بدون شک اگر بخواهیم در کشورمان صاحبان دیدگاه فوقِ ابزاری پیرامون مسئله زنان را مورد تشخیص و نظر قرار دهیم، اصلاحطلبان اصلیترین متهمان صاحبان این دیدگاه هستند.
اصلاح طلبان و نگاه ابزاری به زنان : جایگاه رفیع زن و ارزش والای آنان باید همیشه حفظ، و احترام به زن جزئی جدا ناپذیر از فرهنگ شود، نه اینکه در مقاطعی که به آن نیاز داریم با خدعه و تزویر اکرامشان کنیم و بعد از کارزار به حال خود رهایشان کنیم.
از نگاه فلسفی و عقلانی حتی میتوان گفت زن از مرد، مقامی بالاتر دارد. مرد مولود زن است و زن به هنگام مادری شیره جان خود را به فرزندش میدهد و تمام وجودش را برای او میگذارد و از عمر خود برای آسایش فرزندش میکاهد. اینهمه فداکاری از جنس لطیف و بامحبت زن بر میآید.
زنان این دیار کهن، مادرانی شدند که شیرمردانی مثل همت و باکری و صیاد شیرازی و حسن آبشناسان را در دامن خود تربیت کردند که تمام دنیا را حیرتزده کرده و دشمنی که تمام جهان حامیانش بودند را در بزرگترین جنگ کلاسیک قرن بیستم بهزانو درآوردند.
حال چگونه برخی جرئت میکنند نگاه ابزاری و موقتی به جایگاه زن داشته باشند؟ مگر نه این است که از دامن زن مرد به معراج می رود؟
اما آنان که زنان را فقط برای جمعکردن رأی میخواهند، خوب بدانند که علاوه بر شجاعت، تعقل و خردمندی هم از دیگر صفات زنان ایرانی است که میتواند در مواقع حساس، تصمیم درست را بگیرد و خوب و بد را از هم تشخیص میدهد.
بدون شک اگر بخواهیم در کشورمان صاحبان دیدگاه فوقِ ابزاری پیرامون مسئله زنان را مورد تشخیص و نظر قرار دهیم، اصلاح طلبان اصلیترین متهمان صاحبان این دیدگاه هستند.
رسانههای اصلاح طلبان همواره و در مقاطع مختلف با هیاهو و جنجال مدعی شدهاند که این طیف همواره در صف نخست حمایت از حقوق زنان بوده و جریان مقابل، سعی در تخریب این کارنامه موفق دارد؛ غافل از اینکه با اندک تتبعی میتوان خلاف آن را ثابت کرد.
بهعنوانمثال اصلاح طلبان در مقطعی حتی به قهرمانسازی از قاتل یک زن پرداختند.
«محمدعلی نجفی» شهردار اسبق تهران و از چهرههای مشهور جریان اصلاحطلب که ریاست سازمان برنامهوبودجه در دولت خاتمی، و ریاست سازمان میراثفرهنگی در دولت روحانی، و وزارت آموزشوپرورش در دولت هاشمی رفسنجانی را در کارنامه خود دارد و در سال ۹۲ نیز یکی از گزینههای اصلاح طلبان برای ریاستجمهوری بود، -۷ خرداد ۹۸- «میترا استاد» همسر دوم خود را - که 30 سال از وی جوانتر بود - به ضرب گلوله و با سلاح غیرمجاز به قتل رساند.
قتل یک زن توسط یک سیاستمدار از اصلاح طلبان افکار عمومی را بهشدت جریحهدار کرد، اما نکته قابلتأمل اینجاست که زنان اصلاحطلب بههیچعنوان این اقدام را محکوم نکرده و علیه آن موضع نگرفتند.
اگر در مقام ریشهیابی بهوجودآمدن چنین دیدگاهی در نزد اصلاح طلبان برآییم، بدین نتیجه خواهیم رسید که همانطور که ریشه تفکر اصلاحطلبی با لیبرالیسم غربی همپوشانی دارد، بالطبع پیرامون این موضوع هم این دو تفکر از یکدیگر الگوبرداری نمودهاند.
ورای بازنمایی رسانهای از زن در دنیای غرب، اگر به آمار و ارقام تجاوز و آزار زنان در کشورهای غربی نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد ظلم به زن و تحقیر او بهعنوان شهروند درجه ۲ همچنان ادامه دارد.
بر اساس تحقیقات انجام شده در مؤسسه "تامسون رویترز"، آمریکا در بین ۱۰ کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد؛ رتبهای که در حداقل یک دهه بدون تغییر باقیمانده است.
طبق گزارش «مرکز شمارش خودکشی» در انگلیس که اطلاعات مربوط به خشونت مردان علیه زنان را جمعآوری میکند، در ۱۰ سال منتهی به ۲۰۱۸، هزار و ۴۲۵ زن در انگلیس کشته شدهاند.
این آمار به معنای آن است که تقریباً در هر سه روز یک زن در انگلیس به قتل رسیده است. بررسیها نشان میدهد ۵۷ درصد زنان مقتول، از سوی فردی آشنا به قتل رسیدهاند که در اغلب موارد، قاتل آنها نامزد یا نامزد سابقشان بوده است.
این آمار در مورد مردانی که به قتل رسیدهاند، ۳۹ درصد بوده است. در سایر کشورهای اروپایی هم زنان وضعیت بهتری ندارند. این تنها یک برش از ظلم و تحقیر شخصیت زن در دنیای غرب است.
شیءانگاری و سوءاستفاده از جاذبههای جنسی زنانه، زنان را در دنیای غرب به ابزاری برای جلب مشتری بیشتر در نظام سرمایهداری تبدیل کرده و آنان را از محیط امن خانه و خانواده دور کرده است تا بدترین تحقیرها علیه زنان در دنیای غرب شکل بگیرد.