در چنین مقطعی به طور قطع رویکرد دولت باید توزیع هوشمندانه یارانهای باشد که بیشترین انتفاع آن برای دهکهای پایین باشد.
نقطه پایان بر تصمیم ویرانگری که در فروردین 1397 در دولت قبل اتخاذ شد، یک ضرورت است. آن تصمیم، قیمت گذاری 4200 تومانی، و واگذاری ناهوشمندانه ارز، از جمله برای واردات کالاها بود. اتفاقی که رخ داد، این بود که دولت وقت، ابتدا خزانه را درو و 60 میلیارد دلار از ذخایر کمیاب ارزی را در شرایط جنگ اقتصادی بر باد داد. سپس، از سال 1399، به نقطهای رسید که تمام بودجه ارزی اختصاص یافته برای واردات کالاهای اساسی را هزینه کرد و هنگامی که کم آورد، بدون سر و صدا سراغ حذف تدریجی ارز واردات رفت.
بنابراین، گرانی گسترده بسیاری از کالاها از همان سال 99 آغاز و در سال 1400 تداوم پیدا کرد. تصمیم سازیهای غیر کارشناسی و نمایشی دولت مدعی تدبیر، مانند پایین نگه داشتن غیر واقعی قیمت بنزین و سپس سه برابر کردن آن، و یا اختصاص ارز 4200 تومانی و سپس حذف بیسر و صدای آن، اقدامات نمایشی پر تناقضی است که بیشتر، برای کتمان کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم انجام شد و همانند استخوانی در گلوی دولت سیزدهم است یا به قول عباس عبدی فعال اصلاح طلب همانند پوست موزی که زیرپای دولت ابراهیم رئیسی قرار داده است.
سوء تدبیرها که اکنون آثار خود را نشان میدهد، ترجیح واردات گندم و اختصاص ارز برای آن، به جای خرید از کشاورزان به قیمت مناسب و حمایت از تداوم خودکفایی است. چالش دیگری که ضرورت اصلاح روند را دو چندان کرده، تبعات جهانی جنگ میان روسیه و اوکراین است. دو کشوری که قبل از وقوع جنگ، مجموعا یک سوم (30 درصد) گندم، 75 درصد از صادرات دانههای روغنی و 20 درصد ذرت مورد نیاز کشورهای دنیا را تامین می کردند.
توقف بخش مهمی از این صادرات، موجب تورم جهانی کم سابقه شده و دامنه آن، در قالب گرانی و کمیابی کالا به کشورهای اروپایی هم رسیده است. چنین وضعیتی، طبیعی است که تشدید قاچاق از ایران شدت یابد. در چنین مقطعی به طور قطع رویکرد دولت باید توزیع هوشمندانه یارانهای باشد که بیشترین انتفاع آن برای دهکهای پایین باشد. هرگونه حذف بدون جبران یارانهها و ارز اختصاصی برای واردات کالاهای اساسی ضرر مهلک برای کشور و مردم است.
همچنین دولتمردان نباید بدون روشنگری و تبیین لازم، و در شرایط بمباران رسانهای سنگین از سوی جریان تحریف، مردم را به عنوان پیشران اصلاحات ضروری اقتصادی قرار دهند. در این بین آنچه لازم به نظر میرسد این است که به موازات اصلاحات توزیع یارانهها و تدابیر لازم برای جبران فشارها به مردم، و اجرای اصلاح روندهای اقتصادی، دولت باید از مبارزه قاطع و هوشمندانه و بیامان با مفسدان اقتصادی و سیاسی که در هم تنیده شدهاند، غفلت ننماید.
تصمیم سازیهای غیر کارشناسی و نمایشی دولت مدعی تدبیر، مانند پایین نگه داشتن غیر واقعی قیمت بنزین و سپس سه برابر کردن آن، و یا اختصاص ارز 4200 تومانی و سپس حذف بیسر و صدای آن، اقدامات نمایشی پر تناقضی است که بیشتر، برای کتمان کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم انجام شد.