حقایق عالم پس از مرگ بر انسان پوشیده است و این خود حکمتی دارد، چراکه خبر از غیب، حجت را بر انسان تمام میکند و اختیار انسان را محدود مینماید. همچنان که ارتباط با عالم مردگان، زندگان را میآزارد و زندگی را دشوار میکند.
بیایید نگاهی به کتاب منازل الآخرة شیخ عباس قمی بیندازیم. منازلی در پیش روست که همگی سخت و صعبالعبورند، آنهم نه یکی و دوتا. امام علی علیهالسلام در بخشی از خطبه 204 میفرمایند آگاه باشید که گردنههای سخت و منزلگاههای مخوف و هولناكى در پيش داريد كه ناچارید به ورود به آنها، توقف در آنها و پاسخگویی به اعمال خود؛ «فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَؤُوداً، وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا، وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا».
شکی نیست که اين گردنههای سخت و منزلگاههای خوفناك، اشاره به مرگ و منزلگاههای بعد آن دارد، زيرا در روايتى امام صادق علیهالسلام فرمودهاند که در قيامت پنجاه موقف است و هر موقفى بهاندازه هزار سال از سالهای دنيا به طول میانجامد؛ «إِنَّ في الْقِيامَةِ خَمْسينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِف كألْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ». شبيه همين معنا بهصورت مشروحتری از امیرمؤمنان على علیهالسلام نقلشده است و احتمالاً در هر موقفى از اين مواقف يكى از اعمال واجب مانند نماز و روزه و امربهمعروف و نهى از منكر و يا گناهان كبيره مورد سؤال قرار میگیرد كه صاحبان آنها بايد در شرايطی سخت که همهچیز بهدقت بررسی میشود پاسخگو باشند. حال اگر از آنها بهسلامت بگذرند، راهى كانون رحمت خدا، بهشت برين میشوند وگرنه گرفتار خواهند بود.
به تعبير ديگر، همانگونه كه مرحوم شيخ «مفيد» فرموده است: منظور از اين عقبات (گردنهها) اعمال واجب است كه هرکدام تشبيه به گردنهای شده و همانگونه كه عبور از گردنهها سخت و طاقت فرساست، جوابگویی به پرسش مأموران خداوند از اين اعمال نيز دشوار است.
قرآن مجيد در سوره «بلد» میفرماید: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة * يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة * أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَة»؛ (ولى او از آن گردنه مهم نگذشت و تو چه میدانی آن گردنه چيست؟ آزاد كردن بردهای است، يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا مستمندى خاکنشین).
و آنچه بیان شد گوشه کوچکی از چیزی است که پیش رو داریم و در آن روز باید پاسخگوی کوچک و بزرگ اعمالمان باشیم. چه خوردن حق دیگری باشد و چه نگاهی سنگین بر والدین. و چون کار سخت است پس باید جدی گرفته شود، همانگونه که خداوند متعال در آیه ۶۳ سوره بقره میفرماید «خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ» و در ادامه استدلال میکند که اگر جدی نگیرید از مسیر تقوی خارج میشوید «وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛ چراکه فلاح و رستگاری در تقواست.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای مد ظله العالی در بیانات خود میفرمایند: «اگر کسی بخواهد به فلاح برسد، به فوز برسد، به نجات ابدی برسد، بایستی تقوا داشته باشد. هر مقدار این حالت بیشتر بود، فوز و فلاح بیشتر است»، و در ادامه هم به تفاوت تقوای جمعی با تقوای فردی اشاره میفرمایند: «تقوا در مسائل شخصی یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و عمومی خیلی مشکلتر است، خیلی مهمتر است، خیلی اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوییم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ دربارهی او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما دربارهی آنکسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیرازآن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جادهی تقواست. آیهی شریفهای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم».
همه نکات اخلاقی در خصوص تقوا را میتوان در همین کلام قرآنی جمع نمود، «قولوا قولا سدیدا». سخن باید سنجیده و محکم باشد، عاری از غل و غش باشد، خالی از هوای نفس باشد، وگرنه این مخالف تقواست. و خروج از تقوا مساوی است با گرفتار شدن در مسیرهای انحرافی، طوفانهای سوزانی که انسان را به هر سو میکشانند و خلاصی از آنها سختتر از حفظ خود از گرفتاری در آنهاست، و نهایت آن پرت شدن در دره های عمیق دوری از رحمت پروردگار است، دره هایی که گاه عمق آن به هفتاد سال میرسد.
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در جلد ۱۸ صحیفه خود این حدیث را نقل میکنند: در حدیث است که روزی پیمبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در جمع صحابه نشسته بودند، ناگهان صدای مهیبی آمد، عرض شد: این صدا چه بود؟ فرمود: «سنگی از لب جهنم افتاد و پس از هفتاد سال اکنون به قعر جهنم رسید» اهلدل گفتند: در آن حال شنیدیم مرد کافری که هفتاد سال داشت اکنون درگذشت و به قعر جهنم رسید.