مقایسه مبارزه پیامبر با مشرکان و مبارزه امام علی با غاصبان خلافت

11:13 - 1401/02/06

امام علی علیه‌السلام به خاطر تعداد اندک یاران و شرایط جامعه مجبور به عقب‌نشینی و سکوت در برابر غصب خلافت شدند.

غصب خلافت در نهج البلاغه,علت سکوت امام علی در نهج البلاغه

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در برابر مشرکان مکه قیام کرده و به ناچار مجبور به جنگیدن و از بین بردن کافران و بت‌پرستان شدند. برخی فعل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله را با امیرالمومنین علیه‌السلام مقایسه کرده و اشکال می‌کنند چرا امیرالمومنین همانند پیامبر با غاصبان خلافت برخورد نکرده و به مبارزه نپرداختند؟ همچنین بیان می‌کنند که بر خلاف اعتقاد شیعیان این رفتار حضرت امیر سلام‌الله‌علیه نشان می‌دهد امامت بالاتر از نبوت نبوده و همانند اعتقاد اهل سنت باید بگوییم خلافت امری غیر الهی و وابسته به نظر مردم است.

این سخن از جنبه‌های مختلف دچار اشکال است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

 

فراز و نشیب‌های دعوت پیامبر و ایستادگی یاران حضرت
پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در راه تبلیغ دین اسلام سختی‌های بسیاری کشیدند. به خاطر شرایط جامعه ابتدا به مدت سه سال دعوت پنهانی داشتند. پس از علنی شدن دعوت به خاطر آزار و اذیت مشرکان عده‌ای به حبشه مهاجرت کرده و پیامبر همراه برخی مسلمانان نیز به مدت سه سال در محاصره کامل اقتصادی در شعب ابی‌طالب به سر بردند. دشمنی مشرکان در نهایت پیامبر را مجبور به ترک مکه و رفتن به مدینه کرد.

نکته‌ی مهم در این سختی‌ها، وجود تعدادی یاران وفادار بود که همواره حامی پیامبر بودند. حمایت‌های ابوطالب به عنوان بزرگ قریش و ثروت فروان حضرت خدیجه کمک زیادی برای تبلیغ دین اسلام و ادامه مسیر بود.

در مدینه نیز پیامبر با حمایت یاران خود توانست در جنگ‌های مختلفی علیه مشرکان پیروز شده و سرانجام با فتح مکه، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله توانست دین اسلام را در شبه جزیره عربستان مسلط گرداند.

 

مشکلات امیرالمومنین و کمی یاران
برخلاف ادعای مخالفان، امیرالمومنین علیه‌السلام هرگز نسبت به غصب خلافت سکوت نکرد. هجوم چندباره‌ی اهل سقیفه برای گرفتن بیعت سندی محکم برای مخالفت حضرت امیر و صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیهما با غصب خلافت است.[۱]

بنابراین حضرت امیر نیز مبارزه خود با غصب خلافت را آغاز کرده و تلاش بسیاری برای هدایت جامعه انجام دادند؛ اما حمایت لازم از سوی مسلمانان صورت نگرفت.

امام علی علیه‌السلام حمایت بزرگانی همچون حمزه و ابوطالب و ثروتی همچون ثروت خدیجه نداشت. خلفا به بهانه‌های واهی فدک را از حضرت زهرا گرفته بودند و حضرت امیر در شرایط سختی گرفتار شده بود.[۲]

امام علی علیه‌السلام در مورد شرایط مظلومانه و تعداد اندک یاران خود می‌فرمایند:
«به خدا قسم اگر من به تعداد اصحاب طالوت، یا تعداد اهل بدر، نیرو داشتم، حتماً با شمشیر شما را می زدم تا اینکه بر صراط مستقیم باز گردید.»[۳]

در این شرایط حضرت چاره‌ای نداشتند جز آن که با خلفا مدارا کرده و طبق نقل خود اهل سنت بعد از شش ماه از تشکیل سقیفه به ناچار با خلیفه اول بیعت کرد.[۴]

خطر دشمنان خارجی و تحرکات منافقین داخلی سبب شده بود که حضرت علی علیه‌السلام تن به این سکوت موقت دهند و امید داشته باشند که در آینده مسلمانان به اشتباه خود پی برده و به خانه اهل بیت علیهم‌السلام پناه ببرند.

اگر امیرالمومنین جنگ داخلی را شروع می‌کردند به علت کمی یاران شکست خورده و همان اندک مسلمانان واقعی و خط اصلی جریان دین محمدی نیز از بین می‌رفت.

 همچنین بیم آن می‌رفت که با شدت یافتن درگیری در میان جامعه مسلمانان، دشمنان خارجی و منافقان داخلی دست به شورش و جنگ علیه مسلمانان بزنند و تمام زحمات ۲۳ ساله پیامبر بر باد برود به طوری که نه تنها امامت، بلکه قرآن  و تمام آموزه‌های پیامبر نیز از بین برود.

 

جایگاه مقام امامت و نبوت

در نظر شیعه، امامت مقامی بالاتر از نبوت و رسالت است که تنها برخی پیامبران مانند حضرت محمد و حضرت ابراهیم سلام‌الله‌علیهما توانسته‌اند به این جایگاه دست پیدا کنند.[۵]

پس از ظهور پیامبر خاتم دیگر نبی و رسولی از طرف خداوند فرستاده نشد؛ اما خداوند امامانی برای جامعه قرار داد تا مسیر هدایت بندگان از طریق آنان ادامه پیدا کند.

در حقیقت همانطور که امام صادق علیه‌السلام بیان فرمودند پیامبر اولین امام دین خود بوده و بعد از ایشان ائمه دوازده‌گانه شیعه قرار دارند.[۶]

امامت ائمه در ادامه مسیر نبوت پیامبر خاتم بوده و به معنای آوردن شریعت جدید نیست. از همین رو اولویت اول اهل‌بیت علیهم‌السلام همواره بر حفظ شریعت و دین نبوی بوده و باز پس گیری جایگاه ظاهری خلافت در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد.

بنابراین مدارای حضرت امیر سلام‌الله‌علیه به هیچ عنوان به معنای بی‌اهمیت بودن مقام امامت و شورایی بودن آن نباید تلقی شود.

پی‌نوشت
[۱] الصحیح من سیرة امام علی، ج۹، ص۲۲۷.
[۲] الاحتجاج(طبرسی)، ج۱، ص۹۰.
[۳] کافی(دارالحدیث)، ج۱۵، ص۹۶.
[۴] صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳۹.
[۵] تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۳۷.
[۶] کافی(اسلامیة)، ج۴، ص۴۶۶.

بر خلاف آنچه که برخی ادعا می‌کنند، امیرالمومنین علیه‌السلام در برابر غصب مقام خلافت، هرگز سکوت نکرده و همراه با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از راه‌های مختلف، اعتراض خود را آشکار کردند. کمی یاران و شرایط آن روز جامعه مسلمین حضرت را به سکوت و مدارای با خلفا وادار کرد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 13 =
*****