فیلم سینمایی رستگاری در شاوشنگ، داستان مردی به نام اندی دوفرین می باشد که بخاطر اتهام به قتل همسر و دوست همسرش به دوبار حبس ابد محکوم شده است. او که قرار است دوران محکومیت خود را در زندان شاوشنگ بگذارند، پس از ورود به آنجا، با سختگیری رئیس زندان مواجه می شود که به دو چیز بسیار تأکید دارد: برپایی نظم و کتاب مقدس...
- شخصیتپردازی
یکی از برگ برندههای این فیلم، شخصیتپردازی دقیق آن میباشد. شخصیتهای مهم و تأثیرگذار فیلم، به خوبی مخاطب را مجذوب خود کرده و حس درونیشان را به بیننده منتقل میکنند. شخصیت دوفرین بهعنوان یک بانکداری که به اتهام قتل همسر و دوستش به دو حبس ابد محکوم شده، با ویژگیهای مثبتی که دارد، بامتانت و آرامش خاصی، سعی میکند به اطرافیان خود بفهماند که او یک بیگناه است. ویژگیهای مثبت او باعث میشود که حتی مسئولین زندان نیز برای حل مشکلات مالی خودشان به او مراجعه کنند. پس از مدتی که از فیلم میگذرد، با شناختی که از او حاصل میشود، مخاطب ناخودآگاه منتظر است که دوفرین جسور، برای رهایی از زندان تلاش کند که در پایان بسیار غافلگیرش میکند. شخصیت بعدی که نسبت به بقیه بیشتر به آن پرداخت شده است، مربوط به رِد با بازی مورگان فریمن میباشد. رد در کنار دوستانش، شخصیتهای منفعلی را به تصویر کشیدهاند که زندگی در زندان را پذیرفته و برخلاف دوفرین، برای رهایی از زندان تلاش نمیکنند. شخصیت بحثبرانگیز این اثر، مربوط به رئیس زندان میباشد که ظاهراً یک شخص دینی میباشد، اما رفتهرفته نقاب از چهره او کنار رفته و شخصیت واقعی شناخته میشود.
- پایانبندی رؤیایی
عمده موفقیت این فیلم را میتوان در پایانبندی راضی کننده آن دانست. درست در زمانی که چهره دوفرین اوج ناامیدی را نشان میداد، ناگهان با فرار کردن او از زندان، آن هم بهگونهای غافلگیرکننده، مخاطب به وجد آمده و این عمل را تحسین میکند. اگر او با شهادت تامی، عفو میگرفت و آزاد میشد، یا اگر با زد و بند با رئیس زندان، آزادیاش را به دست میآورد، این فیلم دیگر در چنین جایگاهی قرار نمیگرفت.
- دین در پشت دیوارهای سنگی
از صحنه ابتدایی فیلم که دوفرین وارد زندان میشود، تا آخرین صحنه آن، بیننده شاهد سخنان و اشخاص نمادینی است که دین را به چالش میکشند. رئیس زندان که نماد صلیب بر سینه خود چسبانده است، به تازه واردان زندان، قوانین زندان را بازگو میکند؛ او تأکید میکند که راه رستگاری در زندان شاوشنگ، کتاب مقدس است. رئیس زندان در اتاق خود یک آیهای از کتاب مقدس را به دیوار نصب کرده است که درمورد روزعدالت وعده داده شده سخن گفته است، اما جالب این است که در پشت آن تابلو، یک صندوق مخفی وجود دارد که در آن، مدارک پولشویی خود را مخفی میکند. شخصیت دوفرین که با زیرکی، خود را به سیستم زندان نزدیک کرده است نیز، با مخفی کردن یک چکش در بین کتاب مقدس، از آن کتاب به عنوان یک ابزار برای فرار زندان استفاده میکند.
با مراجعه به بینش نویسنده رمانی که این فیلم از آن اثر اقتباس شده است ،یعنی استیفن کینگ، خواهیم فهمید که این فیلم به زیبایی هرچه تمام، کلیسای کاتولیک را نقد کرده و به چالش میکشد. به نقل از مجله اینترنتی گاردین( تاریخ 29 اکتبر 2014 ) استیفن کینگ، نویسنده مشهور آمریکایی، دین را ابزاری خطرناک دانسته است که مورد سوء استفاده مردم قرار میگیرد. رئیس زندان که با پوشش دین، زندانیان را تحمیق کرده و از آنها در پی رسیدن به اهداف خود بیگاری میکشد، نماد همان کلیسایی است که با فروختن بهشت به مردم مالاندوزی میکند. دوفرین هم با توسل به سیستم حاکم در درون زندان توانست که خودش را بالا بکشد و نجات پیدا کند.
این فیلم در صدد نقد کلیسای کاتولیک می باشد که دین را ابزار مال اندوزی و تسخیر مردم کرده اند...