تاوان این ابراز وجود غیرتخصصی و ضربه مهلک آن به منافع ملی را چه کسی باید بدهد و چه کسی یا کسانی پاسخگو خواهند بود؟!
اینکه سلبریتیها به خود این اجازه را میدهند درباره هر موضوعی اظهار نظر کنند، برمیگردد به اینکه متاسفانه ما وارد لایه ناپسندِ "سلبریتیسم" شدهایم.
شکلگیری این لایه بدین سبب است که افرادِ چهره یا همان سلبریتیها، پا را فراتر از دانش و معلومات خود گذاشته و درباره مسائل تخصصی از جمله موضوعات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ابراز نظر غیرکارشناسانه میپردازند و متاسفانه پس از این اظهارنظرها و تحریک افکار عمومی، پای حرفشان نمیمانند و مسئولیت تهییج و فراخوانی مخاطبان را برعهده نمیگیرند. جالب آنکه در بسیاری موارد پس از کسب نتیجه ناصواب، اینبار در مقام مدعی ظاهر شده و نقش طلب کار را ایفا مینمایند.
طبیعتا در جامعهای که مبتنی بر خرد میباشد، افراد اجازه اظهار نظر درباره همه چیز را به خود نمیدهند؛ چرا که تخصص گرایی، حرف اول در این جوامع است. اما در جامعهای فقر شدید سواد رسانهای بیداد میکند و سلبریتی میداندارعرصه است باب اظهار نظر غیرمسئولانه در هر موضوعی باز میشود؛ از قیمت پوشک بچه و آب معدنی گرفته تا خط دهی در انتخابات ریاست جمهوری....
چه بسا همین اظهارنظرهای بیمحابا، هزینههای جدی و هنگفتی برای کشور به همراه خواهد آورد. ریشه یابی این رفتار در خوشبینانهترین حالت، به میل شدید این افراد به "دیده شدن به هر قیمتی" بازمیگردد. چرا که طبق بررسیهای صورت گرفته در بسیاری موارد، اظهارنظرات ناآگاهانه و غیرعلمی، صرفا به این جهت بهره برداری از موجی که در فضای مجازی ایجاد شده، صورت گرفته تا سبب دیده شدن و بقای ایشان شود.
در دنیای رسانهای امروز، طبیعی است افرادی که بیشترین حضور در رسانهها را دارنـد، نقش مهمی در شکلگیری افکارعمومی نیز بازی میکنند؛ به گونهای که حضور چشمگیر سلبریتیهـا در فضای مجازی و همچنین طرفدارانشان، حتـی بیشـتر از طرفـداران رئیس جمهور کشور است. این حضور و محبوبیت در بین مـردم، برخـی از سیاسـتمداران و مسـئولان کشور را نیز وادار نموده تا به جای استفاده از متخصصان و کارشناسان، برای حل معضلات اجتماعی، دسـت به دامن سلبریتیها شوند تا جایی که بسـیاری از آنهـا را بـه عنـوان سـخنگو یـا دبیـر پویشهای مختلف اجتماعی میتوان مشاهده کرد.
در همین راستا و با فعالیتهای سودجویانه برخی سلبریتیها از مسائل روز میتوان گفت که نه فقط افراد، بلکه مفاهیم و رخدادها هم بـه همین شکل سلبریتی میشوند. سلبریتی شدن مسائل اجتماعی فقر، بیخانمانی، اعتیـاد و... مسائل اجتماعی هم وقتی سلبریتی میشوند، تبدیل به کانال شده وعمـر مـوقتی پیـدا میکنند. سلبریتی شدن فقر، کودکان کار، زلزله، جنگ و سلبریتی شدن بحرانها، در همه این موارد میبینیم که افراد زیادی به محض رخ دادن این رویدادها دست به کار میشـوند و فرصتی برای نمایش خود پیدا میکننـد.
هرچند نمیتوان حضـور سـلبریتی هـا در مسائل اینچنینی به طور مطلق منفی دانست؛ اما تجارب و دیدگاههای تخصصی نشان میدهد کـه آثـار سوء این مداخلهگری، بیشتر از اثرات مثبت آن خواهـد بـود؛ نمونه بارز این ادعا را میتوان در انتخابات ریاست جمهوری 96 مشاهده کرد که به همت تیم رسانهای حسن روحانی، این انتخابات به میدان کنشگری سلبریتیها اعم از بازیگران ورزشکاران و... تبدیل شد. اما تنها پس از چندماه، در اعتراض به عملکرد ضعیف دولت دوازدهم، همین قشر با هشتک «پشیمانیم» از حمایت کورکورانه خود ابراز ندامت کردند. این ابراز ندامت غیربخشودنی این سوال را به ذهن پرسشگران متبادر میسازد، که تاوان این ابراز وجود غیر تخصصی و ضربه مهلک آن به منافع ملی را چه کسی باید بدهد و چه کسی یا چه کسانی پاسخگو خواهند بود؟!