یک قدم تا خدا

یک روز ابوسعید ابوالخیر که یکی از نامدارترین عرفای تاریخ است برای سخنرانی، به مسجدی دعوت شد. مردم از تمام روستاهای اطراف برای شنیدن سخنان ابوسعید به سمت مسجد سرازیر شدند.

ابوسعید روی منبر رفت و به محض اینکه خواست شروع به صحبت کند، پیرمرد خادم مسجد که دید خیلی‌ها به دلیل ازدحام، بیرون از مسجد نشسته‌اند و ممکن است صدای سخنران را نشنوند، از جایش بلند شد و فریاد زد: هرکس هرجا نشسته از جایش بلند شود و به خاطر خدا یک قدم جلو بیاید.

به محض اینکه ابوسعید این جمله را شنید از منبر پایین آمد و از مسجد بیرون رفت. مردم دور ابوسعید را گرفتند و گفتند: شیخ ما برای شنیدن سخنان تو به اینجا آمده‌ایم؛ این پیرمرد که حرف بدی نزد! ابوسعید رو به مردم کرد و گفت: مردم، هر چیزی که من می‌خواستم در این یک ساعت بگویم، این پیرمرد در این یک جمله گفت: «هرکس هر کجا نشسته از جایش بلند شود و به خاطر خدا یک قدم جلو بیاید!»

شاید بتوان گفت بعد از هزاران سال، هنوز چکیده تمام کتاب های اخلاق و خودسازی همین یک جمله است؛ «اگر تو یک قدم به سمت خدا برداری، خدا صد قدم به سمت تو می آید.»

بیایید همه ما تصمیم بگیریم که از امروز به خاطر خدا یک تغییر کوچک در سبک زندگیمان ایجاد کنیم. ممکن است یکی بگوید که من از امروز به خاطر خدا تصمیم گرفتم که در برابر بددهنی‌های همسرم، مقابله به مثل نکنم و با اینکه می توانم جواب او را بدهم، ولی به خاطر خدا، حرمتش را نگه می‌دارم! شاید دیگری بگوید که من از این به بعد تصمیم گرفتم که تک‌تک زنان و دختران دنیا را به خاطر خدا به چشم نوامیس خودم نگاه کنم! آن یکی بگوید: من به خاطر خدا از خطای همسرم می‌گذرم و به او فرصت جبران می‌دهم...

مهم نیست که این تصمیم چقدر بزرگ یا کوچک باشد، بلکه مهم این است که جدی و مادام‌العمر باشد! همه ما یک روز، دوباره در پیشگاه پروردگارمان حاضر می‌شویم؛ آن گاه، اگر خداوند از ما بپرسد که در برابر این همه لطف و مرحمتی که به تو کردم، چه کاری انجام داده‌ای؟ می توانیم سرمان را بالا بگیریم و بگوییم خدایا از یک تاریخی به بعد، من این یک دونه کار را فقط به خاطر خود تو انجام دادم.