نقد فیلم دینامیت ذوب طلبه های منجمد

07:24 - 1401/02/19

دینامیت داستان دو طلبه ای است که بصورت اتفاقی یک خانه ای مجلل را به قیمت ارزان در بالای شهر تهران اجاره می کنند، آنها پس از اسباب کشی متوجه اختلاف شدید سبک زندگی خود با همسایگان می شوند که آنها را با چالش های جدیدی روبرو می کند...

نقد فیلم دینامیت
  • دینامیت، همنشینی تضادها و تناقض ها:

جذابیت فیلم دینامیت مدیون کنارهم قرار گرفتن عناصری است که با یکدیگر بصورت فاحشی دارای تناقض می باشند.
افراط و تفریط، بی بندوباری و تقیّد، خشم و مروت...همه جزو مفاهیمی می باشند که اگر در کنار یکدیگر قرار بگیرند، به خودی خود همنشینی آنها جذاب خواهد بود.
فیلم دینامیت با انتخاب یک سوژه خوب توانست که مخاطبین را دعوت به تماشای تقارن دو سبک زندگی مخالف هم در یک ساختمان سه طبقه کند که هرکدام رویه زندگی خود را دارند. قرار گرفتن دو دختر خوش گذران و یک پسر عرق فروش در کنار دو طلبه که در طول داستان مقابل هم قرار می گرفتند، محور اصلی فیلم بود.
به عنوان نمونه، اجرای مراسم دعای کمیل و مراسم پارتی سوژه ای بسیار جالب برای نمایش بود. در شخصیت پردازی ها هم به وضوح امکان مشاهده تضادها بود. هادی یک مذهبی سفت بود که به شیوه گشت ارشادی با انجام دهندگان خلاف شرع برخورد می کرد، اما محم حسین سعی در حل مشکلات خود با پیش گرفتن شیوه تساهل و تسامح بود. ساناز و زیبا نیز دارای دو روحیه مخالف هم بودند، به صورتی که خلق و خوی بسیار تند ساناز و درمقابل اخلاق سازشگر زیبا قرار می گرفت. 
سرانجام، دست آویز کردن قشر مذهبی مخصوصا طلبه ها برای فروش هرچه بیشتر فیلم، مسئله ای نیست که به سادگی بتوان با آن کنار آمد.

  • طلبه های منجمد:

تصویری که فیلم ساز از طلاب دینامیت به نمایش گذاشته است یک نگاه بدبینانه و غیرواقعی است. عدم تشخیص مشروبات الکلی از سرکه توسط هادی و کمک به حمل آن، واقعا توهین به شعور مخاطب است که چگونه چنین چیزی ممکن است؟ آیا دو طلبه با سادگی تمام برای شخصیت اکبر ساقی گری می کنند، اما توان تشخیص آن را ندارد که آلت دست او شده اند؟
علاوه بر آن، طراحی چهره هادی نیز به شخصیت سفیهانه او شدت می دهد. البته شخص فیلم ساز در این مورد دچار تناقض عجیبی شده است، زیرا طلبه ای که صفحه اش پنجاه هزار تعقیب کننده دارد و همچنین قدرت این را دارد که صفحه اینستاگرام کسی را به راحتی هک کند، متوجه سوء استفاده از خودش نیست و این یک اشکال اساسی به شخصیت پردازی و فیلم نامه دینامت می باشد.

  • کنایه به امربه معروف گشت ارشادی:

شخصیت هادی که به دنبال خشن ترین راه برای امربه معروف و هدایت اطرافیان خودش بود، در بسیاری از اوقات به مقصود خودش نمی رسید، اما شخصیت محمدحسین با تسامح و تساهل، گاهی سپر دفاعی شخصیت مقابلش را در مقابل انتقادات خود پایین می آورد اما با عبور از خط قرمزهای عرفی یک طلبه مانند ایجاد رابطه عاطفی با شخصیت زیبا، از حدود خود پا را فراتر می گذاشت.
علاوه بر آن، در پایان داستان شاهد جابجایی رویکردها بین محمدحسین و هادی بودیم؛ هادی با لو ندادن ساناز، دیگر از بینش تندروی خود دست کشید، اما محمدحسین در این مسئله جای او را پر کرد.
به نظر، سازنده دینامیت نیز درپی انتقاد به امربه معروف گشت ارشادی بود که با تغییر بینش هادی سعی داشت آن را به مخاطب برساند، اما به دلیل فاصله داشتن شخصیت های طلاب با واقعیت، ضعف فیلم نامه و پایان بندی نامناسب، نتوانست جایگزین خوبی برای شیوه امربه معروف شخصیت هادی معرفی کند.

 

سازندگان دینامیت با متحجر و تندور نشان دادن طلبه ها، سعی داشتند که امربه معروف با طعم گشت ارشاد را نقد کنند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 3 =
*****