) قدم برداشت:«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ؛[2] و مرد مؤمنى از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان می‌داشت گفت: آيا می‌خواهيد مردى را بكشيد به خاطر اينكه می‌گويد: پروردگار من «اللَّه» است؟»

قرآن کریم همچنین بر رفتار مبتنی بر تقیه مسلمانان در ابتدای ظهور اسلام، مُهر صحت نهاده و جاری شدن سخنان کفرآمیز از زبان عمار ياسر به هنگام شکنجه شدن توسط مشرکان را، سبب زدوده شدن ایمان وی ندانسته و این رفتار در راستای نجات جان خویش توصیف می‌کند؛«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ؛[3] كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند و آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظيمى در انتظارشان! به جز آنها كه تحت فشار واقع شده‌اند در حالیكه قلبشان آرام و با ايمان است.»

تقیه شدید در عصر امام کاظم (علیه السلام)
برداشت گزینشی از زندگی‌نامه امام کاظم (علیه السلام) سبب شده تا برخی غرض‌ورزان و جاهلان چنین پندارند که ایشان نه تنها نسبت به حاکم زمان خویش، دشمنی نداشته بلکه میان امام (علیه السلام) و حاکم و اطرافیانش روابط نیکو و دوستانه‌ای برقرار بوده است. از میان کتب حدیثی و تاریخی نیز شواهدی بر این مطلب بیان می‌کنند.[4]

اما واقعیت آن است که بر خلاف امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) که از آزادی نسبی بیشتری برخوردار بودند، امام کاظم (علیه السلام) از همان لحظه‌ای که مقام جانشینی و خلافت الهی را بر عهده گرفتند، به دلیل وجود خفقان شدید و فضای ضد شیعی، نتوانستند خویشتن را آزادانه به عنوان امام شیعیان معرفی کنند و شیعیان تا مدتی در پی امام زمان خود بودند.

هنگامی که یکی از شیعیان بعد از بیعت با امام کاظم (علیه السلام) از ایشان اجازه خواست تا دیگر شیعیان را نیز به محضر امام آورده تا آنها نیز با امام خود، بیعت کنند، امام (علیه السلام) پاسخ دادند:«مَنْ آنَسْتَ مِنْهُمْ رُشْداً فَأَلْقِ إِلَيْهِ وَ خُذْ عَلَيْهِ بِالْكِتْمَانِ فَإِنْ أَذَاعَ فَهُوَ الذَّبْحُ‏ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ؛[5] هر يک از شیعیان را كه مي‌دانى به مسیر هدايت و حقیقت متمایل است، مقام امامت را به آنان معرفى كن و از آنها پيمان بگیر که این مقام و صاحب آن را همه جا و نزد همه كس ابراز نکنند که سرانجام به هلاكت منجر می‌شود، و در این هنگام امام (علیه السلام) به گلوى خویش اشاره فرمود که نشان از کشته شدن است.»

بخش آخر این گزارش تاریخی به خوبی گویای میزان بالای فضای تقیه در عصر و زمان امام کاظم (علیه السلام)‌ است و ایشان برای حفظ خویش و شیعیان چاره‌ای جز بیان برخی سخنان به ظاهر محترمانه خطاب به حاکم وقت و یا نگارش نامه‌های محبت‌آمیز و دلجویانه به اطرافیان حاکم ظالم نداشته است.[6]

رهیافت
امامان شیعه (علیهم السلام) شعاری جز برپایی توحید و نابودی طاغوت نداشتند اما کمبود یاران و قدرتمندی دشمنان، زمینه را برای تغییر راهبرد از مستقیم به غیر مستقیم فراهم کرد و هر جا که لازم بود، بر اساس فرمان عقل به حفظ جان، تقیه را در دستور کار خود قرار دادند.

پی نوشت
[1]. عطایی، پاسخ‏‌هاى ما، ص: 244-243.
[2]. غافر/28.
[3]. نحل/106.
[4]. برای نمونه ر.ک: مفید، الإختصاص، ص: 58.
[5]. کلینی، الكافي، ج‏1، ص: 352 ؛ مفید، الإرشاد، ج‏2، ص: 223-222.
[6]. مجلسی، بحار الأنوار، ج48، ص: 135.

برخی پنداشتند که نامه های دلجویانه امام کاظم (علیه السلام) به اطرافیان هارون و همچنین سخنان محبت آمیز ایشان با سلطان ظالم، نشانگر روابط دوستانه میان امام و حاکمان وقت بوده و شیعیان به دروغ بر آتش این دشمنی می افزایند. اما بررسی دقیق و نه صرفا گزینشی پیرامون زندگی امام کاظم (علیه السلام) گواه بر آن است که ایشان از همان ابتدای امامت تا آخر عمر مبارک خود در تقیه شدید زندگی کرده و تمام تلاش خود را در راستای حفظ جان خود و شیعیان به کاربسته است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****