بزرگترین تفاوت آبان 98 با اردیبهشت 1400 در رفتار دو رئیس جمهور است؛ یکی با سرخوشی از بیخبری خودش میگوید و دیگری همدلانه از درک شرایط و همراهی با مردم و ناچاری از تصمیمات سخت برای درمان اقتصاد بیمار میگوید.

افزایش قیمتهای این ایام گاهی با افزایش قیمت بنزین در آبان 98 مقایسه میشود و این پرسش به ذهن میرسد که چرا این گرانیها به اغتشاشاتی شبیه آبان 98 منجر نشد؟
شاید بعضی تجربه آبان 98 را دلیل عدم تکرار آن بدانند. وقایع تلخ آبان 98 نشان داد اعتراضات خیابانی، نه تنها منجر به اصلاح تصمیم و رویه دولت نخواهد شد، بلکه بهانه به دست دشمن میدهد تا با استفاده ازعوامل نفوذی و مزدور خود، دست به اقداماتی بزند که گذشته از ایجاد مشکلات امنیتی، آسیبهای اقتصادی بیشتری نیز به مردم وارد کند، اما واقعیت این است که این دو نقطه عطف اقتصادی با وجود شباهتی که در نگاه اول دارند، تفاوتهای جدی هم دارند.
یک؛ آنچه در آبان 98 گران شد، یکی از کالاهای اساسی و شاید حساسترین کالا از لحاظ تورم بود که دستکم در سالهای پس از جنگ، محور مباحث اقتصادی حول محور یارانه و تورم بوده است.
شاید بتوان گفت اولین کالایی که با بنزین قابل مقایسه است، نان است که این روزها درباره ثبات قیمتش به مردم اطمینان داده شد. روشن است که گرانی نانهای فانتزی با توجه به اینکه نیاز اساسی مردم نیست، تاثیر جدی بر معیشت مردم ندارد.
دو؛ با اینکه در سال 98 زمزمههای گرانی بنزین شنیده میشد، ولی یکی دو روز پیش از آن جمعه کذایی، افزایش قیمت آن قویاً توسط وزیر نفت تکذیب شد.
همین مسئله باعث شد گرانی آن شب جمعه شوک آور باشد؛ بر خلاف گرانیهای اخیر که -گرچه بهتر بود با اطلاع رسانی رسمی همراه میشد- ولی به واسطه اخبار غیررسمی، شوک آور نبود.
سه؛ روش و منش عموم اعضای دولت دوازدهم و در راس آن رئیس جمهور وقت، مردمی نبود. این را میشد در زندگی شخصیِ اشرافی، امکانات ویژه و تشریفات خاص ریاست جمهوری که در سفرها خودنمایی میکرد، و بعضی اظهاراتِ این آقایان دید. به یاد بیاورید نظرسنجی خودرویی آقای رئیس جمهور و لحن آقای معاون را درباره محموله وارداتی ناقابل 200 میلیونی دختر وزیر.
البته عبارت «خود من صبح جمعه فهمیدم» نیاز به یادآوری ندارد، چرا که فراموش شدنی نیست. اما در مقابل، مردم امروز با رئیس جمهوری مواجهند که در قامت یک طلبه ساده، بدون همراهانی که دورش را گرفته باشند، ناگهان وارد داروخانه یا پمپ بنزین میشود و یا از نزدیک در حلقه مردم با آنها گفتگو میکند.
گذشته از مباحث اقتصادی که کارشناسان این حوزه باید درباره آن نظر بدهند، در هر فعالیت دولت، به ویژه چنین عملیاتی که از آن به عنوان جراحی اقتصادی یاد میشود، همراهی مردم شرط اولیه است. دولت سیزدهم و در راس آن سید ابراهیم رئیسی به خوبی این مهم را درک کرده است و این را میشد به روشنی در مصاحبه گرم و صمیمی آقای رئیس جمهور دید.
رئیس دولت مردمی در این مصاحبه، با اینکه بر ضرورت این جراحی و جدیت دولت در انجام آن تاکید کرد، ولی از بابت همراهی دولت در جهت بهبود اوضاع اقتصادی کشور و ارتقای سطح معیشت مردم به آنها دلگرمی داد.
بیگمان مردم مداری دولت مردان هم در اجرای دقیق تر اصلاحات اقتصادی خود را نشان خواهد داد و هم حس مردم، از بیگانه نبودن دولت، منجر به اعتماد و اطمینانی خواهد شد که چرخ اقتصاد کشور را روانتر از همیشه به حرکت در خواهد آورد؛ ان شاءالله.
دو نقطه عطف آبان 98 و اردیبهشت 1400 با وجود شباهتی که در نگاه اول دارند، تفاوتهای جدی هم دارند.
یک؛ در آبان 98 بنزین که یک کالای اساسی و به شدت تاثیرگذار بر گرانیهای زنجیرهای است، گران شد، ولی در اردیبهشت 1400 قیمت نان سنتی ثابت ماند. دو؛ گرانی آبان 98 شوک آور بود، بر خلاف گرانی امروز. سه؛ رئیس جمهور آبان 98 با سرخوشی از بیخبری خودش گفت و رئیس جمهور امروز کشور همدلانه از درک شرایط سخت اقتصادی و ناچاری از تصمیمات سخت برای درمان اقتصاد بیمار میگوید و به مردم قول همراهی میدهد.