گمراهی؛ نتیجه خلافت غیرمتخصص

07:48 - 1401/03/02

با منحرف شدن خلافت و حاکمیت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، جامعه روز به روز از آموزه های ناب اسلام و قرآن دور شد و همین باعث گمراهی بسیاری از مردم از مسیر اهل بیت علیهم السلام گردید.

گمراهی نتیجه خلافت غیر متخصص

مسیر ولایت و خلافتی که خدا برای هدایت انسان‌ها قرار داده است، یک مسیر تخصصی، حساب شده و دقیق است. به عبارت دیگر، کسی می‌تواند راهنما و رهبر یک جامعه باشد که از علم و آگاهی،  قدرت و تخصص علمی بالایی برخوردار باشد. کسی می‌بایست خلافت مردم را به عهده بگیرد، که نه تنها به معنای واقعی مردم شناس باشد؛ بلکه تسلط و آگاهی کامل به مصالح دنیا و آخرت داشته باشد، که این یک امر طبیعی و عقلائی است.[1]

بنابراین، تا زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در راس حاکمیت قرار داشت، با وجود سنگ اندازی منافقین ولی مسیر هدایت به خوبی طی می‌شد؛ اما از زمانی که دیگران به‌ناحق آن را به دست گرفتند، مسیر حرکت جامعه نیز تغییر پیدا کرد و همانی شد که در جمله مشهور آمده است: «النَّاسُ عَلَى دِينِ مُلُوكِهِمْ‏؛[2] مردم بر دين و روش حكم رانان خود هستند،» پس حاکم غیر عالم و ناآگاه به مسائل، از اساسی‌ترین موارد گمراه کننده یک جامعه است.

اعترافات به عدم آگاهی 
بعد از این که مدتی از خلافت ابوبکر گذشت و اوضاع جامعه با مشکلاتی روبرو شد، طی اعترافاتی ابوبکر چنین گفت: «به خدا سوگند من بهترین شما نیستم و از این جایگاه کراهت داشتم و دوست دارم کسى از شما مرا کفایت کند. آیا گمان مى‌کنید من در میان شما به سنّت رسول خدا صلى الله علیه وآله عمل مى‌کنم!... سپس گفت: «إِنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي‏؛ من شیطانى دارم که مرا فریب می‌دهد.»[3]

و در جای دیگر چنین گفت: «ای کاش از پیامبر صلی الله علیه و آله، می‌پرسیدم امر خلافت پس از او از آن کیست، تا اختلاف و نزاع، در میان مسلمانان نمی‌افتاد.[4] این در حالی است که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کاغذ و قلمی بیاورید که چیزی بنویسم تا هرگز گمراه نشوید، عمر گفت: «إِنَّ الرَّجُلَ‏ لَيَهْجُر؛ این مرد هذیان می‌گوید.»[5] شارح صحیح بخاری، این جمله را بی‌ادبی، جسارت و فحش می‌داند.[6] و حال آنکه قرآن کریم پیامبر صلی الله علیه و آله را چنین می‌ستاید: هرگز از روی هوی و هوس سخن نگفته؛ هر چه می‌گوید از طرف خداست.[7]

خود عمر نیز در زمان خلافتش، خطبه‌ای خواند بعد از بیان مساله‌ای، زنی از پشت پرده برخاست و با آیه قرآن، جواب او را داد، در اینجا عمر چنین اعتراف کرد. «كُلُّکم أَفْقَهُ‏ مِنْ‏ عُمَرَ، حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ‏ فِي‏ الْحِجَالِ‏؛[8] همه شما فقیه‌تر و داناتر از عمر هستید؛ حتی زنان مخدره در حجله‌ها.»

بلکه اینان بارها اعتراف به افضلیت امیرالمومنین؛ علی علیه السلام داشتند.[9]

آیا چنین افرادی، قدرت اداره جامعه و رساندن آن، به مقاصد و اهداف عالی را دارند! بلکه با وجود چنین افرادی، جامعه روز به روز بیشتر به گمراهی کشیده می‌شود.

بر این اساس خدا کسانی را بعد از پیامبر، برای هدایت مردم قرار داده است که نه تنها علم،[10] بلکه قدرت هدایت کل جهان هستی را دارند؛ ولی دست زور و چپاول، آن ها را کنار زد و دیگران را به جای آن ها نشاند.

 پی نوشت:
1. احتجاج، طبرسی، ج1، ص74.
2. دلائل الصدق، مظفر، چ2، ص33.
3. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج3، ص212.
4. الامامه و السیاسه، دینوری، ج1، ص18.
5. المنتقی، ذهبی، ج1، ص347.
6. عمدة القاری، العینی، ج14، 298.
7. سوره نجم، آیه3و 4.
8. سنن الکبری، بیهقی، ج7، ص38.
9. البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج12، ص693.
10. تفسیر قمی، ج2، ص152.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****