برخی مورخان معاصر، بزرگنمایی خشونتهای دولت صفوی را نقشهای برای زیر سؤال بردن مذهب شیعه میدانند.
تاریخ جولانگاه نقل حوادثی است که در بستر زمان شکل گرفته و گاهی این نقلها با سیاه نمایی و اغراق همراه بوده است. از این رو یک تحلیلگر منصف برای قضاوتی عادلانه درباره یک دولت یا حاکم باید نقاط مثبت و منفی، شرایط و زمان آن حکومت، علل خشونتها را در نظر گرفته سپس اظهار نظر کلی نماید.
درباره خشونتهای دولت صفوی چنانکه برخی منابع از آن سخن به میان آوردهاند، جایی برای توجیه آنها نیست؛ اما شواهد نشان میدهد در برخی از این نقل ها، اغراق و سیاهنمایی زیادی صورت گرفته است. در ادامه، این مقاله تلاش میکند تا رفتارها، مفاسد و خشونتهای حاکمان صفوی را در ترازوی نقد و بررسیِ صاحب نظران قرار دهد و از این درگاه به تحلیل دقیقتری دست یابد.
خشونتهای دولت صفوی در نگاه مورخان معاصر
برخی صاحب نظران حوزه تاریخ صفوی، بزرگنمایی در بیان خشونتهای صفوی را مرتبط با مذهب شمرده و معتقدند دشمنان برای ضربه زدن به حقانیت شیعه، سیاه نمایی خشونتهای دولت صفوی را بهترین راه برای نفی مشروعیت این مذهب شمردهاند.
استاد جعفریان، صفوی شناس معاصر در این باره مینویسد: «در چند دهه اخير دشمنىهاى زيادى با صفويان ابراز شده است كه ريشه در برخى از ناآگاهىهاى تاريخى و مذهبى دارد. جريان روشنفكرى دينى در ايران، در مقطعى از حركت خود، با حمله به صفويان و فرهنگ مذهبى صفوى كوشيد تا آن را از پايه سست گرداند؛ مع الاسف، اين حركت توفيق زيادى به دست آورد و توانست در يك مقطع تاريخى، تصور مردم كشور ما را به آن دوره بدبين سازد؛ چيزى كه هنوز آثار آن در اذهان و افكار جامعه ما بر جاى مانده است...» ایشان بر این باور است که شاهان صفوی اشتباهات زیادی داشتند اما دفاع از دوره پرشکوه آنها دفاع از خرابیها، ستمها و خشونت برخی پادشاهان صفوی نیست بلکه دفاع از مجموعهای است که توانست کشور را با کمترین امکانات بسازد و آباد کند و از تجزیه و غارت آن از سوی مهاجمان جلوگیری کند.[1]
برخی محققان بر این باورند خشونتهای دوران شاه اسماعیل ارتباطی به مذهب شیعه ندارد و این خشونت ها از سوی قزلباشهایی صورت میگرفت که هیچ آشنایی به فقه و فرهنگ شیعه نداشتهاند و پس از آشنایی، از این آزارها به تدریج کاسته شد.
استاد لکزایی معتقد است سلسله صفویه براساس نظریه سیاسی ویژهای كه در دایره تصوف، بین مرشد كامل و مریدان وجود داشت، به وجود آمد؛ نظامی كه میتوان از آن با عنوان خلیفهگری یاد كرد. مبنای اطاعت قزلباشان از شاه اسماعیل، اعتقاد آنان به اسماعیل، به عنوان رئیس خانقاه اردبیل - و نه فقیه جامعالشرایط طبق نظریه شیعه دوازده امامی- بود، از این رو گاهی مرتکب چنین خشونتهایی میشدند.[2]
دکتر زرین کوب از مورخان معاصر و متخصص در حوزه صفویه و صوفیه نیز بر این باور است که صفویان و هواداران قزلباش آنها، آشنایی چندانی با اصول و مبانی فقهی مذهب شیعه نداشتند و تشیعی که آنها بر آن پای میفشردند، بیشتر متأثر از اندیشههای غالبانهای بود که اعتقاد به تجسم و حلول، محبت غلوآمیز در حق ائمه (علیهم السلام) و دشمنی شدید با اهل تسنن، از ویژگیهای بارز آن به شمار میرفت و با تشیع فقاهتی مورد تأئید علمای شیعه ارتباط چندانی نداشت.[3]
دیگر محقق حوزه صفوی شناسی پس از ذکر گزارشهای موجود در سختگیریهای صفویه، بین خشونتها فرق گذاشته و معتقد است این خشونتها جنبه مذهبی نداشته بلکه بیشتر ناظر به کینه توزیهای شخصی بوده است. در بخشی از گفتار او چنین آمده است: «گفتنی است این چنین اظهارنظرهایی، اصولی و منطقی نیست... زیرا بیطرفانه و دور از غرضورزی نبوده است؛ با وجود این باید به این واقعیت نیز توجه داشت که خشونتها و بیرحمیهای صفویان در همهجا و در همه احوال یکسان نبوده و چنین خشونتهایی بیشتر زمانی اعمال میشد که فرد یا افرادی در برابر سیاست مذهبی جدید از خود مقاومت نشان میدادند؛ به علاوه این خشونتها صرفاً جنبه مذهبی نداشتهاند، بلکه کینهتوزیهای شخصی و اهداف و مطامع سیاسی نیز در این امر بسیار مؤثر بوده است. اصولاً تأسیس یک دولت جدید و گسترش مناطق تحت نفوذ آن در مراکز مختلف، بدون در نظر گرفتن سیاست مذهبی آن، مستلزم اعمال زور و خشونت برای از میان برداشتن رقیبان و به تمکین واداشتن مردم بود.»[4]
رهیافت
در نگاه برخی صاحب نظران و متخصصان حوزه تاریخ، خشونتهای دولت صفوی قابل توجیه نیست اما بیشتر آنها با اغراق و سیاهنمایی نقل شدهاند. هدف اصلی از این بزرگنماییها، نفی مشروعیت مذهب شیعه و خدشه وارد نمودن بر این مذهب است.
پی نوشت:
1. جعفریان، صفويه در عرصه دين فرهنگ و سياست، ج 1، ص 15 – 16.
2. نجف لكزایی، چالش سیاست دینی و نظم سلطانی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص 113.
3. زرین کوب، روزگاران دیگر از صفویه تا عصر حاضر، نشر سخن، ص 84.
4. شیخ نوری، «چگونگی رسمیت یافتن تشیع توسط صفویان و پیامدهای آن» مجله شیعه شناسی، سال هشتم، 1389، ش30، ص 11.
شکلگیری دولتها در طول تاریخ غالباً با خشونتهایی همراه بوده است. دولت صفویه از جمله دولت هایی است که برای استقرار پایه های حکومت خود اقدام به برخی خشونتها نمود. هر چند این خشونت ها قابل توجیه نیست اما به نظر میرسد در بیان آنها سیاه نمایی زیادی شده است. صاحب نظران معاصر، بزرگنمایی در این خشونت ها را توطئهای برای نفی مشروعیت مذهب شیعه میدانند.