اولیاء الهی با اذن خدا توانایی انجام کارهای خارق العاده و شفا دادن بیماران و زنده کردن مردگان را دارند.

هرچند در نگاه مادی، شفا یافتن بیماران لاعلاج، کاری خلاف عادت میباشد ولی خاصیت معجزه و کرامت در همین است که امری خارق العاده باشد. قرآن کریم نیز از زنده کردن مردگان و شفا یافتن بیماران توسط حضرت عیسی علیهالسلام سخن می گوید. شفا یافتن بیماران در حرم ائمه و امامزادگان نیز از این مقوله است.
هرازچندگاهی خبرمییابیم مریضهایی با عنایت اهل بیت و دعا و توسل به ساحت مقدس معصومین علیهمالسلام شفا پیدا میکنند. خود نیز، هر گاه که از همه جا ناامید میشویم و پزشکان، مریضمان را جواب میکنند؛ راهی مشهد و یا زیارتگاهی میشویم تا اهل بیت و اولیاء الهی را واسطه قرار دهیم. برای ما که مدام از شفاگرفتن مریضها و حل مشکلات مردم توسط امامان و امامزادگان دیده ایم و شنیده ایم جای شکی نیست که شفا گرفتن از امام و اولیاء الهی ممکن است؛ چرا که مهمترین دلیل بر امکان یک امری این است که اتفاق افتاده باشد؛ و ما بارها چنین اتفاقاتی را دیده و شنیدهایم.
طبیعی است کسانی که تنها انسان را در انحصار مادیات میبینند و فقط میخواهند با تجربه خود چیزی را قبول کنند، معجزات و کرامات اولیاء الهی را باور نکنند و سعی در انکار آن داشته باشند؛ اما مگر معجزه و کرامت و شفادادن چند بیمار کار محالی است؟
معجزه در اصل از «عجز» گرفته شده و به معنی عاجز کردن است؛ بنابراین کارهای خارق العادهای که از اولیای بزرگ رخ میدهد و دیگران از انجام آن عاجز هستند، به آن معجزه می گویند، مانند زنده کردن مردگان، شفادادن بیمار مبتلا به بیماری بی درمان و امثال آن. همین کارهای خارق العاده وقتی از غیر پیامبران صادر میشود به آن کرامت میگویند.[1]
چه جای انکاری وقتی قرآن به صراحت، سخن از معجزات و کرامات حضرت عیسی و سایر اولیاءالله میگوید! مگر نه این بود که حضرت عیسی علیهالسلام مرده را زنده میکرد و بیماری های لاعلاج را شفا می داد؟[2] پس وقتی از یک بنده خدا میشود چنین کراماتی سر بزند چرا بندگان دیگر او نتوانند؟
پذیرش شفای بیماران لاعلاج، به لحاظ پزشکی غالباً آسان نیست؛ چون اتفاقی که افتاده، امری غیرعادی و خارقالعاده است. دقیقاً نقطه تمایز شفادادن مقربان الهی با کاری که پزشکان انجام میدهند در همین نکته است که معصومین و مقربان خدا، کاری خلاف عادت را انجام میدهند؛ اگر چنین نبود، معجزه و کرامت معنا پیدا نمیکرد.
وقتی حضرت عیسی علیهالسلام با اذن الهی قادر بود تا مردهای را زنده کند و بیماری را سلامتی ببخشد، چرا اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام نتوانند؟ ابوبصیر یکی از شاگردان برجسته امام باقر علیهالسلام که از هر دو چشم نابینا بود، می گوید؛ به امام باقرعلیهالسلام عرض کردم: آیا شما وارث رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستید؟ فرمود: آری. عرض کردم: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارث همه انبیاء بود؟ آیا آنچه را آنان میدانستند، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز میدانست؟ فرمود: آری.
عرض کردم: پس شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور و بیمار مبتلا به پیسی را خوب نمایید؟ فرمود: آری. سپس به من فرمود: نزدیک بیا، نزدیک رفتم، دست مبارکش را بر صورت و چشم من کشید، خورشید، آسمان، زمین، خانهها و هرچه را که در آنجا بود دیدم؛ سپس به من فرمود: آیا دوست داری همین گونه بینا باشی، تا همچون سایر مردم در قیامت به حساب و کتاب الهی کشیده شوی، و یا (به حال اوّلت برگردی) و به طور خالص (و بی دغدغه) وارد بهشت شوی؟ عرض کردم می خواهم به همان حال قبل برگردم، دست مبارکش را بر صورتم کشید، دوباره نابینا شدم، این ماجرا را برای ابن عمیر(یکی از شاگردان ممتاز امام) نقل کردم، او گفت: گواهی می دهم که حادثه (صدور کرامت از امام باقر علیهالسلام) حق است، چنان که روز روشن است.»[3]
بر اساس آیات قرآن آصف بن برخیا که در چشم به هم زدنی تخت بلقیس را در نزد حضرت سلیمان حاضر کرد، تنها یک حرف از اسم اعظم داشت و ائمه معصومین علیهمالسلام فرمودند: ما 72 حرف از 73 اسم اعظم خدا را در نزد خود داریم.[4]
بنابراین، معجزه و کرامت، امری خارقالعاده است که با اذن الهی از اولیاء او صادر می شود. شفا دادن بیماران لاعلاج، امری ممکن بوده و واقع شده و جای انکار و استبعاد ندارد.
پی نوشت:
[1] پایگاه اطلاع رسانی حوزه
[2] آل عمران، آیه49.
[3] اصول کافی، ج 1، ص 470.
[4] همان، ص 334 .