عنکبوت؛ بی‌مسئله و پر ابهام

09:45 - 1401/04/04

عنکبوت، ساخته جدید ابراهیم ایرج آزاد، فیلمی است بدون رویکرد و آشفته. عنکبوت علی‌رغم سوژه قوی خود از جهت نداشتن روابط علّی و معلولی دقیق و ناتوانی در برابر پاسخ‌دادن به سؤالاتی که برای مخاطبش به وجود می‌آورد، فیلمی ضعیف و ناتوان به‌حساب می‌آید.

سردرگمی و گیجی فیلم عنکبوت عنوانی است که می‌شود به رویکرد فیلمساز فیلم عنکبوت در پرداخت به مسئله‌ای واقعی یعنی قتل‌های عنکبوتی که ریشه در واقعیت دارند، نسبت داد.

فیلمساز دقیقاً نمی‌داند که آیا مذهب و تفکر دینی باعث بروز چنین اتفاقات تلخی شده است یا برداشت غلط شخصیت اول فیلم از احکام دینی.

اگر شخصیت اول فیلم عنکبوت مذهبی است که به اعتقاد نگارنده مذهبی نیست، کدام عمل مذهبی را در فیلم انجام می‌دهد؟ آیا ما نماز خواندن یا روزه گرفتن یا عزاداری در محرم یا عنوان دیگری از شعائر دینی را در رفتار او می‌بینیم؟ که به‌هیچ‌عنوان چنین رفتاری نمی‌بینیم.

ما به‌عنوان مخاطب فیلم عنکبوت باید بفهمیم که چرا سعید حنایی، قاتل سریالی، تصمیم گرفت که 16 زن خیابانی را بکشد؟ آیا این قتل‌ها حاصل تفکر و نگرش‌های اسلامی است؟ در سکانس دادگاه، از دیالوگ‌های قاضی که در لباس روحانیت است متوجه می‌شویم که این رفتار با منش و عقاید اسلامی متفاوت است .

آیا اصلاً مسئله فیلمساز زنان خیابانی هستند؟ یا نه؛ مشکل او مردان هوس‌باز هستند؟ پر واضح است که شکل‌گیری انگیزه‌های انتقام در سعید حنایی از آن جایی بود که مرد راننده به همسرش تعرض کرد. پس می‌توان گفت که انگیزه اصلی او انتقام از مردان هوس‌باز است نه زنان بدکاره.

حال باید از سازنده اثر پرسید: اگر راننده تاکسی به همسر سعید تعرض کرده، چرا سعید، انتقامی که باید از راننده تاکسی بگیرد را از زنان خیابانی می‌گیرد. این منطقِ بی‌منطقی را باید چگونه و از چه کسی یا از چه طریقی جویا شد؟

فیلم عنکبوت

در سکانسی از فیلم عنکبوت پسر سعید به پدرش می‌گوید: «بابا من خیلی دوستت دارم.» خب این دیالوگ زمانی گفته شد که پدرش 16 زن را به‌راحتی هر چه تمام کشته است.

اگر بگوییم جواب این است که مادربزرگ، او را تحریک کرده و به او گفته است که این حرف را به پدرت بگو قطعاً جواب درستی نگفته‌ایم؛ چون این پسر در سکانس‌های قبلی، رویکرد پدرش را در برابر خانواده ارائه کرده است.

مثلاً در سکانس دامن پوشیدن دختر، پسر را می‌بینیم که با تندی و بدون گفتن علت آن، با تنها خواهر خود صحبت می‌کند که باید دامنت را بپوشی. پس نتیجه می‌گیریم که عبارت دوستت دارمِ پسر نشئت گرفته از رفتار و رویکرد خانواده در طی سالیان گذشته است.

گاهی فیلمساز به اسلام و تفکر دینی طعنه می‌زند مانند آنجا که دختربچه که باطن پاکی هم دارد، مجبور می‌شود دامن سیاه، تنگ و زشتی که مادر بزرگش دوخته است را بپوشد که به‌نوعی می‌توان دیدگاه سازنده اثر را نسبت به پوشش‌های اسلامی قلمداد کرد.

بدتر از آن، زمانی است که دختر از چرایی پوشیدن دامن سؤال می‌کند و کسی حاضر نیست که جوابی منطقی به او بدهد که باز این دیدگاه بی‌منطق بودن دین را در برابر سؤالاتی این‌چنین قلمداد می‌کند. اما گاهی از تفکر دینی دفاع می‌کند؛ مانند جواب قاضی به سعید.

چه بخواهیم و چه نخواهیم ما با یک فیلم داستانی مواجهیم و فیلمساز به‌عنوان سازنده اثر باید جواب تک‌تک سؤالات مخاطب را بدهد که ناتوانی سازنده اثر در پاسخگویی به سؤالات علّی و معلولی این فیلم کاملاً واضح است.

 

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
19 + 1 =
*****