تربیت کودکان، حق و وظیفه هر پدر ومادری است. این ادعا که تربیت دینی فرزند با حقوق او مخالفت داشته و والدین باید حق انتخاب کودک را محترم بشمارند، سخنی باطل و بیاساس است.
کودکان معصومترین و بیگناهترین قشر جامعه هستند. هنوز سرد و گرم زندگی را نچشیده و چندان با دروغ و فریب آشنایی ندارند. خوب و بد زندگی را نمیدانند و به طور طبیعی رفتارهایشان براساس محیط زندگیشان شکل میگیرد.
بیش از هر شخص دیگری، این پدر و مادر هستند که در تربیت کودک نقش دارند. اگر والدین باورهای دینی داشته باشند، کودک براساس همان باورها رشد میکند.
آیا پدر و مادر با رفتارهایشان، حقوق کودک را نقض نمیکنند؟ بهتر نیست بگذاریم کودک در فضای آزاد و بدون هیچگونه عامل خارجی خودش تصمیم بگیرد؟ چرا باید والدین مذهبی، تفکرات دینی خود را به یک انسان دیگر تحمیل کنند؟
از کسانی که این پرسشها را مطرح میکنند؛ باید پرسید مگر والدین غیرمذهبی کار دیگری میکنند؟ آنها کودک را به خاطر کارهایی که به نظرشان غلط است، تنبیه و به خاطر کارهایی که فکر میکنند درست است، تشویق نمیکنند؟ آیا والدین غیرمذهبی قبل از ثبت نام فرزندشان در مهد کودک، با او در مورد تفکرات مدیر و مربیان مهد صحبت میکنند و از او میخواهند که نظر خودش را در این باره بگوید؟
اگر این گونه است پیشنهاد بدی نیست که از کودک راجع به زندگی با سگ و گربه هم یک سوال شود؛ چون بیشتر کودکان ترجیح میدهند همبازی دروان بچهگیشان مثل خودشان آدم باشد نه حیوان.
اگر دیگران قبل از خرید پوشاک، پخش کارتون، رفتن به پارتی، زندگی با حیوانات، گوش دادن به موسیقی و هزاران چیز دیگر از فرزندشان اجازه گرفتند؛ دینداران نیز خوبیها و منافع رفتن به هیئت، زیارت حرم امام رضا و یادگیری معارف دینی را برای آنها توضیح میدهند.
«ژان پیاژه» روانشناس و کودک شناس معروف فرانسوی معتقد است انسان تا یازده سالگی توانایی انجام اعمال منطقی نسبت به امور انتزاعی و غیر حسی را ندارد.[۱] بنابراین چگونه میتوان برای یک کودک فلسفه و علت هرچیزی را توضیح داد؟ چنین چیزی تقریبا غیرممکن است.
انسان و فرهنگ
بیگمان هر خانوادهای، فرهنگ و آداب و رسومی دارد که بر پایه عقاید و باورهایی شکل گرفته است. فرهنگ را نمیتوان از انسانها جدا کرد، تقریبا میتوان گفت در جهان، انسانِ بیفرهنگ نداریم؛ حتی بومیان جنگلهای آمازون نیز باورهایی دارند که براساس آنها، از آداب و رسومی خاصی در زندگی پیروی میکنند.
محیطی که در آن فرهنگی شکل نگرفته باشد و انسانها بدون هیچ باوری زندگی کنند، وجود ندارد. بنابراین از آنجا که چنین محیطی یافت نمیشود، این ادعا که باید کودکان را به دور از هر باور و اعتقادی بزرگ کرد، سخنی پوچ و باطل است. که فقط برای دیده شدن در فضای مجازی و جذب دنبالکننده به کار میرود.
حق والدین در تربیت کودکان براساس اسناد بینالمللی
قراردادهای بینالمللی والدین را بیش از هر کس دیگری مسئول تربیت کودک میدانند. در بند ۳ ماده ۲۶ کنوانسیون حقوق کودک آمده است: «حق تقدم در انتخاب نوع آموزش فرزندان با والدین است.»[۲] همچنین بر اساس بند ۱ ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر، «والدین یا قیم قانونی، مسؤولیت اصلی برای رشد و پیشرفت کودک را برعهده دارند.»[۳] به تازگی در کشور پرو نیز حق آموزش مذهبی برای والدین به رسمیت شناخته شده است.[۴]
این قراردادها نشان میدهد که نه تنها تربیت صحیح کودکان بر مبنای دینی منافاتی با حقوق بشر ندارد؛ بلکه این اقدام وظیفهای است که بر دوش والدین قرار داده شده و بر هر پدر و مادری است که فرزند خود را پرورش دهند.
انسان و رهایی از جبر تربیت
گرچه انسانها تا حد زیادی وابسته به محیطی زندگیشان پرورش مییابند؛ اما این موضوع مانع آزادی و انتخاب آنها نمیشود. اگر انسانها براساس وجدان اخلاقی و فطرت خود عمل کنند، با شنیدن پیام الهی به سمت آن گرایش پیدا کرده و از گذشته خود فاصله میگیرند. نمونه این رهایی از گذشته را میتوان در مسلمانان صدر اسلام به خوبی مشاهده کرد. با آن که بیشتر اصحاب پیامبر در محیط خشن و غیر اخلاقی عرب جاهلی پرورش پیدا کرده بودند؛ اما با شنیدن آیات الهی خاشع شده و به دین خداوند گرویدند.
رهایی فرزندان از تربیت و گرفتاری در سبک زندگی غربی
هدف دشمنان از فضاسازی علیه تربیت دینی، رها شدن فرزندان از دین و گرفتاری آنان در سبک زندگی غربی است. والدین باید هشیار باشند؛ متاسفانه در روزگار ما، فرهنگ منحط غرب، فرهنگ غالب است. رها کردن تربیت در چنین محیطی، احترام به حقوق فرزندان نیست؛ بلکه سوق دادن آنها به سمت سبک زندگی غلط غربی است. بنابراین در این دوران بیش از هر زمان دیگری باید والدین به دنبال تربیت صحیح فرزندان خود باشند.
پینوشت
[۱] کلیات روانشناسی، ص۱۰۵.
[۲] فصلنامه حقوق پزشکی، ویژهنامه حقوق بشر و حقوق شهروندی، ۱۳۹۸، ص۱۳۲.
[۳] همان.
[۴] خبرگزاری حوزه.