اگر گشت ارشاد یک، با اقبال خوب مردم وحتی منتقدان روبهرو میشود به این دلیل بود که اولا فیلم ساز آن جا مسئله داشت و هدفش فقط گیشه نبود، علنا محصولات غذایی و کنسرو ماهی را توی چشممان نمیکرد و حداقل سعی میکرد اندکی سینمایی باشد. گشت یک فضایی نزدیک به واقعیت داشت و انسانهایش قابل درک و لمس بودهاند اما در گشت سه هیچ انسان قابل باوری دیده نمیشود...
امام علی علیه السلام: «القلبُ مُصحَفُ البَصَر، قلب، کتاب دیده است.» (نهج البلاغه حکمت 407)
به خاطر میآورم که در حواشی اکران فیلم سینمایی گشت دو که مسعود فراستی برای هشدار در مورد روند خطرناک سینمای کمدی به مجلس رفته بود، سعید سهیلی در نامهای تند به فراستی گفت: «آن یکی که سابقهاش روشن است، در مُهملبافی و سفسطهگری، نامردی و نان به نرخ روز خوردن، چنان شُهرهی آفاق است که مرور کارنامه و شرحِ سابقهاش فقط قلم چِرک میکند. آقای اَنتلکتوئلِ "وین"دیده! ـ از موضعی نه هُنری، که به شدت سیاسی ـ رکیکترین الفاظ و عبارات و اهانتها را نثارِ قشرِ شریف و هنرمندِ سینما میکند.
آن وقت برای تخریبِ بُغضآلودِ فیلمهایی که پسندِ خودش نیست، از هر کارگردانی و با هر کمیت و کیفیتی، مثل آب خوردن اَنگِ ابتذال میزند. تازه کارش به همینجا هم ختم نمیشود. خَبَرکِشی میکند، به بیرونِ سینما، به مجلس! مجلس که خانهی ملت است و ظاهر و باطنش شفاف، خدا میداند دیگر به کدام خانهها و محافل!
...
چرا آبروي تلويزيون و برنامه ي هفت و خودت را پاي يك منتقد بي آبرو خرج ميكني؟!»
آن روزها سهیلی هنوز به این حد از سطحی نگری نرسیده و هنوز کمی اعتبار از روزهای «مردی شبیه باران» برایش مانده بود، برای همین بمانند اکثر قضایای این چنینی، سینمای ایران غالبا به طرفداری از سعید سهیلی و تیمش در آمدند. از پرویز پرستویی گرفته تا حمید فرخ نژاد، فراستی را آدم فروش و ضد سینما معرفی کردند.
اما کیست که امروز بیاید و از گشت سه دفاع کند؟ کیست که امروز بتواند از واژهای غیر از مبتذل برای این اثر استفاده کند؟
آقای سهیلی با این فیلم چه چیزی را میخواهد به مخاطبینش اضافه کند؟ اگر اندکی بررسی کند متوجه خواهد شد که واکنشهای مخاطبین از سری اول تا الان چقدر متفاوت بوده که نشان از روند نزولی و عدم اقبال تماشاگران دارد. به هر قیمتی پر فروش بودن نتیجهای جزء سقوطی آزاد از پرتگاه نخواهد داشت. استفاده از خوانندهای که موسیقی زیر متوسطی ارائه میدهد به همراه شعارهایی که اندازه دهان کاراکترها نیست شاید این روزها بفروشد ولیکن سرنوشتی جزء سطحی گری و در نهایت سقوط نخواهد داشت. نمونههای بسیاری نیز در همین سینمای ایران وجود دارد.
اگر گشت ارشاد یک با اقبال خوب مردم وحتی منتقدان روبهرو میشود به این دلیل بود که اولا فیلم ساز آن جا مسئله داشت و هدفش فقط گیشه نبود، علنا محصولات غذایی و کنسرو ماهی را توی چشممان نمیکرد و حداقل سعی میکرد اندکی سینمایی باشد. گشت یک فضایی نزدیک به واقعیت داشت و انسانهایش قابل درک و لمس بودهاند اما در گشت سه هیچ انسان قابل باوری دیده نمیشود. تو گویی طراحی شخصیتها – فرضا که شخصیتها شکل گرفته باشند – بر حسب معادلات و دو قطبیهای فضای مجازی و حواشیاش صورت گرفته است.
موضوعات ترند شده در فضای مجازی مانند ورود زنان به ورزشگاه، ممنوعیت کنسرت موسیقی در مشهد و مشکلات اقتصادی را ضمیمه خوانندگی بهنام بانی میکند و در مقابل اینها سوپر مذهبیهایی افراطی، زشت و زننده و کاملا غیر واقعی را قرار میدهد. برای گرفتن مجوز نیز ژست اعتدال بیبیسی و من وتو را هم مسخره میکند.
اما دغدغه هیچ کدام از این مسائل را هم ندارد وگرنه در این وانفسای مسائل اقتصادی با این بودجه کلان، اثری درست و در شان مخاطب برای آنها میساخت نه اثری برای تبلیغ کنسرو و مواد غذایی. دغدغه زنان را هم ندارد و الا شاهد استفاده ابزاری از زنان در همین فیلم نبودیم. ریحانه پارسا را با اسلوموشنی که جزء استفاده جنسی و جنسیتی هیچ کاربرد دیگری ندارد، وارد میکند و دیگر بانوانی بزک شدهای که فقط ابزار هستند من جمله آن بانوی ورزشکار.
اگر روزی به من میگفتند سازنده «مردی شبیه باران» به این روز خواهد افتاد که الان میبینم، نه تنها باور نمیکردم چه بسا به ریش او میخندیدم، اما الان سهیلی در باتلاقی گیر کرده که فقط خودش میتواند خودش را نجات دهد والبته با این مصاحبهها و حرفهایی که بوی افتخار میدهد، بعید میدانم.
نظرات
عالی