دولت رئیسی در جدی گرفتن افکار عمومی و نقش دادن به مردم خوب کار کرده اما سروشکل ندادن به استراتژی رسانهای خودش بزرگترین نقطهضعفی است که شاید رسانهایها آسیب آن را بیشتر متوجه شوند.
رسانه؛ ضعف استراتژی دولت رئیسی : یک برنامه رسانهای ضعیف موجب عدم موفقیت کل یک کمپین تبلیغاتی و مجموعهای که دارای اجزای رسانهای است میشود. بهمنظور موفقیت یک مجموعه، رسانه تبلیغاتی مناسب قطعاً عنصری حیاتی محسوب میشود.
انتخاب رسانهٔ اثربخش یکی از مشکلترین تصمیماتی است که مدیر کمپین برای موفقیت برنامه تبلیغاتی اتخاذ میکند. به عبارتی مدیر کمپین از میان دهها رسانه صوتی، تصویری، محیطی، چاپی، مستقیم و غیرمستقیم باید مؤثرترین آنها را برای کمپین خود برگزیند چرا که کارایی رسانه هدف اصلی برنامهریزی رسانهای و موفقیت کل مجموعه است.
عملیات چندرسانهای مسیر پر پیچ و خمی دارد. دولت رئیسی در جدی گرفتن افکار عمومی و نقش دادن به مردم خوب کار کرده اما سروشکل ندادن به استراتژی رسانهای خودش بزرگترین نقطهضعفی است که شاید رسانهایها آسیب آن را بیشتر متوجه شوند.
بهطورقطع برخی احزاب و افراد که زاویه فکری شدید با دولت وقت دارند، تلاش میکنند انتقام خود را از این دولت بگیرند و عرصه فعالیت آنها نیز رسانه است.
پنهان نمودن موفقیتهای دولت و برجسته نمودن اشتباهات لفظی ریاستجمهوری در طول چندماه اخیر شگرد رسانهای جریان رقیب است.
بنابراین در چنین شرایطی هر اقدامی که دولت رئیسی میخواهد انجام دهد باید به پیوست رسانهای داشته باشد و به جنبههای آن موضوع در افکار عمومی توجه شود اما به نظر میرسد در کل دولت، پیوست رسانهای کامل نیست، درحالیکه فشارها علیه دولت کمکم بیشتر میشود و حتماً لازم است زودتر حلقه و حوزه رسانه تکمیل شود تا بتوانند در مقابل هجمهای که هر روز سنگینتر میشود، مقاومت کرده و پاسخ بدهند.
در حال حاضر بدون لکنت زبان میتوان گفت دولت پس از حدود یکسال از استقرار هنوز نتوانسته ادبیات گفتمانی مشخص خود را با مردم در میان بگذارد.
به طور مثال دولت حسن روحانی تصویری که از خود در رسانهها و مردم بازنمایی کرد این بود که میگفت میخواهم با مذاکره مشکلات کشور را حل کنم اما در حال حاضر درباره آقای رئیسی تصویرهای موردی همچون سفرهای استانی یا دغدغه سلامت و دغدغه معیشت شکل گرفته است.
یعنی گرچه دولت رئیسی بسیار کاری است و دائم خود را با مشکلات مردم رو در رو میکند اما باید تصویری شفاف از گفتمان دولت جدید ارائه دهد و در این زمینه به ادبیات رسانهای مشخصی برسد که برای مردم قابل درک باشد.
بهطورقطع باید بپذیریم چنین وضعیتی فرصتهای فراوانی را برای بیگانگان، دشمنان و مخالفان دولت فراهم کرده است تا نهتنها بر طبل عدم کارآمدی دولت بزنند، بلکه بهنوعی جنگ رسانهای و شناختی هم علیه دولت رئیسی راه انداختهاند. آنچه امروز باید تدبیر کرد باور افزایش قدرت رسانه در دولت است.
به طور مثال در بخش اقتصادی هلدینگ خلیجفارس و فولاد مبارکه و برخی شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری توانستهاند زیرِ بار ابرپروژههای ملی بروند که آثار آنها در آینده برای همه روشن خواهد شد و یا صدها کار در حال انجام دولت که هم اکنون بهخوبی تبیین نشده اگر بهدرستی اطلاعرسانی شود، میتواند وجهی از قدرت باشد و عامل تقویت اعتماد عمومی نسبت به دولت شود.
در واقع هرچقدر مردم آگاهی بیشتری نسبت به عملکردها، تدابیر و ... داشته باشند به همان اندازه پیوند آنها با نظام و دولت قویترمیشود.