دین و دینداری از گذشته تاکنون محور حرکت انسان به سوی سعادت و کمال بوده است. ارزشهای الهی و رهنمودهای پیامبران با تغییر زمان، تغییر پیدا نمیکند. تقلید از انبیای الهی تقلید کورکورانه نیست تا کسی بگوید هیچ عاقلی از انسان عصر حجری تقلید نمیکند بلکه انسان طبق سرشت فطری خود، در جست و جوی قوانین انسان ساز بوده و با گذشت زمان این قوانین مشترک تغییر پیدا نمیکند.
برخی بر این باورند آموزه های ادیان الهی متعلق به عصر حجر است و اندیشه عصر حجر نمی تواند تعیین کننده قوانین زندگی و پاسخگوی مسائل فردی و اجتماعی انسانهای کنونی باشد. چنانکه هیچ انسان عاقلی چنین اجازهای را نمیدهد که در دنیای امروز، فرد عصر حجری، زیرساخت یا طراحی خانه او را انجام دهد!
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
1. نیازهای انسانی به دو دسته نیازهای ثابت و متغیر دستهبندی میشود:
یکی: نیازهای ثابت، که همه انسانها در هر شرایطی میبایست به آن پاسخ دهند و تغییرات درونی یا شرایط بیرونی و محیطی تغییری در آن ایجاد نمیکند و در همه حال نیازی ثابت است.
دیگری: نیازهای غیرثابت یا متغیر که با توجه به شرایط و متغیرات درونی و بیرونی تغییر یافته و حتی گاه از یک نیاز بودن خارج میشود و اصلا انسان نیازی نمیبیند که درباره آن بیندیشد یا چارهجویی کند و پاسخی برای آن بیابد. امور معنوی از جمله نیازهای ثابتی هستند که با تغییر زمان و مکان تغییر پیدا نمیکنند و همه انسانها در طول تاریخ بدانها نیازمندند؛ زیرا مطابق فطرت و عقل آدمی بوده و لازمه رشد و صلاح انسانهاست.[1]
از نگاه علامه طباطبایی متفکر بزرگ اسلامی، انسانیت انسان، قدر مشترک تمام نژادهای انسان در همه عصرها و نسلها بوده که نیازمند وضع قوانین مشترک دارند.[2] در نگاه شهید مطهری (قوانین مشترک) و نیازمندیهای اولی نیازهایی است که از عمق ساختمان جسمی و روحی و از طبیعت زندگی اجتماعی بشر سرچشمه میگیرد، بهگونهای که تا انسان، انسان است و تا زندگیاش اجتماعی است، این نیازها هم پا برجا و تغییرناپذیرند. اموری مانند: علم، زیبایی، نیکی، پرستش، احترام و تربیت؛ معاشرت، مبادله، تعاون، عدالت، آزادی، مساوات و ... .[3]
2. مقایسه استفاده از قوانین انسانساز و رهنمودهای پیامبران الهی برای حیات فردی و اجتماعی با استفاده از طراحی ساختمان از سوی یک فرد عصر حجری قیاس غلطی است و سنخیتی بین این دو وجود ندارد. استفاده از مهندسی عصر حجری برای ساخت سازه های مادی عصر کنونی یک موضوع است و استفاده از قوانین انسان ساز عصر حجری (به تعبیر راسل) برای زمان کنونی که با امور روحی و فطری انسان سر و کار دارد امر دیگری است.
به عبارت دیگر: اینکه ما بگوییم، چون انسان عاقل امروزه اجازه نمیدهد یک فرد عصر حجری فنداسیون ساختمان او را طراحی کند از این رو همین انسان عاقل اجازه نمی دهد یک قانون دینی عصر حجری امروزه برای فنداسیون قوانین زندگی او تعیین تکلیف کند، این قیاسی اشتباه و خلاف واقع است، زیرا انسان عاقل[4] همیشه به دنبال پی ریزی زندگی خوب و سعادتمند است و خود به خوبی می داند که زندگی سعادتمند بدون راهنما و قوانین انسان ساز ممکن نیست، از این رو در پی به دست آوردن این قوانین میرود و بهترین این قوانین را در اندیشه انبیای الهی جست و جو میکند؛ زیرا بدون تردید بهترین مدل از زندگی فردی و اجتماعی را انبیای الهی در قالب قوانین انسان ساز ارائه داده اند.
حال سؤال این است آیا با گذشت زمان ارزشهای الهی که مطابق فطرت و عقل انسانها در هر زمان و شرایطی است، قابل تغییر است؟ آیا به کارگیری قوانین الهی که برای هدایت و سعادت بشر و حرکت او به سوی کمال ابلاغ شده با گذشت زمان کهنه و غیر قابل استفاده می شود تا شبهه مدعی صحیح باشد؟
3. انسان موجودی دو بعدی است: هم جسمانی و هم روحانی؛ بدون تردید، نیازهای جسمی و مادی انسانها در بستر تاریخ قابل دگرگونی و تغییر است و با تغییر مکان و زمان ابزار مادی و نیازهای جسمانی نیز تغییر پیدا می کند؛ چنان که لباس، پوشاک، غذا، فنداسیون های ساختمانی و ... تحولات زیادی در بستر تاریخ پیدا نموده و در هیچ زمانی یکسان نبوده است. اما نیازهای روحانی همیشه ثابت بوده و با تغییر زمان و مکان متغیر نمیشود،[5] هرچند با رشد فکری و عقلی ملتها، احکامی جدید با توجه به نیازهای آنها افزوده و شریعت کاملتر میشود؛ چنانکه از اول خلقت تاکنون ظلم، فحشا، دزدی، تهمت، توهین، بدبینی، فحش و ... بد بوده و در مقابل، عدالت، صداقت، پاکدامنی، صله رحم، مواسات، احترام به بزرگان، رعایت حق مردم و ... خوب و قابل تحسین بوده است.
4. اسلام کاملترین و جامعترین برنامه های تربیتی را برای هدایت و سعادت جامعه بشری تا روز قیامت ارائه داده است. هر انسان عاقلی وقتی به ابعاد تربیتی دین اسلام مینگرد به این نتیجه میرسد که تنها با تکیه بر این فرامین است که انسان میتواند حیات فردی و اجتماعی خود را در مسیر کمال و سعادت مدیریت کند، چنانکه مستشرقان غربی به این مطلب اذعان نموده و اسلام را بهترین دین با والاترین فرامین تربیتی معرفی نمودند. حال اگر کسی امروز سیره پیامبر را که والاترین برنامه های تربیتی را برای حیات فردی و اجتماعیبیان نموده، انجام داد می شود گفت این نوعی تقلید از اندیشه یک فرد عصر حجری است و امروزه کاربردی ندارد؟
بنابراین یک انسان عصر حجری، اگر چه شاید نتواند طراح خوبی برای فنداسیون ساختمان ما باشد، اما همین انسان عصر حجری میتواند آن دستوراتی که ریشه در فطرت دارند را بیان کند.
پینوشت:
1. نیازهای اساسی انسان از منظر امام صادق(ع).
2. سید محمدحسین، طباطبایی، «مقررات ثابت و متغیر در اسلام»، مجله مکتب اسلام، قم، ش9، سال 1339، س دوم.
3. مطهری، ختم نبوت، تهران، صدرا، 1377، چ 11، ص 49.
4. عاقل کسی است که هر چیز را به جای خود می نهد؛ به عبارت دیگر عقل چیزی جز این نیست که هر چیز را به جای خود نهند، هر شخصی را در محل شایسته و مناسب خود در اجتماع قرار دهند، غم و شادی، دوستی و دشمنی، نرمش و خشونت، محبّت و شدت عمل، عبادت، کسب و کار و تفریح سالم و هر کار دیگر را در جای خود و به وقت خود انجام دهند.
5. راهکارهای عینی پاسخگویی قرآن به نیازهای انسان معاصر.